معرفی و دانلود کتاب سارق دلم
برای دانلود قانونی کتاب سارق دلم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سارق دلم
نیلوفر نطاق در کتاب سارق دلم داستان عاشقانهی پسری به نام سام را روایت میکند که پدر و مادرش را در سه سالگی از دست داده است، اما حالا در بیست و شش سالگی به موفقیتی چشمگیر دست یافته و قصد دارد با دختر مورد علاقهاش، رزا، ازدواج کند، اما روزگار برای او و رزا ماجراهای زیادی آماده کرده است...
دربارهی کتاب سارق دلم
کتاب سارق دلم به قلم نیلوفر نطاق، نویسندهی جوان ایرانی، به رشتهی تحریر درآمده است. این کتاب داستان پسری به نام سام و دختری به نام رزا را بازگو میکند که عاشق یکدیگرند و بعد از قبولی رزا در رشتهی پزشکی، به فکر ازدواج می افتند. همه چیز به نظر خوب میرسد، غافل از اینکه ماجراهایی انتظار آنها را میکشد که قرار است زندگیشان را عوض کند.
سام یک پسر بیست و شش سالهی مجرد است که پدر و مادرش را در کودکی از دست داده و توسط زن و مرد دیگری به فرزندخواندگی پذیرفته شده است. او در حال حاضر رئیس یک شرکت است و علیرغم اینکه زندگیاش را مدیون خانوادهی ناتنیاش میداند، هرگز با مرگ پدر و مادر واقعیاش کنار نیامده و همیشه دلتنگ آنهاست. رزا نیز دخترخالهی ناتنی سام است. او به تازگی در رشتهی پزشکی قبول شده و به درخواست ازدواج سام پاسخ مثبت میدهد. اینجاست که اتفاقات غیرمنتظرهای برای هر دویشان رخ میدهد و آنها را به مسیر دیگری میکشاند.
کتاب سارق دلم در ژانر عاشقانه نوشته شده است و بیست و نه فصل دارد. این رمانِ خوشخوان با قلمی ساده و دیالوگهای شوخطبعانه به نگارش درآمده است. داستان از زبان سام روایت میشود و همین مسئله احساس نزدیکی بیشتری به خواننده میدهد. ناگفته نماند که کتاب را نشر طلایه به چاپ رسانده و در دسترس طرفداران رمانهای عاشقانه قرار داده است.
کتاب سارق دلم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانها و رمانهای عاشقانهی ایرانی علاقه دارید، مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب سارق دلم میخوانیم
و قطع کردم دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم. از آخرین باری که رفتم سر خاکشون گریه نکرده بودم. حدود یه ماهی میشد ولی دیگه اختیارم دست خودم نبود اشکام صورتمو خیس کرده بودن. بغض گلوم داشت خفهام میکرد و نفس کشیدن برام سخت شده بود. به اندازهی 23 سال دلم براشون تنگ شده بود دلم داشت پرپر میزد که فقط یه بار دیگه ببینمشون و ازشون شکایت کنم، شکایت و گلههای 23 سال نبودنشونو، 23 سال دوری از پسرشونو! تا اونجایی که میدونستم همه میگفتن پدر و مادرم آدمای خوبی بودن خیلی خوب دلم واسشون یه ذره شده بود شاید اگر الان پدر و مادر واقعیم زنده بودن و پیش اونا بودم این شرکتو نداشتم، ماشین زیرپامو نداشم، خونهای که توش زندگی میکنم رو نداشتم، شاید هیچی نداشم، شاید نمیتونستم درس بخونم، شاید از بچگی فقط کار میکردم شاید اگه الان بودن من هیچی نداشتم و فقط یه کارگر ساده بودم، شاید هیچی نبودم، شاید رزا رو نداشتم، شاید مهربونیا و حرص خوردنا و نگرانیای یاسیجونو نداشتم و هزار تا شاید دیگه! ولی دست خودم نبود پدر و مادرم بودن با همهی این شاید نداشتنا! دلم واسشون خیلی تنگ شده بود دلم میخواست پیشم بودن دلم میخواست فقظ باشن همین.
بدون هیچی. فقط باشن. فقط بمونن و کنارم باشن. ولی امان از دست زمونه! بهزادخان و یاسیجون حق پدر و مادری رو ادا کرده بودن. واسم خیلی زحمت کشیدن. خیلی غصهی منو خوردن. خیلی وقتا شده که خیلی عصبانیشون کردم ولی حتی یه داد سرم نزدن. خیلی وقتا شده که نگرانم شدن. خیلی حرصشون دادم و اذیتشون کردم. وقتی 18، 19 ساله بودم و یه جوون خام و بیتجربه خیلی کارای اشتباهی کردم که عذابشون داده. خیلی کارام اذیتشون کرده مثل شرکت تو مهمونی. مهمونی که نه، تقریباً یه پارتی. خونه نرفتنا. من بهزادخان و یاسیجونو خیلی عذاب دادم ولی اونا انقدر خوب بودن که دم نزدن. یه بارم دعوا نکردن. خودم میدونستم چه کارای اشتباهیکردم. میدونستم وقتی مست میرفتم خونه چه عذابی میکشیدن. میدونستم وقتی بعضی شبا نمیرفتم خونه تا صبح یه دقیقهام نمیخوابیدن.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سارق دلم |
نویسنده | نیلوفر نطاق |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 327 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7602-20-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |