معرفی و دانلود کتاب دو کام حبس

معرفی کتاب دو کام حبس

کتاب دو کام حبس نوشته‌ی مریم منصوری، مجموعه‌ای متشکل از 6 داستان کوتاه با درون‌مایه‌ی روابط انسانی و اجتماعی است. این مجموعه داستان که اولین اثر نویسنده محسوب می‌شود، فضایی شخصی، زنانه و انتقادی دارد که می‌کوشد نگاه متفاوتی به زندگی روزمره و مسائل انسانی داشته باشد.

درباره‌ی کتاب دو کام حبس

مریم منصوری مدت‌ها به‌عنوان نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر فعالیت داشته. همین‌طور سال‌ها روزنامه‌نگار بوده و برای مطبوعات مختلف مطلب و نقد نوشته. مجموعه داستان دو کام حبس اولین کتاب داستانی اوست که با نظر مثبت بسیاری از منتقدین و استقبال خوانندگان روبرو شده است. داستان‌های این کتاب، دیدگاهی انتقادی نسبت به مسائل روزمره و زندگی دارند و عموماً حول محور روابط انسانی و مضامین اجتماعی می‌گردند.

در کتاب دو کام حبس، داستان‌ها از فضاهای متعارف شهری و آپارتمانی دور می‌شوند و جسورانه فضاهای نامتعارفی را دست‌مایه قرار می‌دهند. آنچنان که یکی از قصه‌ها در مورد زنی زائر است که می‌خواهد در سفر حج در مکه سیگار بکشد. این مجموعه از نظر شخصیت‌پردازی، قصه و روایت هم تا حد زیادی متنوع است و کمتر عناصر تکراری در آن‌ دیده می‌شود؛ به‌عنوان نمونه، شخصیت اصلی یکی از قصه‌ها زنی روشنفکر و امروزی است، در حالی که شخصیت محوری داستان دیگر، مردی مذهبی و سنتی محسوب می‌شود. از سوی دیگر، برای یکی از قصه‌ها روایتی سرراست انتخاب شده، در حالی که در دیگری شخصیت راوی مالیخولیایی است و به شیوه‌ی سیال ذهن تعریف می‌شود.

در کنار این‌ها، زبان و نحوه‌ی دیالوگ‌نویسی هم از ویژگی‌های متمایز و برجسته‌ی این کتاب است که اکثر منتقدین به آن اشاره کرده‌اند. به خاطر پیشینه‌ی نمایشنامه‌نویسی مریم منصوری، طبیعتاً او با تکنیک‌های دیالوگ‌نویسی و نقش مهم آن در پیشبرد داستان کاملاً آشناست. او تلاش کرده برای هر کدام از شخصیت‌های داستان‌هایش زبانی متناسب و یگانه بیابد. برای مثال در داستان «من یه اسبم» که روایتی ذهنی‌تر دارد، دیالوگ‌ها سریع و با ضرباهنگ بالایی ادا شده، به‌نحوی‌که گاهی احساس می‌شود گفته‌ها نیمه‌تمام مانده‌اند. این شیوه با فضای تردیدآمیز و دلهره‌آور آن هماهنگ است و مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. برعکس، در داستان «پیچیدگی» که شخصیت اصلی آن افسرده است، گفته‌ها کش‌دار و بلند می‌شوند و کلمات به هم می‌چسبند. همین‌طور در داستان «تاریکی» که بیشتر مبتنی بر دیالوگ است و کمتر شرح و توصیف دارد، گفتگوها پشت هم و پی‌درپی می‌آیند و ریتم تندتری پیدا می‌کنند.

مجموعه داستان دو کام حبس را نشر چشمه منتشر نموده است.

کتاب دو کام حبس برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های فارسی، به‌‌ویژه داستان‌های کوتاه اجتماعی توصیه می‌شود.

با مریم منصوری بیشتر آشنا شویم

مریم منصوری (متولد 1358) داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر است. او از دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته‌ی ادبیات نمایشی فارغ‌التحصیل شده. منصوری تاکنون چندین نمایش به روی صحنه برده که از میان آن‌ها می‌توان به «آخرین سفر» و «تور عروسی مامان» اشاره کرد. مجموعه اشعار «اسب‌ها در پیشانی‌ات می‌دوند» و نمایشنامه‌ی «برف زمین را گرم می‌کند» از آثار منتشرشده‌ی او هستند. مریم منصوری به سبب یکی از داستان‌های کوتاهش توانسته جایزه‌ی داستان تهران را کسب کند.

در بخشی از کتاب دو کام حبس می‌خوانیم

هی صداش قطع‌و‌وصل می‌شد که گفتم قطع کنه تا از خونه بگیرمش. همون روز بود که گفت‌ مصاحبه رو تازه دیده و یکی از شاگرداش یه سی‌دی تک‌نوازی پیانو در‌آورده و یه چیزی نوشته، نه برای انتشار، فقط برای این‌که خود طرف بخونه. حالام دوست داره من بخونمش تا اگه خوب بود و اینا، یه جایی چاپ شه‌. راستش من یه‌ریزه تعجب کردم. چون می‌دونستم که این رفیق تو باهاش خیلی ایاغه و اصلاً لازم نیست که خودش به من زنگ بزنه. قرار شد هر روز دیگه‌ای به‌جز اون روز که برنامه‌ش راست‌و‌ریس شد، بهم زنگ بزنه، که نزد. من که می‌دونستم چه آدم غُدّیه، آخرای هفته‌ی بعد بهش زنگ زدم. قرار بود ساعت چهار پیشش باشم. این‌بار نیم‌ساعت‌ زود رسیدم. نرفتم بالا. زنگ نزدم. همون جا وایسادم با یه جعبه شیرینی توی دستم و باد که هی دامن مانتومو می‌برد هوا.

بادای سمت خونه‌ی اونم که دیدی چه‌جوریه؟ مثل خودش، دیوونه‌ن. اما دوست داشتم وایسم و یه دل سیر دامنه‌ی کوه رو نگاه کنم. دفعه‌ی قبل که واسه مصاحبه رفته بودم پیشش، آخرای زمستون پارسال بود. تو دل کوه، هنوز گله‌به‌گله برف ‌نشسته بود و ‌کلاغا ‌کوه و آسمونو سیاه می‌کردن. من وقتی متوجه این کلاغا شدم که واسه من اون قطعه‌ی شاهکارش، آواز شماره‌ی 7 برای ویولنسل و ارکستر رو گذاشته بود و اون ویولنسل لعنتی که انگار رو اعصاب آدم آرشه می‌کشه و کافیه تا هر چیزی رو به خاطره تبدیل کنه. یه فنجون چای گذاشت جلوِ‌ من و چند‌تا دونه پسته از توی کاسه‌ی چوبی روی میز برداشت و رفت تو آشپزخونه.

فهرست مطالب کتاب

یک داستان کافکایی بنویس، می‌خواهم عاشقت شوم
تشنه
من یه اسبم
کفتر‌چاهی
پیچیدگی
تاریکی