معرفی و دانلود کتاب ساحل رویایی من
برای دانلود قانونی کتاب ساحل رویایی من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ساحل رویایی من
کتاب ساحل رویایی من نوشتهی شیوا رومانی، رمانی با تم عاشقانه و جنایی است که در نیمه قرن بیستم در اروپا میگذرد. داستان این کتاب درباره پسری است که دلباختهی نامزد مرد ثرومتمند دیگری میشود و سر از یک مثلث عشقی در میآورد.
درباره کتاب ساحل رویایی من:
عنوان این کتاب برگرفته از ساحل دریایی است که شخصیت اصلی داستان در اولین تجربه زندگی خود، در نتال با آن روبهرو میشود. ساحلی شنی که صخرههای بلند در درازای آن گسترده شدهاند. ساحلی که از ابتدا تا انتهای داستان بارها شخصیت اصلی داستان پس از وقایعی که آمیزهای هستند از عشق، خیانت، طرد شدن، امید و بیم، مهر و کین به آن پناه میبرد. ساحلی که نظارهگر تکامل شخصیت ماتیاس از پسری نوجوان و خام تا مردی پخته و بالغ بوده است تا جایی که در نهایت ماتیاس خود را با آن یکی میبیند.
ماتیاس راینهارد پسر نوجوانی است که به همراه پدر و مادر سالخوردهاش در مزرعهای خارج از دهکده زندگی میکند. ماتیاس مجبور است برای رسیدگی به کارهای مزرعه، مدرسه را ترک کند چرا که پدرش کمتوان و سالخورده شده است. در این میان ماتیاس دل به دختری به نام آمیلیا میبازد که به تازگی به نامزدی یکی از ثروتمندان دهکده در آمده است اما مرگ پدر باعث فراموشی این عشق برای مدتی میشود. ماتیاس برای خاکسپاری پدر به زادگاهش سفر میکند و درمییابد صاحب یک میراث خانوادگی شده که تاکنون از آن بیخبر بوده است. با گذشت زمان رابطهای بین آمیلیا که حالا شوهر دارد و ماتیاس شکل میگیرد اما اتفاقات تلخ و ناخواستهای پیش میآید که سبب نافرجام ماندن عشق آن دو میشود.
خواندن کتاب ساحل رویایی من مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این کتاب به کسانی که به رمانهایی با داستانهایی عاشقانه، پیچیده و پر رمز و راز علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب ساحل رویایی من میخوانیم:
هیچ کلمهای نمیتواند به درستی حال آن روز من را شرح دهد فقط میتوانم بگویم که برای لحظهای تمام ابرها کنار رفتند و حقیقت مانند پرتوهای خورشید ذهن من را روشن کردند. حال میتوانستم تمامی اتفاقات آن دوران را که تا آن روز برای من غیرقابل درک بودند مانند تکههای جورچین کنار یکدیگر قرار دهم تا داستان زندگی من تنها به یک راوی نیاز داشته باشد.
ورود دونالد به اتاق رشته افکارم را در هم ریخت. آلبی از اتاق خارج شد و با صدای بلند گفت: «آن مرغداری لعنتی کجاست؟ میخواهم نابودش کنم». دونالد از همه جا بیخبر در گوشه اتاق ایستاد و با تعجب ما را نگاه میکرد. به بیرون از اتاق حرکت کردم. مستقیم به سمت جایی که شنل آمیلیا را مخفی کرده بودم رفتم. شنل هنوز آن جا بود. آن را به آلبی دادم و بدون به زبان آوردن کلمهای به سمت مرغداری رفتم. به داخل مرغداری که رسیدیم آلبی درب را بست. به سمت دستگاه رفتم آلبی نیز به دنبال من آمد. بدون اینکه از من توضیحی بخواهد مرگ آمیلیا را برای او بازسازی کردم و سپس کنار دستگاه نشستم. او به دستگاه نگاهی انداخت و گفت: «پس خواهر من را درون این دستگاه انداختی و او غذای جوجهها شد. سپس آنها به مردم دهکده فروختی تا از گوشت بدن خواهر من تغذیه کنند. الآن تکههای بدن آمیلیا در بدن تکتک مردم دهکده است. درست میگویم؟ خواهر من خوراک مردم این دهکده لعنتی تو و او کارگر لعنتی شده است. خود تو نیز از او تغذیه کردی؟»
من: «ساکت شو آلبی ساکت شو. مردم زمانی که او را قضاوت کردند روح او را تکهتکه کردند و او را زندهزنده کشتند. من هم مثل تو از همه این مردم بیزارم. میفهمی؟»
آلبی: «این شنل آمیلیا ست؟»
من: «بله. آن شب این شنل را بر تن داشت. میبینی آلبی هنوز بوی او را میدهد». سپس ادامه دادم: «میخواهی با من چه کار کنی؟ تصمیم بعدی تو چیست؟ اگر بیش از این اینجا بمانی دونالد ساکت نمیماند. او تا همین الآن هم به ما مشکوک شده. هر کاری میخواهی انجام بده فقط اجازه بده همه چیز زودتر تمام شود.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ساحل رویایی من |
نویسنده | شیوا رومانی |
ناشر چاپی | انتشارات آرنا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 243 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-356-852-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |