معرفی و دانلود کتاب درآمدی بر متافلسفه

معرفی کتاب درآمدی بر متافلسفه

مقدمه‌ای روشن و جامع پیرامون این که فلسفه چیست، چگونه باید به آن پرداخت و چرا باید به سراغ آن رفت. سورن اورگارد، پل گیلبرت و استیون بروود در کتاب درآمدی بر متافلسفه به سراغ یکی از مباحث متأخر فلسفه رفته‌اند و می‌کوشند به این پرسش‌ها پاسخی روشنگر ارائه دهند.

درباره‌ی کتاب درآمدی بر متافلسفه

متافلسفه که گاه با عنوان «فلسفه‌ی فلسفه» نیز از آن یاد می‌شود، مبحثی مفصل و پیچیده در بررسی ماهیت فلسفه است. موضوعاتی که در متافلسفه به آن‌ها پرداخته می‌شود شامل اهداف فلسفه، مرزهای فلسفه و روشمندی‌های آن است. بنابراین می‌توان گفت اگر فلسفه و متافلسفه را دو گونه‌ی متفاوت در نظر بگیریم، در حالی که فلسفه به طور مشخص در ماهیت هستی، واقعیت اشیاء، امکان دستیابی به معرفت، ماهیت حقیقت و… تحقیق می‌کند، متافلسفه تحقیق و تأملی است خودانعکاسی در ماهیت، اهداف و روش‌های گونه‌ی اول. سورن اورگارد (Søren Overgaard)، پل گیلبرت (Paul Gilbert) و استیون بروود (Stephen Burwood) در کتاب درآمدی بر متافلسفه (An Introduction to Metaphilosophy) به سراغ این موضوع رفته و می‌کوشند مخاطب را با اصول و ایده‌های اساسی آن آشنا کنند.

پژوهشگران و اندیشمندان در متافلسفه با پرسش‌هایی از این قبیل که «خود فلسفه چیست»، «چه نوع سؤالاتی باید درباره‌ی آن پرسید»، «چگونه می‌توان آن‌ها را مطرح کرد و به آن‌ها پاسخ داد»، و در نهایت «با انجام این کار چه چیزی را می‌توان به دست آورد»، مواجه هستند. برخی آن را موضوعی مقدم بر فلسفه می‌دانند، در حالی که برخی دیگر آن را ذاتاً بخشی از فلسفه قلمداد کرده و برخی دیگر ترکیبی از این دیدگاه‌ها را اتخاذ می‌کنند. بسیاری از زیرشاخه‌های فلسفه، موضوعاتی هستند که می‌توان سرچشمه‌ی اصلی آن‌ها را در «متافلسفه» جست‌وجو کرد و نمونه‌های آن عبارتند از فرازیبایی‌شناسی، فرامعرفت‌شناسی، فرااخلاق، متا متافیزیک و… . نویسندگان در طول این کتاب گاه به فراخور موضوع مورد بحث به سراغ برخی از این موارد نیز می‌روند.

اگرچه اصطلاح متافلسفه و پرداختن به آن به عنوان حوزه‌ای مستقل در قرن بیستم به وجود آمد، اما پیشینه‌ی حقیقی این موضوع احتمالاً به قدمت خود فلسفه است و می‌توان آن را حداقل تا جایی که آثار یونانیان و هند باستان قدمت دارد دنبال کرد. برخی از فلاسفه، متافلسفه را موضوعی جدا از فلسفه و فراتر از آن می‌دانند. تیموتی ویلیامسون استدلال می‌کند که فلسفه‌ی فلسفه به طور خودکار بخشی از فلسفه است. از سوی دیگر اندیشمندانی همچون نیکلاس بونین و جی یوان یو معتقدند که فیلسوفان به سختی می‌توانند این تمایز را رعایت کنند. همان‌طور که این نظرات متضاد نشان می‌دهد، بحث در مورد این که آیا ارزیابی ماهیت فلسفه را باید «فلسفه‌ی درجه‌ی دوم» قلمداد کرد یا صرفاً «فلسفه‌ی ساده»، همچنان نیز ادامه دارد.

یکی از محاسن کتاب درآمدی بر متافلسفه این است که مؤلفان برای آن ساختار منسجمی را در نظر گرفته‌اند که دامنه‌ی وسیعی از گفتمان‌های فلسفی را پوشش می‌دهد. کتاب با این پرسش آغاز می‌شود که «متافلسفه چه فایده‌ای دارد؟» و با این سؤال به پایان می‌رسد که «فلسفه به چه دردی می‌خورد؟»

مطالعه‌ی این کتاب به شما در یافتن پاسخ این پرسش اساسی کمک می‌کند که «آیا فلسفه برای فرهنگ معاصر ارزش منحصربه‌فردی دارد یا خیر؟» نویسندگان چندین دیدگاه مختلف را در مورد این که فلسفه چیست و چه چیزی باید باشد بررسی می‌کنند و نگرش‌های گوناگون را پیرامون این که فلسفه چگونه می‌تواند به واسطه‌ی دستاوردها یا عملکردش ارزش داشته باشد، مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌دهند.

این کتاب با بیان‌مندی و نثری واضح نوشته شده است و طیف گسترده‍‌ای از سؤالات فلسفی را پوشش می‌دهد؛ در حالی که متکی به اصطلاحات فنی و تخصصی دشوار نیست و برای فهم مطالب آن چندان نیاز نیست که پیشینه و مطالعه‌ی قبلی داشته باشیم. از جمله موضوعات انتقادی که در کتاب درآمدی بر متافلسفه مورد بحث قرار می‌گیرد، رابطه‌ی فلسفه و علم و شکاکیت مدرن است. در کل مطالعه‌ی این کتاب را می‌توان به عنوان مقدمه‌ای مناسب و روان برای ورود به مبحث متافلسفه در نظر گرفت.

کتاب درآمدی بر متافلسفه نوشته‌ی سورن اورگارد، پل گیلبرت و استیون بروود، با ترجمه‌ی مهدی رعنایی، به کوشش انتشارات ترجمان علوم انسانی تهیه و منتشر شد است.

کتاب درآمدی بر متافلسفه برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی علاقه‌مندان به کتاب‌های فلسفی را به مطالعه‌ی این کتاب دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب درآمدی بر متافلسفه می‌خوانیم

فلسفه، آن‌طور که الان در دانشگاه‌های غربی رواج دارد، به یک معنا رشته‌ای بسیار باستانی است. ویتگنشتاین پرسیده است: «چرا من می‌خواهم کارِ کنونی را فلسفه بخوانم، درحالی‌که ما فعالیت افلاطون را نیز فلسفه می‌نامیم؟». او ادامه می‌دهد «شاید به‌خاطر شباهتی خاص بین آن‌ها، یا شاید به‌خاطر توسعه‌ی دنباله‌دارِ این موضوع». فلسفه به این معنا باستانی است که بیشترِ کاری که فیلسوفان امروزه انجام می‌دهند -پرسش‌های عامی که مطرح می‌کنند و روش‌هایی که به‌وسیله‌ی آن‌ها تلاش می‌کنند آن‌ها را حل کنند-‌ از چیزهایی به دست می‌آیند که افلاطون و ارسطو حدود 2500 سال پیش انجام داده‌اند و شباهت‌های بسیاری به آن دارند. واضح است که برخی شاخه‌های خاص فلسفه -‌مثلاً فلسفه‌ی مکانیک کوانتم یا فلسفه‌ی فیلم-‌ ضرورتاً اخیراً به این خانواده اضافه شده‌اند. اما عموماً چیزهایی که امروزه فیلسوفان را به خود مشغول می‌دارند، دلمشغولی فیلسوفان یونان باستان نیز بوده است.

اما به یک معنا فلسفه، آن‌طور که ما امروز می‌شناسیمش، ابداعی نسبتاً جدید است و بیش از دو قرن از عمر آن نمی‌گذرد. افلاطون و ارسطو -و حتی دکارت، لاک و کانت-‌ برخی پرسش‌ها را پرسش‌های مثالیِ فلسفه می‌دانستند، پرسش‌هایی که امروزه اساساً فلسفی به حساب نمی‌آیند. (حیرت فلسفیِ آنان به‌خاطر پرسش‌هایی خاص برانگیخته می‌شد که امروز توجه بسیار کمتری برمی‌انگیزند. مثلاً به نظر می‌رسد که برای سقراط این مسئله بسیار عجیب بوده است که کسی ممکن است کوتاه‌تر از کس دیگری شود، بدون اینکه «چیزی عمده از دست دهد» (مثلاً تنها به‌خاطر اینکه فرد دوم رشد کرده است).

فهرست مطالب کتاب

درآمدی بر متافلسفه
مقدمه‌ی مترجم
پیشگفتار
1: مقدمه: متافلسفه به چه دردی می‌خورد؟
آیا این پرسش مهم است؟
اهداف این کتاب
رئوس باقیِ مطالب کتاب
2: فلسفه چیست؟
مقدمه
فلسفه‌ی (بالفعل موجود) چیست؟
پیوستاری بین دو کران
فلسفه به‌مثابه‌ی جزئی از علم
فلسفه به‌مثابه‌ی علم نورس
فلسفه در قامت «قابله» و «پس‌مانده‌ی» علوم
افلاطون‌گرایی
فلسفه به‌عنوان منطق علم
فلسفه به‌مثابه‌ی مساهمتی در فهم انسانی
فلسفه به‌مثابه‌ی پژوهشی استعلایی
جهان‌بینی‌ها
فلسفه به‌مثابه‌ی «مباحثه‌ی تهذیب‌کننده»
نتیجه
3: فلسفه، علم و علوم انسانی
مقدمه
علم: کاری که دنبال‌کردنش دشوار است
پیشرفت در فلسفه؟
ارسطو به کالج می‌رود: آزمایشی فکری
طبیعت‌گرایی
کواین و ویتگنشتاین
تصویر علمی در برابر تصویر آشکار
فلسفه و علوم انسانی
نتیجه
4: داده‌های استدلال‌های فلسفی
مقدمه
پدیدارشناسی
پدیدارشناسی برج‌عاج‌نشین
فرضِ اول‌شخص جمع
مباحث پدیدارشناختی
تحلیل مفهومی
توسل به شهودها
فلسفه‌ی تجربی
شکاکیت درباره‌ی شهود
پاسخ‌های شکاکانه
مفاهیم، برداشت‌ها و پدیدار‌ها
نتیجه
5: فلسفه ‌قاره‌ای و ‌تحلیلی
مقدمه
برچسب‌ها و مصادیق آن‌ها
تصورات غالب
نقشِ هایدگر
موضوعات
آموزه‌ها
روش‌ها
سبک
بازنگرش‌گرایی و شکاکیت
زنجیره‌ی تأثیرات و شباهت‌های خانوادگی
آیا فلسفه یک موضوع دارد؟
نتیجه
6: فلسفه و طلب حقیقت
مقدمه
استعاره‌ها و امکانی‌بودنِ زبان
تاریخی‌گرایی
فلسفه به‌مثابه‌ی شعر
امکانِ نقد
نظام‌مندی در فلسفه
نتیجه
7: فلسفه خوب چیست؟
مقدمه: پرسشی از معیارها
فیلسوفان و سوفسطاییان
سبکِ فلسفی
دقت فلسفی
فضایل فلسفی
ژرف‌اندیشی
جدیت
نتیجه
8: فلسفه به چه دردی می‌خورد؟
مقدمه
چالش‌هایی در برابر فلسفه
محصولات فلسفه
کاربردهای تحلیل
جهان‌بینی‌ها
انواع جهان‌بینی
فلسفه و ارزش‌ها
ترقی اخلاقی؟
فلسفه‌ی کاربردی
متخصصانِ اخلاق؟
عملِ فلسفه
فلسفه به‌مثابه‌ی درمان
نتیجه
منابع
واژه‌نامه
نمایه