معرفی و دانلود کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر

معرفی کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر

خاطره‌بازی با گذشته‌ای تکرارنشدنی و چشیدن دوباره‌ی طعم کودکی؛ کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به قلم کاظم سلطانی است که به سال‌هایی نه چندان دور باز می‌گردد. این کتاب لذت خواندن اتفاقاتی جذاب و به‌یادماندنی را در اختیارتان می‌گذارد که برای همیشه در ذهنتان خواهد ماند.

درباره‌ی کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر

سکوت شب، آسمانی پرستاره، صدای جیرجیرک‌های باغچه در شب‌های گرم اما دلپذیر تابستان، کتاب و مجلات کاغذی، نوار کاست و ضبط صوت و لذت زندگی در دورانی که هنوز خبری از اختراع مهلک بشر نبود: موبایل. تمامی این‌ها و واژگان نوستالژیک دیگر، خاطره‌ی جمعی همه‌ی کسانی است که دوران کودکی و نوجوانی خود را تقریبا تا قبل از دهه‌ی هشتاد سپری کرده‌اند.

کاظم سلطانی نویسنده‌ی کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر که از نسل آن روزگار است، در این مجموعه داستان به ذکر روایاتی از آن سال‌های دلپذیر پرداخته. روزگاری که بچه‌ها به جای وقت‌گذرانی با موبایل و وسایلی مثل ایکس‌باکس و پلی‌استیشن، «کیهان بچه‌ها» می‌خواندند و بازی‌‎های واقعی می‌کردند.

آن‌گونه که سلطانی در مقدمه‌ی کتاب خود عنوان کرده، داستان‌نویسی او از دوران دبیرستان و با مجله‌ی کیهان بچه‌ها آغاز شده و اولین داستانش در تابستانی خاطره‌انگیز در این مجله‌ی محبوب کودکان به چاپ رسیده.مجموعه‌ی پیش رو نیز داستان‌هایی را در برمی‌گیرد که آن‌ها را در دهه 1350 و در مجله‌ی کیهان بچه‌ها به چاپ رسانده است.

قهرمانان داستان‌های کتاب زری پشت موتور، کودکان و نوجوانانی برآمده از دل مردم کوچه و بازارند. خانواده‌هایی نه خیلی ثروتمند و نه بسیار فقیر. بچه‌هایی که از همان سنین کودکی در گرداندن کار بیرون و امور خانه به والدین خود کمک می‌کردند. تابستان‌ها هم کار بود و هم تفریح و ماجراهای گوناگونی که هر روز با خود همراه می‌آورد.

سلطانی در کتاب خود به تشریح فضای مدرسه در آن دوران نیز پرداخته. مدرسه‌ جدا از درس و کتاب و معلم، همواره به یک واژه‌ی کلیدی ختم می‌شد: ناظم. ناظمی که عنوانش حقیقتاً برازنده‌ی او بود و با شخصیتی خشک و جدی، نظم را در مدرسه برقرار می‌کرد. گاهی اوقات این‌طور به نظر می‌رسید که نفوذ و تأثیر او روی بچه‌ها، از مدیر مدرسه نیز بیشتر است. مرور خاطرات روزهای تلخ و شیرین دوران کودکی، شالوده‌ی ده داستان کوتاهی است که کاظم سلطانی نویسنده‌ی کتاب زری پشت موتور، در قالب یک مجموعه گردآوری نموده و با نوشتن این اثر تجدید خاطره‌ای برای هم‌نسلانش کرده.

کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر توسط انتشارات ویکتور هوگو به چاپ رسیده و در دسترس علاقه‌مندان به کتابخوانی قرار گرفته است.

کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ایرانی از خواندن این مجموعه داستان لذت خواهند برد.

با کاظم سلطانی بیشتر آشنا شویم

کاظم سلطانی متولد سال 1332 و از نویسندگان ایرانی است که با کتاب و نوشتن انس دارد. او فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است و داستان‌نویسی را با نگارش داستان‌های کوتاه در مجله‌ی کیهان بچه‌ها و در دهه‌ی 1350 آغاز کرده. او در عناوین شغلی مختلفی از جمله عضو شورای نویسندگان فصلنامه هنر و دبیر سینما و عکاسی و کارشناس فیلمنامه در بنیاد سینمایی فارابی فعالیت داشته. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب‌‌های «از روی پل باز می‌گردم»، «سرگذشت ایرانیان» و «مرا به یاد آر» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب زری پشت موتور و داستان‌های دیگر می‌خوانیم

بیشتر بچه‌هایی که عصرها به پارک می‌آمدند و یا آن عده از بچه‌هایی که قبل از ساعت چهار فرصتی می‌یافتند و به آن پارک می‌آمدند آن گربه‌ی کوچک را می‌دیدند که در پارک بین چمن‌ها و باغچه‌ها و زیر درختان پرسه می‌زند. تا همین چند ماه پیش مادرش که گربه‌ای چاق و درشت بود به او شیر می‌داد اما حالا توانسته بود روی پای خود بایستد جستی بزند و از روی دیوار بپرد و یا بالای درخت برود. مادرش او را مثل خواهران و برادرانش رها کرده بود. این قانون طبیعت است قانون طبیعت فقط در بین حیوانات وجود دارد. در قانون طبیعت هر حیوان زورمندی می‌تواند حیوان ضعیف تر را نابود کند. در قانون طبیعت وقتی بچه‌ها به مرحله‌ای رسیدند که توانستند حرکت کنند مادر و پدر آن‌ها را آزاد می‌گذارند. حتماً در فصل بهار متوجه بچه گنجشک‌ها شده‌اید که مادر و پدرشان به آن‌ها پرواز یاد می‌دهند تا به سوی سرنوشت و آینده‌ی خود بروند. گروهی از آن‌ها که بی تجربه هستند در کوچه و خیابان می‌افتند و اسیر بعضی بچه‌ها می‌شوند که محبتی به حیوانات ندارند و آ‌ن‌ها را آزار می‌دهند.

به هر جهت این گربه‌ی نوجوان مدتی بود که به این پارک پا گذاشته بود و تمام شب و روز خود را در آن جا می‌گذراند. اغلب بچه‌ها دوره‌اش می‌کردند او را نوازش می‌کردند و گه‌گاه چیزی برای خوردن به او می‌دادند. لاغر اندام بود رنگ پوست بدنش خال خال سفید و حنایی بود صورت و چشمان زیبایی داشت. در ماه‌های گذشته که هوا گرم بود او هر کجا که می‌خواست می‌خوابید. زیر یا روی نیمکت پارک، لا به لای علف‌ها و توی باغچه... اما حالا که پاییز از راه می‌رسید و هوا رو به سردی می‌رفت او از سرما می‌لرزید و صدای میو میوی التماس آمیزش سکوت شب را می‌شکست.

فهرست مطالب کتاب

آن تابستان
زری پشت موتور
سار برای تشریح
مرغابی دور از آب
گربه‌ای در پارک
پسر کوهستان
زمرد سبز
ماشین غلام
کبکی برای نیلوفر
داستان مینو
هدیه‌ی بزرگ
درباره‌ی نویسنده