معرفی و دانلود کتاب سفر بر مدار مهتاب
برای دانلود قانونی کتاب سفر بر مدار مهتاب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سفر بر مدار مهتاب
کتاب سفر بر مدار مهتاب جلد سوم از مجموعه بانوی ماه، به بررسی گفت و گوی انجام شده توسط مرتضی سرهنگی و هدایت الله بهبودی با کبرا سیلسهپور همسر شهید علی اندرزگو میپردازد.
این کتاب داستان یک زندگی است که در نگاه اول سراسر هول و اضطراب به نظر میرسد، اما ایمان و یقینی مومنانه، آن را به ساحل امن رسانده است.
شهید «سید علی اندرزگو» در سال 1317 ش، در تهران و در ظهر یکی از روزهای ماه رمضان به دنیا آمد. او که کودکیاش در محله شوش پایین خیابان صفاری گذشت از همان ابتدا پُر جنب و جوش و بازیگوش بود. او دوره ابتداییاش را در مدرسه فرخی تهران گذرانده و در نوجوانی به کار در یک نجاری مشغول شد. وی همزمان با کار به تحصیل در مدرسه «هرندی» برای گذراندن دوران طلبگیاش پرداخت.
ایشان در روز هجدهم رمضان، با یکی از دوستانش تماس گرفت و به او گفت فردا که مصادف بود با دوم شهریور 1357، برای افطار به منزل او خواهد رفت. اما ساواک از این مکالمه باخبر شد و ماموران نزدیک افطار در محل قرار حاضر شدند و او را محاصره کردند. او که نمیخواست زنده به دست ماموران بیفتد به گونهای رفتار کرد که مأموران فکر کنند مسلح است و قصد تیراندازی دارد پس به سوی او شلیک کردند و او در روز نوزدهم رمضان جان باخت. اما پیش از مرگش چند برگ از نوشتههای محرمانه دفترچه یادداشتش را در دهان گذاشت و فرو داد تا مبادا به دست ساواک بیفتد.
کبرا سیلسهپور حکایت خود از زمان عقدشان با شهید علی اندرزگو که در روز تولد حضرت زهرا (س) بوده آغاز میکند و به مرور خاطراتشان میپردازد. پیوند آنها با سفر و خوشی شروع نمیشود و تمام سفرها به اجبار و پنهانی برای فرار از دست عوامل رژیم شاهنشاهی صورت گرفته است. زمانی که فرزند آنها هشت ماهه است که آنها مجبور میشوند برای فرار از این رژیم به قم سفر کنند. و بعد از آن هم به مشهد میروند بعد هم به زابل و نهایتاً به افغانستان. آن هم در شرایطی که همسر اندرزگو فرزند دومشان را باردار است.
آنها زندگی دشوار اما عاشقانهای داشتند. عبور از رودخانه با همین وضعیت، بازگشت پنهانی به ایران، حمل اسلحه توسط سیلسهپور و گذراندن لحظاتی نفسگیر در پاسگاههای بین راه و... بخشی از سختیهایی است که ایشان متحمل شدهاند.
مجموعه کتابهای «بانوی ماه» با همسران سرداران و فرماندهان شهید هشت سال دفاع مقدس به گفت و گو میپردازد و ناگفتههای بسیاری که این بانوان فداکار از همسرانشان دارند و شنیدنش برای علاقهمندان و عاشقان بسیار شیرین است را مورد بررسی قرار میدهد.
در بخشی از کتاب سفر بر مدار مهتاب میخوانیم:
شانزدهم ماه مبارک رمضان سال 1357 بود که شهید اندرزگو آمد تهران. روز نوزدهم در خیابان سقاباشی به کمین ساواک افتاد و به شهادت رسید. ایشان آن روز تلفنی با من صحبت کرد. تلفن خانه ما هم کنترل میشد. ساواک هم شبانه به خانه ما ریخت. یعنی از در و دیوار بالا آمدند. من بیشتر شبها آیت الکرسی میخواندم. شهید اندرزگو گفته بود: «اگر این آیه را بخوانی، هیچ اتفاقی نمیافتد.
هرکس هم بخواهد شب بیاید، میرود و روز میآید. لازم نیست تو بترسی.» آن شب من آیت الکرسی را خواندم و خوابیدم. صبح شد که دیدم ساواکیها آمدند. بعد فهمیدم همان شب ساواکیها داشتند از در و دیوار خانه بالا میآمدند که همسایهها میبینند و میگویند: «این بنده خدا هم که شوهرش همیشه مسافرت است. زن جوان را با چهار تا بچه میگذارد و میرود. حالا هم دزدها دارند از دیوار خانهشان بالا میروند.» همسایهها داد و قال به راه میاندازند و ساواکیها هم میروند و صبح میآیند. اول وقت ساواک خانه را محاصره میکند. من نمیدانستم دیشب در خیابان سقاباشی تهران چه اتفاقی افتاده است. از شهادت ایشان بیخبر بودم.
بعد از محاصره خانه، ساواک چه کرد؟
چند مأمور، مرا به کوی طلاب آوردند. آن جا یک قطعه زمین داشتیم. آنان خیال میکردند که ما در این زمین اسلحه دفن کردهایم. چیزی آن جا نداشتیم. شهید اندرزگو به من گفته بود: «من همه وسایل را میگذارم دم دست که اگر ساواکیها ریختند خانه، شما را اذیت نکنند، دیوارها را خراب نکنند.
ایشان یک جاسازیهایی کرده بود که همه آنها را درآورد و ریخت توی کارتن و گذاشت کنار جاکتابی. وقتی ساواکیها آمدند، هم بیسیم داشتیم و هم اسلحه که همهاش را بردند. چند رادیو کوچک هم بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سفر بر مدار مهتاب |
نویسنده | مرتضی سرهنگی، هدایت الله بهبودی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 47 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-92919-0-1 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |