معرفی و دانلود کتاب روایت غنایی حسن و سمیه
برای دانلود قانونی کتاب روایت غنایی حسن و سمیه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روایت غنایی حسن و سمیه
جرجی زیدان در کتاب روایت غنایی حسن و سمیه در بستری تاریخی، داستان دلدادگی دو جوان را روایت میکند. حسن که یکی از سپاهیان لشکر زبیریان است، عرفجه، پدر سمیه، را که با مختار ثقفی در ارتباط بود، از مرگ نجات میدهد. عرفجه با دیدن عشق این دو به هم، به ازدواج آنان رضایت میدهد؛ اما سرنوشت موانع زیادی را بر سر راه وصال آنها میگذارد. این کتاب را مترجمی ناشناس در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری به زبان فارسی ترجمه کرد و میلاد جعفرپور به تصحیح آن همت گماشت.
دربارهی کتاب روایت غنایی حسن و سمیه
اگر یکی از رمانهای تاریخی جرجی زیدان (Jurji Zaydan) را خوانده باشید، میدانید که وقایع تاریخ اسلام در رمانهای او بازتاب داده میشدند. او در تابستانهایی که نشریهی الهلال منتشر نمیشد، به نوشتن داستانهای تاریخی روی میآورد. در بیشتر اوقات، کتاب او تا پاییز چاپ شده بود و در دسترس مردم قرار میگرفت. زیدان برای نوشتن کتابهایش همهی منابع موجود دربارهی آن موضوع خاص را مطالعه میکرد. طرح کلی رمانهای او کاملاً براساس واقعیت بود و فقط برخی از شخصیتها به داستان اضافه میشدند. وی برخلاف پاورقینویسانی که داستانهای تاریخی مینوشتند، در هر فصل به منابع مستند ارجاع میداد و کتابهایش پر از پاورقی بود. او در مقدمهی کتابهایش زمینهی تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی داستانش را توضیح میداد؛ درست مثل یک اثر تحقیقی. روابط عاشقانهی میان شخصیتها و تعلیقهایی که به وجود میآورد، همه و همه برای سرگرم کردن مخاطبان و آگاهیبخشی به آنها بود. جرجی زیدان با توجه نرخ بیسوادی بالا در جامعهاش، زبانی ساده و بیپیرایه را برای داستانهایش انتخاب کرد و اینچنین، مقبولیتی عام به دست آورد. یکی از داستانهای تاریخی مشهور او، در کتاب روایت غنایی حسن و سمیه روایت شده است.
داستان حسن و سمیه از این قرار است: مختار ثقفی بعد از واقعهی کربلا و آزادی از بند ابنزیاد، برای شروع قیام خود با عبدالله بن زبیر صلح میکند و به انتقام از مسببان حادثهی کربلا مشغول میگردد. بعد از مدتی که بیم طغیان مختار میرود، عبدالله بن زبیر به برادر خویش مصعب فرمان میدهد که به کوفه لشکرکشی کند و مختار را به قتل برساند. بعد از مرگ مختار ثقفی، فردی با نام عرفجه از قبیلهی بنیثقیف که از همراهان مختار بوده است، مورد محاصرهی لشکر مصعب قرار میگیرد. در زمانی که عرفجه به لشکریان التماس میکند که او را نکشند، دخترش، سمیه، به میان میدان میآید و خواهان نجات پدرش میشود. یکی از افراد لشکر مصعب به نام حسن، با دیدن سمیه یک دل نه صد دل عاشق او میشود و از خون عرفجه درمیگذرد؛ با این شرط که با سمیه ازدواج کند. عرفجه محیط ناامن کوفه را بهانه میکند و از حسن میخواهد که وسایل رفتن او و دخترش را به مدینه فراهم گردند. حسن چنین کاری را انجام میدهد؛ اما خود با آنان روانهی مدینه نمیشود. در این مدت سمیه هم دلباختهی حسن میشود و برای رسیدن به وصال او لحظهشماری میکند. اما سرنوشتی دیگر برای آنان رقم خورده است. سپاهیان بنیامیه مصعب را میکشند و حسن را بهعنوان اسیر به شام میبرند. آیا او میتواند خود را از چنگ سپاهیان شامی نجات دهد؟ آیا پدر سمیه در مدت اسارت حسن، عهدشکنی میکند؟ سمیه و حسن در فراق یکدیگر چه روزگاری دارند؟ جرجی زیدان در کتاب روایت غنایی حسن و سمیه، تمام این سؤالها را پاسخ میگوید.
کتاب روایت غنایی حسن و سمیه درواقع با نام «حجاج بن یوسف» (al-Hajjaj ibn Yusuf) در سال 1902 منتشر شد و محمدعلی شیرازی، مترجم بیشتر آثار جرجی زیدان به زبان فارسی، پیش از این آن را ترجمه کرده بود. میلاد جعفرپور، نسخهشناس و دانشآموختهی رشتهی زبان و ادبیات فارسی که در حوزهی ادبیات عامیانه چندین کتاب را به تصحیح رسانده است، هنگام بررسی نسخههای خطی کتابخانهی مسجد اعظم قم (که بعدها به کتابخانهی آیتالله بروجردی منتقل شدند) به داستان حسن و سمیه برمیخورد و پس از مطالعهی چند ورق از آن متوجه میشود که این نسخه همان ترجمهی کتاب جرجی زیدان است. کاتب نسخه که در اوایل قرن 13 هجری قمری به کتابت درآمده، مشخص نیست و نام مترجم آن نیز در ابتدای دستنویس نیامده است. 14 برگ آغازین نسخه با دیگر بخشهای آن تفاوت دارد و در روایت جرجی زیدان هم قرار نگرفته. با این وصف، احتمالاً کاتبی بعدها این بخش را به دستنویس افزوده است.
جرجی زیدان در خلال کتاب روایت غنایی حسن و سمیه به زندگی اجتماعی مردم در آن زمان، نظام قبیلهای عرب و آداب و باورهای اقوام مختلف اشاره دارد. همچنین جایگاه زنان را در آن دوران موشکافی میکند. میلاد جعفرپور علاوه بر تصحیح دقیق و علمی کتاب، مقدمهای جامع و مفصل بر کتاب به نگارش درآورده است که در آن همهی وجوه داستان حسن و سمیه و شخصیتهای آن را توضیح میدهد و خوانندگان را از مراجعه به دیگر متون بینیاز میکند. همچنین در چند جا، واژگان دشوار را در پاورقی معنی کرده. این اثر به همت انتشارات علمی و فرهنگی به انتشار درآمده است.
کتاب روایت غنایی حسن و سمیه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای تاریخی و عاشقانه علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم کتاب روایت غنایی حسن و سمیه را بخوانید. دوستداران ادبیات عرب حتماً این رمان جرجی زیدان را برای مطالعه برگزینند.
در بخشی از کتاب روایت غنایی حسن و سمیه میخوانیم
پیوسته چون دیدی مرا لیلی به بُرقُع درشدی/در شک شدم کامروز خوش برقع ز رخ برچیده بود
باشد به گردن مر مرا خونهای قربانی اگر/شویش ز من جرمی دگر جز دیدن او دیده بود
هنوز عزت شعر را به پایان نرسانیده، لیلی به خود پیچید و رنگش از رخساره پرید و گفت این چه آواز است عزت. همیبینم که باز سبب ترک نمودن توبه را از من همیپرسی. عزت بخندید و تجاهل نموده گفت مگر این شعر چه نسبتی با تو دارد. هان گمانم آنکه، آن را توبه از بهر تو سروده. لیلی گفت از بهر تجاهل مینمایی و چنان دانم که همیخواهی حکایت مرا با توبه بشنوی. پس گوش فرادار تا با تو قصّه نمایم، اگرچه ذکر آن باعث آزردگی من همیشود.
آگاه باش ای خواهر عزیز، که ما بیابانیان را عادت، جز عادت شهریانِ همچون شماها باشد؛ چه هر یک از مردان شما که دختری را دوست دارد، فوراً او را تزویج نماید و بهترین اقسام زناشویی همانست که آمیخته با عشق باشد. امّا در میان ما رسم است که چون کسان دختری آگاه گردند که جوانی عاشق او میباشد و او نیز آن جوان را دوست دارد، ایشان را از یکدیگر منع نمایند و از برای من و توبه نیز همچنین اتّفاق افتاد که او مرا دوست داشت و از بهر من شعر همیسرود و بعد از آن مرا از پدرم خواستگاری نمود و پدرم از این معنی سر باز زده، مرا با مردی از بنیادلع تزویج نمود که تاکنون هم او شوی من میباشد. بدین نیز اکتفا ننمودند، بلکه خون توبه را هدر ساختند و در مکانی که به جهت ملاقات من همیآمد، کمین نمودند که او را گرفته به قتل رسانند و پیش از آن هر وقت نزد من میآمد، به عادت اهل بادیه، نقاب بر چهره فرو میافکنم. پس فکر نمودم که به چه طریق او را از غدر ایشان حذر دهم به قسمی که کسی ملتفت نشود، و نیکوتر از آن ندیدم که عادت خویش را با او تغییر دهم و لاجرم چون بیامد با پرده بیرون نشدم و در سر راه او بنشستم.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
بخش اول: متنشناسی نسخه خطّی روایت حسن و سمیّه
مشخّصات نسخه
رسمالخطّ
از راوی تا مؤلّف روایت
ابناعثم کوفی
جرجی زیدان
دستورشناخت
خلاصهی روایت حسن و سمیّه
مجموعهی تصاویر نسخهی خطی
بخش دوّم: تحلیل و بررسی روایت حسن و سمیّه
روایت تاریخی
نوع ادبی روایت حسن و سمیّه
وجوه داستانی
لحن
شخصیّتپردازی
زمان و مکان
وجوه روایی
ساختار روایت
زاویه دید
تکگویی درونی
وجوه اجتماعی
شناختنامه شخصیّتها
حضرت محمّد بن حنفیّه
حضرت سکینه(س)
مختار بن ابوعبید ثقفی
ابراهیم بن مالک اشتر نخعی
خالد بن یزید
لیلی اخیلیه
عزت کجرفتار
اشعب طمّاع
عبدالله بن زبیر
عبیدالله بن زیاد
حکم بن ابیالعاص
مروان حکم
عبدالملک مروان
حجّاج بن یوسف ثقفی
بخش سوم: روایت غنایی حسن و سمیّه
[فصل اوّل؛ رفتن مختار ثقفی به حضور محمّد حنفیّه و إذن جهاد]
[فصل دوم] رفتن مختار به نزد عبدالله زبیر، وقایعات آن
[فصل سوم] رفتن مصعب بن زبیر به کوفه و جنگ با مختار و شهادت او به دست مصعب
[فصل چهارم] قصّه خبر شهادت مختار به ابراهیم مالک اشتر
[فصل پنجم] کمک رسیدن از شام جهت عبدالملک
[فصل ششم] [...] و حکم عبدالملک مروان به حجّاج ثقفی
فصل هفتم، حکایت لیلی با توبه
فصل هشتم، رمله دختر زبیر
فصل نهم، حسن
فصل دهم، آشکار شدن راز
فصل یازدهم، عرفجه
فصل دوازدهم، قبای صوف
فصل سیزدهم، سلیمان
فصل چهاردهم، رفاقت
فصل پانزدهم، سمیّه با پدرش
فصل شانزدهم، لجاجت
فصل هفدهم، با خود سخن گفتن
فصل هجدهم، رسول در نزد سمیّه
فصل نوزدهم، اشعب طمّاع
فصل بیستم، مجلس حضرت سکینه(ع)
فصل بیست ویکم، مجلس شعرا
فصل بیست ودویم، شکست یافتن
فصل بیست وسیّم، دیدار ناگهان
فصل بیست وچهارم، باک شتر
فصل بیست وپنجم، معالجه
فصل بیست وششم، وادیالقری
فصل بیست وهفتم، عشق بنیعذره
فصل بیست وهشتم، جمیل و بُثینه
فصل بیست ونهم، صحرای عُقیق
فصل سیاُم، قیافهی پی زدن
فصل سیویکم، گمشدهی خویش را یافتیم
فصل سی و دویّم، سلیمان و پدرش
فصل سیوسیّم، آشکار شدن حقیقت
فصل سیوچهارم، سمیّه در خانهی حضرت سکینه
فصل سی وپنجم، مهربانی خوفناک
فصل سیوششم، اردوی طارق
فصل سیوهفتم، صحبت متفرّقه
فصل سیوهشتم، قنبر
فصل سی ونهم، سرّ کار
فصل چهلّم، امّهًْالله
فصل چهل ویکم، کشته شدن ثابت شد
فصل چهل ودویّم، عبدالله
فصل چهلوسیّم، عبدالله زبیر
فصل چهل وچهارم، محمّد بن الحنفیّه و مختار
فصل چهل وپنجم، درّهی معروف به شعب علی(ع)
فصل چهلوششم، مهمان غریب
فصل چهلوهفتم، حلّ معمّا
فصل چهل وهشتم، حکایت
فصل چهل ونهم، سرّ عرفجه
فصل پنجاهم، شکست
فصل پنجاهویکم، بازگشتن
فصل پنجاه ودویّم، یار نزدیک است، وا شوقا که من دورم از او
فصل پنجاهوسیّم، کعبه و منجنیق
فصل پنجاهوچهارّم، گرسنگی و تشنگی
فصل پنجاهوپنجم، عبدالله بن زبیر
فصل پنجاهوششم، واژگون شدن کار
فصل پنجاهوهفتم، خالد و مالک
فصل پنجاه وهشتم، خواستگاری
فصل پنجاهونهم، صاحب دو بند میان
فصل شصتم، نامهی خالد
فصل شصت ویکم، خبر صحیح اگر میطلبی، جُهَینه دارد
فصل شصتودویّم، سمیّه در خانهی حجّاج
فصل شصتوسیّم، اردوی حجّاج
فصل شصت وچهارم، انتظار دشوار است
فصل شصت وپنجم، زهر کشنده
فصل شصت وششم، دوباره گم گردید
فصل شصتوهفتم، وعدهی وصل چون شود نزدیک، آتش شوق تیزتر گردد
فصل شصتوهشتم، لیلی و عرفجه
فصل شصتونهم، وسیلهی فرار
فصل هفتادم، در دام افتادن
فصل هفتاد ویکم، ظلم به ظالم بازگردد
فصل هفتادودویّم، محاکمه
فصل هفتادوسیّم، رسوا شدن کار
فصل هفتادوچهارم، رهایی جستن
فصل هفتادوپنجم، زهر
فصل هفتادوششم، دعوت عاجل
فصل هفتادوهفتم، شوری
فصل هفتادوهشتم، رفتار مادران
فصل هفتادونهم، کشته شدن عبدالله زبیر
فصل هشتادم، دیدار با وحشت
فصل هشتادویکم، رسول هوایی
فصل هشتادودویّم، محاکمه
فصل هشتادوسیّم، دراُفتادن و رها شدن
فصل هشتادوچهارّم، پُست
فصل هشتادوپنجم، مُصیبت دیگر
فصل هشتادوششم، خوشی عاقبت
کتابنامه
واژگان
اشخاص و قبایل
نام جایها
کنایات و تعبیرات
کشفالمصرع
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روایت غنایی حسن و سمیه |
نویسنده | جرجی زیدان |
مترجم | میلاد جعفرپور |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 411 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-451-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |