معرفی و دانلود کتاب شادی‌های گنبد

معرفی کتاب شادی‌های گنبد

نجیب محفوظ برنده جایزه نوبل در کتاب شادی‌های گنبد، ماجرای گروه تئاتری را به تصویر می‌کشد که باید تاریک‌ترین و شرم‌آورترین بخش‌های زندگی خودشان را در مقابل چشمان تماشاچیان بازی کنند.

درباره‌ی کتاب شادی‌های گنبد:

چقدر دردآور است که فردی شما را مجبور کند تا گناهان و اشتباهات گذشته‌‌‌ی زندگیتان را تکرار کنید؛ گناهانی که شاید یادآوریشان هم برایتان سخت باشند. در کتاب شادی‌های گنبد (Joys Of The Dome) شاهد گروه تئاتری خواهید بود که دقیقاً همین اتفاق برایشان می‌افتد!

داستان این کتاب در مورد هنرمندانی است که در زمینه‌ی تئاتر فعالیت‌ دارند. روزی آنان به دستور مدیر گروهشان باید تمرین نمایشنامه‌ای به نام شادی‌های گنبد را آغاز کنند که رازها و زوایای تاریک زندگی خودشان در آن نوشته شده است. ترس و وحشت تمام وجود اعضای گروه را می‌گیرد، زیرا آنان باید در مقابل چشمان تماشاگران، مشغول بازی در نقش‌های واقعی زندگی خودشان شوند! نمایشنامه‌ای که زوایای پنهان و سیاه زندگی هنرمندانش را به تصویر می‌کشد.

کتاب شادی‌های گنبد برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به حوزه‌ی ادبیات و داستان‌خوانی علاقه دارید، این کتاب برای شما لذت‌بخش خواهد بود.

با نجیب محفوظ بیشتر آشنا شویم:

نویسنده و نمایشنامه‌نویس مصری که در سال 1988 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد، نجیب محفوظ (Naguib Mahfouz) نام دارد. وی اولین فردی بود که نوبل را برای زبان عربی و خاورمیانه به ثمر رساند. نجیب محفوظ در طول 70 سال فعالیت خود در عرصه‌ی فرهنگ و ادب، ده‌ها فیلمنامه، رمان، نمایشنامه و چندین داستان کوتاه از خود به جای گذاشته و بسیاری از آثار وی در مصر و کشورهای دیگر مورد اقتباس سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته است.

جملات برگزیده نجیب محفوظ:

- جذبهٔ عشق پایداری ندارد و جذبهٔ عشق‌بازی کوتاه‌تر از آن است که اثری بگذارد.
- روزها می‌گذرد، زندگی رشد می‌کند و شاخه‌ها بیرون می‌زند؛ سرنوشت‌ها (تقدیرها) در افق گرد می‌آیند.
- راستی در گفتار و اخلاص در کردار، و اینکه رابطهٔ مردم نه بر اساسِ قانون که با نوع‌ دوستی باید رقم بخورد، مرا شیفتهٔ خود می‌کند.

آثار نجیب محفوظ:

مصر القدیمۀ/ مصر باستان/ 1932
همس الجنون/ نجوای دیوانگی/ 1938
عبث الأقدار/ شوخی سرنوشت/ 1939
رادوبیس/ رادوبیس، دلداده فرعون/ 1943
کفاح طیبۀ/ جنگ طیبه/ 1944
خان الخلیلی/ خان خلیلی/ 1945
القاهرۀ الجدیدۀ/ قاهره مدرن/ 1946
زقاق المدق/ کوچه مدق/ 1947
السراب/ سراب/ 1949
بدایۀ ونهایۀ/ آغاز و انجام/ 1951

در بخشی از کتاب شادی‌های گنبد می‌خوانیم:

با شروع پاییز از خود می‌پرسم، آیا سرمای زمستان را تاب خواهیم آورد؟ به خود می‌نگرم و به این عمر که با فروش لوبیا و تخمه و ذرت بوداده می‌گذرد و این زن که روزگار، مرا محکوم‌ به گذرانِ زندگی در محبس او کرده است. چرا باید در سرزمینی که همه مستحق حبس هستند محبوس شویم؟ قانونی دیوانه که نمی‌داند چگونه احترام خود را حفظ کند. این‌همه کودک در این جهان چه می‌کنند؟ باید نشست و انفجار این خانه‌های قدیمی که تاریخ، تبدیل به زباله‌ دانشان کرده را تماشا کرد.

زن غرق در خیال‌پردازی‌ست. این دیگر چیست؟ کیست؟ شبحی از گذشته که با خنجری مسموم به سویم می‌آمد، چه از جانمان می‌خواهی‌ای حشره‌ی لجنزار؟ رو به حلیمه با لحنی پر از انزجار گفتم: «آن جا را ببین!»

و کلافه و عصبی پرسیدم: «به نظرت برای تبریک آمده یا زخم‌ زبان زدن؟»

- لبخند زشت و کریه‌اش را ببین و آن چشم‌های باریک و بینی بزرگ و چانه‌ی پهنش. با او سرد و بی‌اعتنا برخورد کن!

- طارق رمضان! برای چه آمده‌ای؟

و حلیمه با کنایه و لحنی ملامت‌بار گفت: «اولین ملاقات از یاران باوفا بعد از بازگشتمان به سطح زمین.»

طارق گفت: «من هم مانند بقیه در این دنیا غرق ‌شده‌ام.»

با عصبانیت گفتم: «همچون شبحی از خاطرات گذشته آمده‌ای، یکی از بدترینشان.»

و بعد از اینکه نگاهی از روی نفرت به او انداختم، سرگرم رسیدگی به یک مشتری شدم.

گفت: «خبرهای بدی دارم!»

حلیمه گفت: «دیگر به خبرهای بد اهمیتی نمی‌دهیم.»

- حتی اگر در مورد جناب عباس یونس باشد؟!

گفتم: «او فرزند خلفی‌ست. وقتی پیشنهادش مبنی بر بازگشت به سالن تئاتر را رد کردم، این مغازه را برایم دست و پا کرد.»

زن گفت: «و نمایشنامه‌اش نیز تأیید شد.»

یعنی بابت نمایشنامه آمده بود؟ آیا حسادت چشمانش را کور کرده بود؟ حاضر است بمیرد و موفقیت عباس را نبیند. پس همان بهتر که از حسادت بمیرد.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: طارق رمضان
فصل دوم: کَرَم یونس
فصلِ سوم: حلیمه الکبش
فصل چهارم: عباس کَرَم یونس