معرفی و دانلود کتاب رستگاری در تکیه دولت
برای دانلود قانونی کتاب رستگاری در تکیه دولت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رستگاری در تکیه دولت
کتاب رستگاری در تکیه دولت به قلم امیرحسین شربیانی سرنوشت یازده شخصیت را در هیاهوی اعتراضات آبان 98 در کوچهی تکیه دولت، مکانی شلوغ و پررفتوآمد در بازار تهران، روایت میکند. او هر فصل از رمانش را از زاویهدید یکی از شخصیتهای داستان به تصویر میکشد و پازلش را رفتهرفته کامل میکند.
دربارهی کتاب رستگاری در تکیه دولت
کتاب رستگاری در تکیه دولت نوشتهی امیرحسین شربیانی روی یکی از حساسترین مقاطع زمانی ایران دست میگذارد. آبان 98 برای همهی ما با یادآوری تصاویر تلخ و گزندهای همراه است که در پی گرانی بنزین سر برآوردند. امیرحسین شربیانی در رمان رستگاری در تکیه دولت، بازار تهران و حوالی آن را بهعنوان بطن اعتراضات و یکی از شلوغترین مکانهای شهر، انتخاب کرده و داستان را در آنجا نقل میکند. تکیه دولت که در جنوب شرقی کاخ موزهی گلستان قرار دارد، در زمان ناصری محل برگزاری تعزیه بوده است. امروزه از این بنا اثری به جای نمانده و جای آن را بانک ملی گرفته است. اما هنوز هم کوچهای که به نام تکیه دولت، در نزدیکی بازار وجود دارد، در شلوغیها و اعتراضات مرکز مهمی به حساب میآید. در واقع بازار و کاسبانی که در آن حجره دارند، در هر جغرافیا و هر دورانی، عامل مهمی برای شروع یک جریان و پایان یافتن آن به حساب میآیند؛ چراکه یک سرِ تمام اعتراضات به مسائل اقتصادی بازمیگردد و بازار نقش تعیینکنندهای در اقتصاد کشور ایفا میکند. حال در داستان کتاب رستگاری در تکیه دولت که علت اصلی اعتراضات، مسئلهای اقتصادی است، بازار و بازاریان نقش اصلی را بر عهده دارند.
امیرحسین شربیانی بهطور مشخصتر یازده شخصیت مختلف را هدف قرار داده که نقطهی اشتراک همگیشان قرار گرفتن در کوچهی تکیه دولت است. شخصیتهایی که هرکدام به طرق مختلف در پی رسیدن به رستگاری هستند و در این هیاهو هدفی را دنبال میکنند. حالا باید دید در این کوچه که روزی از رفتوآمد مردم و کسبه برای دیدن نمایش و تعزیه پرشور بوده، و امروز التهاب متفاوتی را پشتسر میگذارد، چه اتفاقاتی رقم میخورد!
هر فصل از کتاب رستگاری در تکیه دولت از زاویهدید یک راوی روایت میشود. در فصل اول داستان بابک را میشنویم؛ شخصی که در بازار حجره دارد و از طریق پدرزنش که همه او را با لقب حاجی میشناسند اعتبار و مقام یافته است، اما حالا برای رسیدن به پول بیشتر نقشهای در سر دارد، نقشهای که یا او را ده سال جلو میاندازد یا نابود میکند. بابک میخواهد در شلوغی بازار هدفش را به انجام برساند. او یک دبهی بنزین دستوپا میکند، اما نیاز به کسی دارد که او را در انجام نقشهاش همراهی کند.
بابک به حافظ فکر میکند؛ تنها کسی که میتواند توی بازی شریکش کند. بابک خوب میداند حیاطخلوت خیلی از پولهای سرگردان و نزولبدهها، دفتر حافظ است، دهانش را میبست اگر درصدی برایش کنار میگذاشت. فصل دوم کتاب رستگاری در تکیه دولت از زبان حافظ روایت میشود. شخصیتی که در پایان فصل اول بهطور خلاصه معرفی میشود. حال باید دید او حاضر به همکاری با بابک میشود یا خیر...
نشر چشمه کتاب رستگاری در تکیه دولت را چاپ و منتشر کرده است.
کتاب رستگاری در تکیه دولت برای چه کسانی مناسب است؟
رمان کوتاه رستگاری در تکیه دولت برای تمام کسانی که به داستانهایی با موضوعهای اجتماعی علاقهمندند، لذتبخش است.
در بخشی از کتاب رستگاری در تکیه دولت میخوانیم
رسید به میدانچهای. چهار طرفش راه داشت و گوشهایش سکویی بود. نشست روی آن. سرتاسر دیوارهای چهارراه کاشیکاری بود و رنگیرنگی. فکر کرد قدیمها اینجا حمام بوده لابد و خزینه هم داشته. یکی جلو روش ایستاده بود. رفته بود توی نخش که بدجور چَروچِتی میزد. مدام اینور آنور را نگاه میکرد کسی زاغش را نزند. زهرا پشتش ایستاده بود و نمیدیدش. بعد دبهای از روی زمین برداشت و عین بیابانیها خالی کرد روی سرش. فکر کرد از این گورخوابهاست که خیال برش داشته همین گوشه دل بزند به آب. حالا زهرا کدام ور میبایست برود؟ کمرش را چسباند به کاشی دیوار و بند را از تیزیاش کشید تا حالش جا بیاید. سکه انداخت توی کلهاش سیگار دربیاورد، بد آمد و به خودش گفت «درنیار.» نگاهش به سقف باحال بالای سرش بود و چیزهایی رنگی و قدیمی که فهمشان از شعورش بیشتر بود. بعد به یارو نگاه کرد. خیسی از پاچهی شلوارش شره کرده بود و چندتا نخود دور کفشش رد انداخته بود. معلوم شد شلوارپارههه است که دارد پارس میکند نه آن دوتا چرخی که گشاد کرده بودند آن طرف سکو و دعوا گرفته بودند.
صدا میخورد به کاشیهای احتمالاً حمام و مثل فشنگ کمانه میکرد به یک کاشی دیگر و همینطور همه را اُسکول خودش کرده بود. جخی سیخ شد جلوش. حواسش اینور نبود. کوله را با پیشی انداخت زمین. آدمهای میدان کمرنگ شده بودند و مانده بود همان شلوارپارههه و تنههایی که میخورد. چوبکبریت را که کشید از جعبه بیرون شیرجه زد و دوتایی پهن زمین شدند. کبریت هم افتاد جلو پای یک گذری علاف. ملت، انگار خر دیده باشند توی ویترین، چرخیدند اینور بازار. حتی نفت هم نتوانسته بود بوی ترشیدهی تن بوگندویش را بگیرد. با پشت دست محکم زد توی صورت زهرا. پرت شد و قلمبهی چشمش یکهو ترکید. نفهمید چی شد که دید چندتا زن دورهاش کردهاند و شلوارپارههه هم توی دست دوتا قلچماق دستوپا میزند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رستگاری در تکیه دولت |
نویسنده | امیرحسین شربیانی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 190 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0968-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |