معرفی و دانلود کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح

معرفی کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح

آلوین شوارتز کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح را نوشت که روح تازه‌ای به ژانر وحشت بدمد. او در تحقق این هدف بسیار موفق بود؛ نوجوانان نسل‌های متمادی کتاب‌های شوارتز را خواندند و از ترس به خود لرزیدند.

درباره‌ی کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح

در طبقه‌بندی داستان‌ها، معمولا رمان‌ها و داستان‌هایی در ژانر وحشت قرار می‌گیرند که به هدف ترساندن نوشته شده‌اند و معمولاً نیم‌نگاهی به داستان‌های عامیانه و باورعوام نسبت به موجودات فراطبیعی یا اتفاقات خرق عادت دارند. اگر با این تعریف به سراغ سه‌گانه‌ی داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی (Scary Stories to Tell in the Dark) برویم، قطعاً می‌توانیم داستان‌ها و حکایت‌های آن را در ژانر ترسناک قرار دهیم. آلوین شوارتز (Alvin Schwartz)، خبرنگار و محقق آمریکایی قرن بیستم، نزدیک به پنجاه اثر تدوین کرد که پایه و اساس آن‌ها معمولاً باورهای عامیانه‌ی مردم آمریکا بود. او بسیاری از این کتاب‌ها را برای کودک و نوجوان نوشت و با همکاری تصویرگران حرفه‌ای تلاش کرد تا تصویری جاودانه در حافظه‌ی آنان ثبت کند. نگاه او به ادبیات فولکلور آمریکا باعث شد به جنبه‌های کمتر دیده‌شده‌ی آن نیز بپردازد. او داستان‌هایی با مضمون خیال و جادو را گرد هم آورد و برمبنای آن‌ها کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه‌ی ارواح را نوشت. اولین جلد از این مجموعه کتاب برای اولین بار در سال 1981 به چاپ رسید و با استقبال گسترده مواجه شد. بعدها، حتی پس از مرگ شوارتز در سال 1992، کتاب‌های او به‌صورت متمادی به چاپ رسیدند و نسخه‌ی صوتی آن‌ها نیز روانه‌ی بازار شد.

آلوین شوارتز در داستان‌هایش معمولاً قصه‌ی شخصیت‌های معمولی‌ای را بیان می‌کند که بدون اطلاع خودشان در یک موقعیت غیرمعمولی گرفتار شده‌اند. این دست موقعیت‌ها معمولاً با موجودات فراطبیعی، ارواح یا مخلوقاتی از این قبیل ارتباط دارند و از این جهت قهرمان داستانی هیچ دلیل منطقی و واقع‌گرایانه‌ای برای این نوع ارتباطات و اتفاقات پیدا نمی‌کند. افزون بر روایت داستانی، تصویرهای کتاب نیز به ایجاد حس ترس می‌افزایند. موجودات عجیب، خانه‌های متروک، کالبدهای بی‌جان با چشم‌هایی از کاسه درآمده همه در خدمت روایت قرار دارند. گفتنی‌ست استفن گمل (Stephen Gammell) تصویرسازی کتاب را انجام داده است.

کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی در دهه 1990 و 2000 در لیست چالشی‌ترین کتاب‌های آمازون قرار داشته است. چالش‌های این کتاب بیشتر برمحور مسائل تربیتی و نگرانی‌های والدین برای احساسات نوجوانان در مواجهه با مسائل ماورایی می‌چرخیده است. این کتاب سی داستان کوتاه را در بر گرفته است و میلاد شیروانی با حمایت نشر نبض دانش و همکاری نشر آبدوس آن را ترجمه کرده است.

‌نکوداشت‌های کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح

• تضمین می‌شود که [با خواندن این کتاب] لرزشی عجیب به جان دندان‌ها و ستون فقراتتان بیفتد. (مجله‌ی کتابخانه‌ی مدرسه)
• اگر جرأتمندید این کتاب را بخوانید. (نیویورک تایمز)
• این کتاب عرق سرد را به پشتتان خواهد نشانید. (بوک‌لیست)
• جایی که سوژه جادوگری گرفتار است، یا دختری به‌خاطر نزاعی در قبرستان به احتضار افتاده، یا گرگی به‌دنبال انتقام از شکارچی گرگ‌هاست، قصه نوشته شده تا با صدای بلند خوانده شود. (Kirkus Reviews)

اقتباس‌ها از کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح

در سال 2019، کارگردان نروژی، آندره اووردال، با اقتباس از مجموعه داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی، فیلمی به همین نام ساخت. نوشتن فیلمنامه براساس داستان‌های شوارتز برعهده‌ی گیرمو دل تورو، کارگردان و فیلمنامه‌نویس معروف مکزیکی بود. این فیلم در گیشه با استقبال گسترده‌ای مواجه شد و موفقیتی اقتصادی برای سازندگان آن محسوب می‌شد.

علاوه‌بر فیلم اقتباسی، در سال 2019 مستندی درباره‌ی روند تولید و شکل‌گیری داستان‌های ژانر وحشت ساخته و به داستان‌های ترسناک و حواشی شکل‌گرفته در اثر انتشار آنان پرداخته شد.

کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان 12 سال به بالا مخاطبان اصلی این کتاب هستند.

در بخشی از کتاب داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی: خانه ارواح می‌خوانیم

یک روز صبح جان سالیوان در حالی به خودش آمد که کاملاً تنها در مرکز شهر در حال پیاده‌روی بود و اصلاً نمی‌توانست توضیحی برای این اتفاق پیدا کند که برای چه کاری به آنجا آمده و یا اینکه چگونه سر از مرکز شهر درآورده است و حتی قبل از آن کجا بوده است و از اینکه در آن لحظه چه ساعتی از روز است نیز هیچ اطلاعی نداشت.

دراین‌بین زنی را دید که به سمت او حرکت میکرد و جلویش را گرفت و با خنده‌ای که بر لب داشت گفت: «ببخشید من خیلی گیج شده‌ام، ساعت مچی‌ام را فراموش کرده‌ام. می‌توانید به من بگویید که الان ساعت چند است؟» اما وقتی که آن زن به چهره‌ی جان سالیوان نگاه کرد، بسیار ترسید و با فریاد و جیغ از او دور شد. جان متوجه این موضوع شد که دیگران با دیدن او می‌ترسند و به هر فردی که نزدیک می‌شود جیغ‌کشان به مکانی دور فرار می‌کند. سالیوان به فکر فرو رفت: «باید اتفاق اشتباهی رخ داده باشد و شاید مشکلی در من ایجادشده است. بهتر است که خیلی سریع به خانه برگردم!» او سریعاً یک تاکسی خبر کرد، اما بازهم راننده‌ی تاکسی با دیدن جان فریادکشان گاز ماشین را گرفت و از او دور شد. جان اصلاً نمی‌دانست که موضوع از چه قرار است و واکنش مردم واقعاً او را می‌ترساند....

فهرست مطالب کتاب

زمانی که او را دید، فقط فریاد کشید و فرار کرد
یک روز صبح یکشنبه
صداها
چراغ عجیب آبی
سگ کوچک سیاه
چلینک، چلینکی
اتفاقی که اشتباه بود
لاشه‌ی ماشین
او فقط مانند گربه‌ها زوزه می‌کشید
عروس
حلقه‌های انگشتانش
طبل
پنجره
سوسیس ویژه‌ی آقای بلانت
پنجه‌های گربه
صدای مرموز
وقتی از خواب بیدار شوم همه‌چیز سر جایش خواهد بود
«اوه! سوزانا!»
مرد میانی
گربه درکیسه‌ی خرید
تخت کنار پنجره
دست‌های مرد مرده
شبحی در آینه
نفرین
آخرین خنده
کلیسا
خبرهای بد
سوپ گورستان
کت‌وشلوار قهوه‌ای
تومپیتی تومپ!