معرفی و دانلود کتاب رقص خاکستر
برای دانلود قانونی کتاب رقص خاکستر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رقص خاکستر
کتاب رقص خاکستر، داستان گذر از دوراهیهاست، اما دوراهی زندگی «سلما»، قهرمان رمان شیرین خوشنویس، شاید برای خیلی ما آشنا باشد. سلما که در خانوادهای سنتی و سختگیر زندگی میکند، اینروزها با قبول در دانشگاه بر لبهی ارتفاعی بلند ایستاده و منتظر است تا بعد از سالها انتظار، بالهای پرواز خود را باز کند. اما باید دید این تصمیم بزرگ، که قطعاً آتش اختلاف با پدر و مادر را شعلهورتر خواهد کرد، چه سرانجامی برای دختر داستان خواهد داشت؟
دربارهی کتاب رقص خاکستر
سلما، دختر جوان و پراستعداد داستان رقص خاکستری، اینروزها وقتی مقابل آینه میایستد، تغییرات بزرگی در خود احساس میکند؛ تغییراتی که شاید مدتها انتظار آمدن آن را میکشید؛ اما حال وقتی به اطرافیان خود نگاه میاندازد، خوشحالیای بابت آن در چهرهی پدر و مادرش نمیبیند. شیرین خوشنویس، نویسندهی رمانیست که شما را تا خط پایان به دنبال خود خواهد کشاند.
زندگی در خانوادهای سنتی و مقرراتی، آن هم برای دختری بلندپرواز مثل سلما، همیشه هم دلنشین بهنظر نمیآمد. او هوش و توانایی فراوانی داشت و البته خود را در جایگاه دورودارزی میپنداشت. پس طبیعی بود که گاهی این سختگیریهای خانواده، چندان به مذاقش خود نمیآمد و آن را مانعی برای بالهای خود میدید. اما حال روزهای کودکی و نوجوانی گذشته بود؛ سلما در دانشگاه قبول شده بود و آرزوهایش رنگوبوی جدیتری از همیشه به خود میگرفتند. با این که گرفتن رضایت خانواده بری رفتن به دانشگاه چندان کار راحتی هم نبود، اما دیگر چیزی نمیتوانست مانع راه هدفهای بزرگ سلما باشد.
اما آیا دختر جوان داستان رقص خاکستر تصور میکرد که بالاخره در این نقطه بر سر راه بزرگترین دوراهی زندگی خود قرار بگیرد؟ فضای بزرگ جامعه و آزادیهای بیشتر به او پری برای پرواز داده بود اما آیا سلما میتوانست در این آسمان پهناور مسیر خود را به درستی پیدا کند؟ شرایط وقتی سختتر میشد که سلما، دختر قصهی رقص خاکستر دل خود را گرفتار عشقی تازه میدید. اما دعوا و مرافعهها و اختلافات سلما و پدر و مادرش تا کجا ادامه پیدا میکرد؟ آتش این جنگ همیشگی حالا روزبهروز شعلهی آن بیشتر میشد قرار بود به مجا ختم شود؟ عشق، آشتی و پایان خوش سرانجام رمان رقص خاکستر خواهد بود و یا آن که شیرین خوشنویس ماجراهای متفاوتتری برای داستان خود تدارک دیده؟ انتشارات نامه مهر شما را به خواندن ادامهی داستان دعوت میکند.
کتاب رقص خاکستر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر شما نیز به خواندن رمانهای عاشقانه و اجتماعی ایرانی علاقه دارید حتماً طرفدار این اثر پرماجرا نیز خواهید شد.
در بخشی از کتاب رقص خاکستر میخوانیم
بدون ذرهای فکر، چوب را گرفتم و یک نفس کلش را بالا کشیدم. چوب بستنی را به دست مهسا دادم که یک اکیپ دختر و پسر را دور خودم دیدم که به افتخارم دست زدند. سینا که یکی از پسرهای اکیپ بود فریاد کشید: بابا دمتگرم... ظرفیتت رو عشق است!
غشغش خندیدم ولی در یک مرزی بین شادی و غم دستوپا میزدم. فکر کنم به این حالت دیوانگی بگویند! با قسمت نیمههوشیار مغزم غمم را به سختی پس زدم. مهسا دستم را کشید و من را وسط سالن برد. انرژی از تمام بدنم بیرون میزد، چرخیدم و موهایم را با شدت در هوا تاب دادم. چشمهایم نیمهبسته و نیمهباز بود. همانطور که میچرخیدم در سرم عکس شاهد ظاهر میشد و شاد میشدم. بلافاصله صحنهی رقص تانگوی زهرا و شاهد یادم میآمد و به هم میریختم. تمام این صحنهها طی صدم ثانیه در سرم اتفاق میافتاد. بیشتر و شدیدتر خودم را چرخاندم و موهایم را تکان دادم. انگار با تکان دادن سرم میخواستم شاهد و زهرا را سرم بیرون کنم. موفق هم شدم، چون دیگر چشمم نورهای رنگی را میدید و در سرم دوبسدوبس موزیک میکوبید و من هم تکان میخوردم اما کسی دستش را روی شانهام گذاشت و از پشت زیر گوشم با لحن عصبی گفت: بهبه! سرکار خانوم چرخنده! صبحها دختر حاجی نجیبه! شبها اینجوری؟! خوش میگذره بچه؟ صدای رضا را شناختم و سرخوشیام پرید. با چشم گرد شده، در چشمش خیره ماندم. در تاریک و روشن سالن، خیره در صورتم بود و گفت: اینجا چه غلطی میکنی سلما؟ اومدم دنبال علی که گوه اضافه نخوره، دیدم انگار شکرخور اصلی، تویی نه علی! لباست رو بپوش برو بیرون، اینجا جای تو نیست دختر جون. با دست به تخت سینهاش فشار آوردم و از او جدا شدم و با فاصله از او ایستادم و گفتم: به توچه؟! ولم کن. تو کی هستی بابا؟ اینجا دانشگاه نیستا، اونجا استادمی احترامت واجبه! اینجا هیچی نیستی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رقص خاکستر |
نویسنده | شیرین خوشنویس |
ناشر چاپی | انتشارات نامه مهر |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 640 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7953-34-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |