معرفی و دانلود کتاب دختری با چشمان توخالی

معرفی کتاب دختری با چشمان توخالی

خانواده‌ی یک دختر بی‌گناه در یک شب قتل‌عام می‌شوند اما پلیس او را قاتل تشخیص می‌دهد! چارلی دانلی در کتاب دختری با چشمان توخالی داستان الکساندرا کوینلان را روایت می‌کند که پس از افترای پلیس ویرجینیا نسبت به قتل خانواده‌اش به کمبریج می‌رود و در رشته‌ی حقوق تحصیل می‌کند. او پس از فارغ‌التحصیلی به‌عنوان یک پژوهشگر حقوقی وارد یک پرونده‌ی تجاوز می‌شود که در نهایت می‌فهمد به داستان قتل خانواده‌اش ارتباط دارد! به‌عنوان یکی از کتاب‌های منتخب آمازون، در این رمان آماده‌ی اتفاقاتی هولناک باشید؛ بی‌عدالتی‌هایی که هیچ‌چیز نمی‌تواند آن‌ها را جبران کند!

درباره‌ی کتاب دختری با چشمان توخالی

الکساندرا صدای گلوله را وقتی شناخته بود که همراه پدرش به شکار قرقاول می‌رفتند. همان تفنگ کالیبر دوازده‌ ساچمه‌ای که دو فشنگ بیشتر در آن جا نمی‌شد. یک شب با صدای گلوله از خواب بیدار شد. بعد از آنکه صدای گلوله‌ی دوم به گوش رسید، فهمید که فاجعه‌ای اتفاق افتاده است و پس از شنیدن گلوله‌ی سوم نمی‌توانست دیگر به چیزی فکر کند. تنها چیزهایی که در یادش مانده بود، تصویر افسرها و بازجویی‌های وحشیانه‌ی کارآگاه‌های پلیس در نیمه‌شب شامگاهی بود که با چشمانی تو خالی آن را به تماشا نشسته بود.

کتاب دختری با چشمان توخالی (Those Empty Eyes) کتاب پلیسی معمایی‌ای از نویسنده‌ی پرفروش بین‌المللی، چارلی دانلی (Charlie Donlea) است که از یک اتهام قتل ناروا به حقایقی به مراتب هولناک‌تر می‌رسد. زمانی که پلیس به خانه‌ی خانواده‌ی کوینلان وارد می‌شود، الکساندرا با لباس خواب خونی و تفنگی در دست، بالای سر جنازه‌ی پدر و مادرش نشسته. همین مسئله این ظن را به دل پلیس می‌اندازد که او قاتل خانواده‌اش است و هنگامی که او را با دستنبد از خانه بیرون می‌آورند، خبرنگاران به او لقب دختری با چشمان تو خالی را می‌دهند. چشمانی که معلوم نیست از شدت هول و وحشت به آن شکل درآمده‌اند یا چشمان یک قاتل گناهکار هستند.

سایه‌های گذشته، تقدیر آینده

سال‌ها از این اتفاق می‌گذرد و الکساندرا در موسسه‌ی حقوقی‌ای که سال‌ها پیش در آن، مورد دفاع قرار گرفته بود، مشغول به کار می‌شود. اما تجربه‌ی فقدان و تحمل افتراهای دیگران، نمی‌توانست صرفا با غرامتی که دولت آمریکا به او داده بود جبران شود. او هنگامی که مشغول کار کردن روی یک پرونده‌ی قتل است، متوجه شباهت‌های غیرقابل انکاری میان این قتل و فاجعه‌ی کشتار خانواده‌اش می‌شود و همین مسئله زندگی او را وارد مرحله‌ی جدیدی از بحران می‌کند. مرحله‌ای که نویسنده‌ی کتاب چارلی دانلی با زبردستی تمام، جزئیات ریزی را به یکدیگر ربط می‌دهد که حقیقتی به مراتب بزرگ‌تر را آشکار کند.

کتاب دختری با چشمان توخالی، اثری است پرکشش و نفسگیر که نمی‌توانید به راحتی خواندن آن را متوقف کنید. چارلی دانلی با توجه ماهرانه‌ای که به نحوه‌ی القای احساسات مختلف به مخاطب دارد، داستانی را به تصویر کشیده است که ترکیبی از بدشانسی، بی‌عدالتی‌های سیستماتیک و زندگی کردن در یک جهان غیراخلاقی است که در آن مرز میان گناهکاران و بی‌گناهان از همیشه باریک‌تر است.

این اثر جنایی جذاب و خواندنی را می‌توانید با ترجمه‌ی زینب شاکر در انتشارات نارنگی بخوانید.

جوایز و افتخارات کتاب دختری با چشمان توخالی

• کتاب منتخب سایت آمازون در سال 2023؛
• کتاب برگزیده‌ی ماه اپل؛
• در فهرست بهترین کتاب‌های معمایی سایت نیویورک پست؛
• در فهرست بهترین کتاب‌های معمایی سایت پاپ شوگر.

