معرفی و دانلود کتاب رویاهای گمشده

معرفی کتاب رویاهای گمشده

کتاب رویاهای گمشده نوشته‌ی الهه رضایی زاده، مجموعه داستان کوتاهی است که به زندگی مردم این روزگار می‌پردازد و دغدغه‌های همیشگی جامعه را با بیان و نگاهی تاره به شما ارائه می‌دهد.

نویسندگان جدیدی در دنیای ادبیات پا به عرصه‌ی ظهور گذاشته‌اند و نگرش دیگری را در روایت‌های خود منعکس می‌کنند. این اتفاق در میان افرادی که در خصوص مسائل اجتماعی و خانوادگی می‌نویسند نمود بیشتری دارد و الهه رضایی زاده نیز از این قاعده مستثنی نیست. رضایی زاده در مجموعه داستان رویاهای گمشده به زندگی کنونی مردم می‌پردازد اما نه به همان شکلی که نویسندگان قبلی در طول دو دهه‌ی قبل نوشته‌اند.

نویسندگان جدیدی مانند الهه رضایی زاده حتی اگر به سراغ سوژه‌های تکراری بروند، دست به نوآوری می‌زنند. به نظر می‌رسد نویسندگان نوظهور به دنبال غلبه بر عنصر تلخ نومیدی هستند.

در حقیقت می‌توان گفت شرایطی که جامعه‌ی ما در آن حضور دارد این نویسنده را ترغیب کرده است تا در داستان‌هایش به جای پرداختن به تلخکامی‌ها، تمرکز خود را بر ترویج امید بگذارد، چیزی که در میان آثار ایرانی کمتر دیده می‌شود.

در بخشی از کتاب رویاهای گمشده می‌خوانیم:

یکی از شب‌های گرم و دلچسب تابستان بود. مانلی و نیما تصمیم داشتند روی بالکن کوچک خانه شان اندک زمانی را کنار هم بگذرانند. مانلی همۀ چراغ‌ها را خاموش کرده بود. می‌خواست ستاره‌های بیشتری را در آسمان ببینند. هر چند نور تیرهای چراغ برق و ساختمان‌های اطراف، امکان تماشای همۀ این وسعت شورانگیز و سرشار از زیبایی را به آن‌ها نمی‌داد ولی با تمام این‌ها در بحبوحۀ زندگی شهری، درک همین سهم کوچک از زیبایی هم غنیمت بود.

مانلی با دو استکان چای داغ وارد بالکن شد در حالی که نیما مشغول آبیاری گلدان‌های کوچک لبۀ بالکن بود. نسیم خنکی می‌وزید و برگ‌های درختان آن سوی کوچه را با عبور نرم و ملایم خود چنان هنرمندانه می‌رقصاند که از پیچ و تاب و بر هم خوردنشان موسیقی جان بخشی در سکوت شب به گوش می‌رسید. گام‌های سبک و ناپیدای باد، مشامشان را از بوی نم خاک گلدان‌ها پر کرده و روحشان را طراوت می‌بخشید.

مانلی رو به نیما کرد و گفت: به به چه عطری! من عاشق بوی خاکم.

نیما لبخندی زد و گفت: امشب واقعا هوا عالی ست.

سپس روی قالیچۀ کوچکی که مانلی پهن کرد نشستند.

فهرست مطالب کتاب

سخن نویسنده
مفری برای رهایی
خانۀ رویاها
چهار پاره آتش
قلبی که تا ابد خواهد تپید
برتر از طنازی
من با بقیه فرق دارم
تنهاتر از من
چینی شکسته
به سمت من چرخ بزن
طنین آشنا
یک روز بارانی
بانگ خروس
دنیایی که من می خواستم
طوفان بی پایان
تنهاتر از من
چینی شکسته
به سمت من چرخ بزن
طنین آشنا
یک روز بارانی
بانگ خروس
دنیایی که من می خواستم
انتشارات ویکتورهوگو منتشر کرده است