معرفی و دانلود کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان

معرفی کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان

محیط‌های بومی پر از داستان‌ها و افسانه‌های زیبا به همراه عناصری از طبیعت هستند که تجربه‌ی کودکان و نوجوانان را از زندگی غنا می‌بخشند. جاگدیش جوشی در کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان، قصه‌هایی از سرزمین هند روایت می‌کند که در آن‌ها کودکان در محیط‌های گوناگون شهری و روستایی با زندگی و مسائل جهان پیرامون خود آشنا می‌شوند. این مجموعه داستان که در گروه کتاب‌های آموزنده‌ی کودکان قرار دارد، هم کودکان را با دغدغه‌های روزمره‌ی زندگی آشنا می‌کند و هم تجربه‌هایی را از زندگی در محیطی بومی با حیوانات یا گیاهان بومی به اشتراک می‌گذارد.

درباره‌ی کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان

کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان (More Short Stories for Children) نوشته‌ی جاگدیش جوشی (Jagdish Joshi) ‌شامل 18 داستان کوتاه از سرزمین هند می‌شود. شخصیت اصلی و قهرمان هر داستان کودکی هندی است که با اتفاقی در محیط پیرامونش روبه‌رو می‌شود و سؤالاتی برایش پیش می‌آید که در نهایت باعث می‌شود تجربه‌ای جدید در زندگی کسب کند. مسائلی چون فقر و کودکان کار، درس خواندن یا فرار از مدرسه، کمک به هم‌نوع و کار گروهی از موضوعات مختلفی هستند که در این داستان‌ها وجود دارند.

کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان داستان‌هایی شرقی از افسانه‌های کشور هند روایت می‌کند که عناصر فرهنگی هند، در توصیف فضاها یا انتخاب نام‌ها دیده می‌شود. همچنین در هر داستان تصویری مربوط به قصه وجود دارد که شخصیت‌های داستان را با لباس‌های هندی به تصویر کشیده است. این موارد فضای بومی داستان را در ذهن خواننده تداعی می‌کنند.

کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان را انتشارات افریز با ترجمه‌ی فرنوش استاد لطفی منتشر کرده است.

کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان برای کودکان 9 تا 12ساله و کسانی که به داستان‌های شرقی و بومی از سرزمین هند علاقه‌مند هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب داستان‌های کوتاه برای کودکان می‌خوانیم

سامیر وقتی چرخید توی جاده اصلی، جونگای چوننو دادا را دید.

چونو دادا پس از شش روز به مزرعه خود باز می گشت. او به شهر رفته بود تا یک جفت سگ برای خانه مزرعه بخرد.

سلام چوننو دادا! سامیر با او دست داد.

برادرش در حالی که به سمت او رفت. چونو دادا او را در آغوش گرفت. هفت سگ کوچک، بوتا، دوپو، کالی، گیلاس، پری، پیکسی و تونی از خانه بیرون دویدند و دم‌هایی تکان می‌دادند.

چونو دادا به سگ هایش خیلی علاقه داشت. هرکدام سعی کردند صورتش را لیس بزند در حالی که زانو زده بود تا به آن ها دست بزند. داشوند سیاه کوچولو، کالی، دوست داشتنی ترین آن ها، تلاش کرد تا راه خود را به سوی او باز کند. او را بلند کرد و به سمت تونی که پشت گروه ایستاده بود، رفت. او با یک کمی سنگین بود و نمی توانست مانند بقیه بپرد و بازی کند.

او صبورانه منتظر بود تا نوبتش شود. چونو دادا پرسید.

مامان آینده چطوره؟ تونی دُمش را تکان داد.

سامیر با چونو دادا به داخل رفت.

سگ ها را آورده ای؟ او درخواست کرد.

اوه بله. اما، شما چه کار می کردید؟ چونو دادا با محبت دست سمیر را گرفت. با برادر بزرگتر تراکتور سواری رفتم.

این خوب است. پس شما از تعطیلات خود لذت می برید،

نیستی؟

البته دادا! خیلی فوق العاده است. تماشا کردن شالیزار، تراکتور سواری هر روز، بازی با دوست‌داشتنی‌ترین سگ‌های روی زمین و...

فهرست مطالب کتاب

داستان شماره 1: قلب طلا
داستان شماره 2: پنج روح
داستان شماره 3: تله پا
داستان شماره 4: فروشنده النگو
داستان شماره 5: مراقب پرندگان
داستان شماره 6: عملیات کمپ
داستان شماره 7: خشم و غضب
داستان شماره 8: سگ‌ها در اعتصاب
داستان شماره 9: دگرگونی
داستان شماره 10: یک روز به یاد ماندنی
داستان شماره 11: برای نجات
داستان شماره 12: گزارش پیشرفت الا
داستان شماره 13: پایال
داستان شماره 14: مهمانان دهکده
داستان شماره 15: چرک
داستان شماره 16: جشن هولی
داستان شماره 17: تولد یک قهرمان
داستان شماره 18: چوب درختان صندل