معرفی و دانلود کتاب سهشنبههای عزیز (۳)
برای دانلود قانونی کتاب سهشنبههای عزیز (۳) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سهشنبههای عزیز (۳)
راضیه تجار در کتاب سهشنبههای عزیز (۳)، داستانهایی که هنرجویانش در کلاسهای او شرکت کردند و نوشتهاند را جمعآوری کرده است.
این یک رسم است که برگزار کنندگان کلاسهای داستاننویسی گلچینی از داستانهای هنرجویانشان را در قالب یک مجموعه چاپ میکنند که با این کار یک یادگاری ارزشمند از آن دورههای آموزشی به جا میماند.
این کتاب 15 داستان را شامل میشود که 13 داستان برای نویسندگان زن و 2 داستان از نویسندگان مرد است. چون در واقع اکثر شرکت کنندگان در کلاسهای داستاننویسی بانوان هستند و به این مسئله علاقه زیادی نشان میدهند.
داستانهای کوتاه و بلند تجار، نثر و سبک خاص خود را دارند. نثر شعر گونه این نویسنده، یکی از ویژگیهای برجسته در کار او است. استفاده از نمادها، دیگر ویژگی پررنگ در کارهای این نویسنده است. او از این وسیله کمک میگیرد، تا بار محتوایی نوشتههایش را تقویت کند. نمادها، با تکرار در نوشتار و استفاده به جا، خود را به نمایش میگذارند.
در بخشی از کتاب سهشنبههای عزیز (۳) میخوانید:
باز هم به مچ عریان پاهایش نگاه کرد و فکر کرد حتما این در شهر عیب بزرگی است. در همین نصفه روز دستگیرش شده بود که جوراب نداشتن، در نظر شهریها، از دزدی و هیزی هم بدتر است! اما بیماری شاه پری برایش غم بزرگی بود. به چیز دیگری فکر نمیکرد. حتی اگر نوکرهای امام با چوب هم میراندنش و هزار بار سرکوفت پاپتی بودنش را میزدند، تا امام را نمیدید، باز هم از راهی که آمده بود بر نمیگشت.
وقتی به مسجد بزرگ کاملا نزدیک شد، خودش را کلا باخت. از تصور ملاقات با مردی که القابی مثل امام، شاه و سلطان داشت، داشت قالب تهی میکرد. از وقتی به راه افتاده بود، مرتب از این طرف و آن طرف شنیده بود: به آقا سلام برسان... به حضرت بگو ما را هم بطلبند... شاه خراسان حاجتت را بدهد... یا غریبالغربا... و این آخری خیلی به دلش نشسته بود: سلطان غربا، سلطان غریب. خوب او هم در این شهر غریب بود؛ مثل امام.
سقایی که لباس چرک وصلهدار به تن داشت به چالاکی میان جمعیت میچرخید و فریاد میزد: «ای لب تشنه، آب خنک بدهم؟ ای تشنه لب جگرت را تازه کن!»
مرد به یاد آورد از صبح که یک پیاله چای بدمزه خورده، تا حالا که آفتاب وسط آسمان است، چیزی نخورده و گلویش مثل بیخ درخت پاییز زده خشک شده است. یک سکه ده شاهی کف دست چرک مرده پسرک گذاشت و پیالهای آب را جرعه جرعه و آرام سر کشید. چند قدم که جلو رفت، مقابل درگاه بزرگ مسجد رسید.
جمعیت مثل لشکر مورچگان همهجا در حرکت بودند. از دکانها، مسافرخانهها و کوچههای تنگ و تاریک بیرون میآمدند و از در بزرگ ورودی به حیاط سرازیر میشدند. کسانی هم عقب عقب و تعظیم کنان بیرون میآمدند و در خم کوچههای اطراف ناپدید میشدند.
فهرست مطالب کتاب
بیش از هزار و یک شب
زائر
امسال بنفشه نکاشتید؟
پشت پرده
همه چیز درباره آقای A
فراموشی
بیداری
نسکافه سرد
به سادگی!
دوخت مخفیانه
بادبادک
در مسیر باد
سوگنامه پنجاب
پژواک
کُنار در آتش
تسخیر شدگان
کفشهای تازه
انجیر پیر
پلیس راه خستگی
صورتی با خالهای قهوهای
آبی آبی
گلی برای یلدا
نامهای چسبیده به یک قوطی لوبیا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سهشنبههای عزیز (۳) |
نویسنده | راضیه تجار |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 152 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-175-786-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |