معرفی و دانلود کتاب این طور مردها

معرفی کتاب این طور مردها

کتاب این طور مردها، مجموعه داستانی به قلم رؤیا محقق است. این کتاب 16 داستان کوتاه از این نویسنده‌ی موفق را در خود جای داده است که هر یک جهان را از دیدگاه شخصیتی خاص می‌بیند در برهه‌ای پیچیده و سخت از زندگی‌اش. جدایی، بیماری، تنهایی، سرنوشت، عشق، نفرت و... موضوعاتی است که این داستان‌های کوتاه ساده و پرکشش را عمیق و خواندنی می‌کند.

درباره‌ی کتاب این طور مردها

داستان کوتاه، یکی از جذاب‌ترین قالب‌های ادبی است که می‌تواند مفاهیم بسیار عمیق و تفکربرانگیز را در چند دقیقه به مخاطب انتقال دهد و ذهن مخاطب را برای مدت‌ها یا حتی تا آخر عمر با آن موضوع خاص درگیر کند. هر داستان کوتاهی که بتواند در زمانی اندک، حرف خود را بزند و ضربه‌ی خود را به مخاطب وارد کند، داستان خوبی است. کتاب این طور مردها، نوشته‌ی رؤیا محقق پر است از این جور داستان‌ها. این کتاب می‌تواند با داستان‌های کوتاه چند صفحه‌ای‌اش حسابی شما را به فکر فرو ببرد و احساسات متناقضی را در وجودتان بیدار کند. این داستان‌ها، عموما شما را در جایگاه قضاوت قرار می‌دهند و انتخاب‌ها را به شما واگذار می‌کنند.

مجموعه داستان این طور مردها، 16 داستان کوتاه دارد. داستان‌ها در موضوع، نحوه‌ی روایت، فرم و شخصیت اصلی با هم متفاوتند و هر یک دنیای مخصوص به خود را دارند. داستان اول کتاب این‌طور مردها به نام داو، داستان زنی را روایت می‌کند که با بیماری آلزایمر مادرش دست به گریبان است. داستان دوم این مجموعه، روایت یک جدایی غم‌انگیز است اما درعین حال درباره‌ی اعتماد، عشق و حسرت هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. هر کدام از این داستان‌ها، با وجود این که بسیار کوتاهند اما شخصیت‌هایی پخته دارند که به خوبی به مخاطب معرفی می‌شوند. همین‌طور معدود صحنه‌های هر داستان، با تصویرسازی دقیق و مینیمال، به روشنی به نمایش درآمده‌اند. نمادسازی نیز، در بسیاری از داستان‌های این مجموعه به چشم می‌خورد.

رؤیا محقق، نویسنده‌ی کتاب این‌طور مردها، علاوه بر داستان، در حوزه‌ی فیلمنامه‌نویسی نیز مشغول به فعالیت است و سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره‌ی فیلم فجر را از آن خود کرده. شاید به همین دلیل است که اکثر داستان‌های کتاب این طور مردها لحن امروزی و طنزی دارند که در کنار زبان و فرم ساده‌‌شان، می‌توانند برای کسانی که می‌خواهند خواندن داستان کوتاه را آغاز کنند گزینه‌ی مناسبی باشد.

کتاب این طور مردها را انتشارات هیلا به چاپ رسانده است.

کتاب این طور مردها برای چه کسانی مناسب است؟

مجموعه داستان این‌طور مردها برای علاقه‌مندان به داستان کوتاه فارسی خواندنی است.

در بخشی از کتاب این طور مردها می‌خوانیم

ساده‌لوحانه فکر می‌کنم داور خانم «ر» را به عنوان شاهد احضار کرده. خیالم راحت می‌شود چون فکر می‌کنم نویسنده فقط در داستان‌هایش می‌تواند دروغ بگوید. اما خانم «ر» آن‌قدر وقیح حرف می‌زند و به من توهین می‌کند که داور مجبور می‌شود از او بخواهد حرمت جلسه را نگه دارد، اما این باعث نمی‌شود که داور تبانی با دوست دیرینه‌اش را از یاد ببرد و مدارک مرا نایده بگیرد. داور مثل همیشه آرام و متین است؛ با پنبه سر می‌بُرد. خانم «ر» داد می‌زند و من فکر می‌کنم زری کک‌مکی خانم رئیس داستان «دوزاری» هم باشخصیت‌تر و فهیم‌تر از اوست، اگرچه یک وجه مشترک دارند. زری به مشتری‌های زیاد دخترهاش می‌نازید و این یکی به فالوئرهای خریدنی‌اش. یادش رفته همه می‌دانند که از تعداد لایک‌های هر پیج می‌شود به تعداد واقعی فالوئرها رسید.

مدرکی ندارد جز قراردادی که البته بعد از رفتنش از پروژه بایست باطل می‌شد، اما اصرار من به آقای «ن» برای کان‌لم‌یکن کردن آن بی‌فایده بود. «ر» با وقاحت تمام ادعا می‌کند که من در پروژه نقش آکسسوار داشته‌ام و او نویسنده است. به خودم نهیب می‌زنم که اجازه ندهم وقاحت او آرامش مرا به هم بزند. داور تحسین‌آمیز نگاهم می‌کند، اما نه به برگه‌های ثبت من اهمیتی می‌دهد، نه به خبرهای روزنامه که تمامشان را آقای «ن» در اختیارشان گذاشته و از من به عنوان تنها نویسندۀ متن یاد کرده و نه به چک‌هایی که آقای «ن» بابت نگارش به‌م داده. جواب داور توهین‌آمیز است. او بر ادعای آقای «ن» تکیه می‌کند که متن را خانم «ر» نوشته، اما کل مبلغ را به من داده‌اند، چون نام خانم «ر» گرفتن مجوز را مشکل می‌کرده، و به همین دلیل هیچ کجا نام ایشان به عنوان نویسنده نیامده.

دو مرد، با لباس‌های سیاه و چشمان دریده و سرخ، داور را کفن‌پوش از اتاق می‌برند بیرون اما سؤال سادۀ من دهانِ روح داور را که بهت‌زده بردنِ جسم خود را نگاه می‌کند می‌بندد. «واقعاً فکر می‌کنید این خانم کسی است که بنویسد و پول نگیرد؟ اسمش مشکل ایجاد می‌کرده، آیا برای پول گرفتن هم مشکل داشته؟»

فهرست مطالب کتاب

داو
خانوم‌خرسه
سوئیت
شرطی
ماگما
روز داوری
مالیخولیا
بوم، رنگ
خانم جینگلز
پیرچشمی
قربانی
دیگر بازیگری را دوست ندارم
تلافی
آرزو بر جوانان عیب نیست
این‌طور مردها
نقطهٔ کور