نکوداشت‌های کتاب دختری با چشمان توخالی

• در این رمان هیجان‌انگیز و جاه‌طلبانه، چارلی دانلی معماهای به ظاهر بی‌ربط را به شکلی هوشمندانه و غیرمنتظره به یکدیگر می‌بافد و مهارتش را به‌عنوان یک نویسنده اثبات می‌کند. کتاب دختری با چشمان توخالی خواننده را از همان صفحات نفسگیر اولیه جذب می‌کند و تا پایان رها نمی‌کند. (ماری کوبیکا، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز)
• داستان پرکشش کتاب دختری با چشمان توخالی، الکس را به درون هیئت علمی و انجمن‌های دانشجویی دانشگاه می‌کشاند، به سراغ ابرثروتمندان و صاحبان روابط اما در نهایت به سرنخ‌هایی از قتل خانواده‌ی خودش. این نگاه تند و تیز به نظام حقوقی، رانت خواری و سوءاستفاده نباید از دست برود. (هفته‌نامه‌ی ناشران، نقد ستاره‌دار)

کتاب دختری با چشمان توخالی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر در زمره‌ی طرفداران کتاب‌های جنایی و به‌خصوص آثار دیگر چارلی دانلی هستید، این کتاب را نباید از دست بدهید!

در بخشی از کتاب دختری با چشمان توخالی می‌خوانیم

- «پس بهتر است این‌طور بگویم الکساندرا کوینلان، به‌جای اینکه کمکی دریافت کند، با کارآگاه پرخاشگری روبه‌رو شد که طی بازجویی غیرقانونی از کودک خردسال در ساعت سه‌ونیم صبح، او را به جرم کشتن خانواده‌اش متهم کرد. در واقع، به‌جای دریافت کمک، چیزی که نصیب او شد، چه بود؟ اقامت دوماهه در بازداشتگاه نوجوانان. چرا؟ چون در آن شب هولناک زنده ماند. او را به‌جای حمایت و کمک، با دستبند از خانه‌اش بیرون کشیدند؛ درحالی‌که یک گروه خبری تمام جزئیات حادثه را ضبط و به تمام جهان مخابره می‌کرد. تنها چیزی که نصیبش شد، تیتر اخبار بود که هفته‌های پیاپی او را به کشتن خانواده‌اش متهم می‌کرد؛ چراکه همه به‌خوبی می‌دانیم در رسانه‌های خبری، اخبار بد را بهتر پوشش می‌دهند و درباره‌ی همه‌چیز به‌سرعت قضاوت می‌کنند؛ اما در صورت اشتباه‌بودن خبر، خیلی دیر آن را اصلاح می‌کنند. بنابراین تنها چیزی که نصیب الکساندرا کوینلان شد، تهمت و رسوایی است که تمام عمر ارزشمند خود را باید برای اثبات بی‌گناهی‌اش صرف کند. حتی یک خبرنگار افراطی، لقب وحشتناک «دختری با چشمان توخالی» را روی او گذاشت و حالا دیگر هر سازمان خبری در ویرجینیا و سراسر کشور، آن را تکرار می‌کنند. همه‌ی این‌ها به این دلیل رخ دادند که فکر می‌کردند گستاخی است که یک دختر جوان، پس‌از کشته‌شدن تمام اعضای خانواده‌اش، گیج و سردرگم به نظر برسد. در واقع، آنچه الکساندرا کوینلان به دست آورد، خلاف چیزی بود که از جامعه‌ی متمدن و سیستم عدالت اخلاقی و بی‌طرف انتظار می‌رود.»

بیل بردلی درحالی‌که ایستاده بود و به این دفاعیات گوش می‌داد، با عصبانیت گفت: «اعتراض دارم، عالی‌جناب! آقای لنکستر به‌جای اینکه از شاهد سؤال کند، صحبت‌های نهایی را می‌کند و نتیجه می‌گیرد.»

قاضی گفت: «آقای لنکستر، با این حرف‌ها وقت دادگاه را نگیرید. آیا پرسشی از افسر کوپل دارید؟»

- «بله، قربان.»

گرت نگاهش را از اعضای هیئت منصفه برداشت و سرش را به‌سمت دونا برگرداند. در این حالت، لحن صدایش آرام شد.

- «خانواده‌ی الکساندرا در شب پانزدهم ژانویه کشته شدند؛ اما الکساندرا زنده ماند. افسر کوپل، آیا قبول دارید اثر رفتار نادرستی که اداره‌ی پلیس مک‌اینتاش در آن شب و هفته‌های بعد با الکساندرا داشت، تا آخر عمر در خاطرش خواهد ماند؟»