معرفی و دانلود کتاب خیال کردم آب است میچکد
برای دانلود قانونی کتاب خیال کردم آب است میچکد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خیال کردم آب است میچکد
اسماعیل زرعی که از داستاننویسان همدورهی ماست در کتاب خیال کردم آب است میچکد یک ماجرای خیالانگیز با تهمایههای طنز خلق میکند. این رمان خواندنی در دستهی ادبیات فانتزی، تخیلی و فراداستان، قرار میگیرد و روایتگر یک شخصیت داستانی است که از آفرینندهی خود که همان نویسندهی کتاب باشد، احساس نارضایتی میکند. او برای فرار از این موقعیت، فکر چارهای میکند و تصمیم میگیرد راهی جهان داستانی نویسندهی دیگری شود.
دربارهی کتاب خیال کردم آب است میچکد
تصور کنید روزی شخصیت خیالیای که در یک داستان خلق کردهاید، به زبان بیاید و با شما حرف بزند! این همان اتفاقی است که در ماجرای جذاب کتاب خیال کردم آب است میچکد، حاصل قلم خلاق اسماعیل زرعی، میافتد.
شخصیت اصلی داستان، از حضور خود در جهان داستانی خبر دارد. او با نویسندهی کتاب سخن میگوید و حتی از تنبلی او برای نوشتن ادامهی داستان، شکایت میکند. این خط اولیهای است که از کتاب خیال کردم آب است میچکد میدانیم. این سبک ویژه و بسیار خواندنی که بهعنوان «متافیکشن (Metafiction)» یا «فراداستان»، «فراروایت» و «ماورای داستان» نیز شناخته میشود، یکی از جذابترین نوع روایت برای خوانندگان نسل تازهی ادبیات است.
ماجراجوییهای شخصیت داستانی کتاب خیال کردم آب است میچکد، نیز به همینجا ختم نمیشود. او آنچنان با نویسندهی داستان به چالش برمیخورد که عاقبت تصمیم میگیرد از دل داستان او بیرون بیاید و به داستان دیگری هجرت کند. او در پی سرنوشتی بهتر راهی داستان نویسندهای میشود که هم خوشآوازهتر است و هم پرفروشتر. اما شخصیت بیچارهی داستان ما نمیداند که این تصمیم نابهنگام چه سلسله حوادث شوم و پرفرازونشیبی را سر راهش قرار خواهد داد.
ماجرای داستان خیال کردم آب است میچکد از زبان اول شخص روایت میشود. نویسندهی آن لحن و بیان صمیمی و آشنایی دارد و خیلی زود مخاطب را به دل ماجرای پرتبوتاب خود میکشاند. کتاب در طول 24 فصل نوشته شده. هر فصل آن کوتاه است و ماجراهای آن سریع به پیش میروند.
نوآوری نویسندهی این داستان بلند یعنی اسماعیل زرعی، در نوع روایت داستانی از نکات پررنگ و قابلتوجه اثر است. زرعی که پیش از این با داستان «جهنم به انتخاب خودم» جایزهی ادبی صادق هدایت را برای خود کرده بود، حالا در این اثر نیز سبکوسیاق نوشتاری نوگرای خود را پیش میگیرد و عناصر ادبیات رئالیسم و داستانگویی سنتی را به چالش میکشد. داستان کتاب خیال کردم آب است میچکد نیز از همین جهت یک اثری پیشرو است و به ادبیات پسامدرن گرایش دارد.
قلم اسماعیل زرعی در این داستان از چاشنی طنز خالی نیست. او همراه با توصیف وقایع مهیج داستان خود بهخوبی میتواند هرازگاهی لبخند به لب خواننده بیاورد و یا اندیشههای انتقادی خود را در دل روایت داستانی بگنجاند. این کتاب خواندنی درنهایت یک تجربهی متفاوت برای تمامی سلیقههای داستانی است که با تلاش انتشارات مروارید به دست شما میرسد.
کتاب خیال کردم آب است میچکد برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از دنبالکنندگان ادبیات داستانی تخیلی و بهویژه آثار داستاننویسان معاصر ایرانی هستید حتماً این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب خیال کردم آب است میچکد میخوانیم
جوان سریع دست توی جیب بغلش کرد و بستهای کاغذ را که دورشان کِش بسته بود بیرون کشید. از بین آنها دو سه برگِ چهارلاشده را جدا کرد؛ یکیشان را توی هوا تکاند تا تایش باز شود و بقیه را گذاشت جیبش. تکسرفهای زد تا سینه صاف کند. نگاه گذرایی به حضرت استاد انداخت و بعد چشم به کاغذ دوخت: قربان، خاک پاتون، جسارت میکنم، ببخشین. مثلاً در نظر بگیرین پدری بهجای اینکه هوای بچههاش رو داشته باشه طوری رفتار میکنه انگار دشمنِ خونیشونه. داستان هم اینجوری شروع میشه: غرید: من پدرت هستم!
جواب شنید: پدر!... تو به خودت میگی پدر؟... ببخشیها، پدرِ واقعی کسیه که برای رفاه خانوادهش تن به هر خطر و ذلتی بده. نه اینکه بچههاش رو فدای خودسریهاش کنه!
این هست، یکی دیگه هم دارم که حتی میشه اسمش رو بذارین بابای کاغذی، یه اسم جوندار و پُرکشش. میشه داستان بلند پرسوزوگدازی ازش بسازین. داستانِ دختربچهای که پدرش رو ازش میگیرن، حالا به هر شکلی که خودتون صلاح میدونین. بهجاش پول کلانی بهش میدن ولی اون با همۀ وجود به نوازشهای پدرانه احتیاج داره و به حمایتهای پدرانه. خب، افتخار داشتنِ پدر حقِ طبیعی هر بچهایه. به همین علت روزی تو جشنی که مدرسهش به مناسبتی برپا کرده، یکهو عصیان میکنه. میزنه زیر گریه، جیغ میزنه. اسکناسها رو که همیشه تو کیفش میذاره و باهاشون حرف میزنه و درددل میکنه، بیرون میآره، ریزریز میکنه و شروع میکنه جیغوداد، دستوپا زدن...
جوان یکریز مشغول گفتن بود که حضرت استاد غرید: استُپ، استُپ. موضوع داستانهایت همه اینشکلی هستند؟
نخیر قربان، عالینسب، حضرت استاد، امپراتور داستانهای جهان، ایدههای متفاوت زیاد دارم از لحاظ مضمون کلی با هم فرق میکنن!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خیال کردم آب است میچکد |
نویسنده | اسماعیل زرعی |
ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-324-153-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |