معرفی و دانلود کتاب خانوادهی رابینسون
برای دانلود قانونی کتاب خانوادهی رابینسون و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خانوادهی رابینسون
کتاب خانوادهی رابینسون نوشتهی یوهان دیوید وایس داستانی هیجانانگیز از خانوادهای سوئیسی است که کشتیشان در مسیر رسیدن به بندرگاه سیدنی، دچار طوفان شده و آنها در جزیرهای سرگردان میشوند.
آقای "رابینسون" در یک شرکت بندری که مالک آن پدر زنش است مشغول به کار میشود. او سالها در آنجا به کار دفتری میپردازد؛ اما همیشه آرزو داشت در جهان مسافرت کند و کشورها و جاهای مختلفی را ببیند. سرانجام تصمیم خودش را میگیرد، از کار در آن شرکت استعفا میدهد و به همراه خانوادهی خودش به دریانوردی مشغول میشود.
اما متاسفانه در یکی از روزها کشتی آنها گرفتار طوفانی میشود. آنها از جزیرهای دورافتاده و ناشناخته سر در میآورند که هیچکس از مکان آن آگاهی ندارد. آنها که دیگر کشتی خودشان را هم از دست دادهاند هیچ راه برگشتی ندارند و مجبور میشوند در همان جزیره برای خودشان خانهای بسازند و راهی برای ادامهی زندگی پیدا کنند. اما خیلی زود متوجه میشوند که انواع دزدان دریایی که اکثر آنها نیز به دنبال پیدا کردن گنج هستند به آن جزیره رفت و آمد میکنند …
یوهان دیوید وایس (Johann David Wyss) این رمان را با الهام از رابینسون کروزوئه (اثر: دانیل دفو) و برای آموختن ارزشهای زندگی به چهار پسرش، به نگارش درآورده است.
در بخشی از کتاب خانوادهی رابینسون (The Swiss Family Robinson) میخوانیم:
شب بهسرعت گذشت و خیلی زود وقت بیدار شدن رسید. بعد از خوردن صبحانه فریتز و من تصمیم گرفتیم دست به کار تهیهی میزی شویم که روز قبل صحبتش را کرده بودیم. چندین ابزار از جعبه برداشتیم و خیلی زود چوبهای مناسب را پیدا کردیم. سخت مشغول کار بودیم که ناگهان صدای شلیک گلولهای ما را به خود آورد. طولی نکشید که صدایی به گوشمان رسید و پرندهی کوچکی جلو پایمان به زمین افتاد. ارنست دواندوان جلو آمد و گفت: «دیدی پدر؟ هدفگیریام خوب بود؟ خوشحال شدی؟»
با صراحت جواب دادم: «نه، خوشحال نشدم. شکار پرندهی کوچکی که به زحمت یه نفر رو سیر میکنه فایدهای جز حروم کردن باروت نداره. ما باروت زیادی نداریم. اون مقداری هم که باقی مونده باید برای شکار حیوونای بزرگ و دفاع از خودمون نگه داریم. تو نباید این ذخیرههای با ارزش رو هدر بدی.»
ارنست با اوقات تلخی گفت: «ببخشید پدر، خیال نداشتم حماقت کنم.»
- «فکر میکنم تو و برادرات بهتره یاد بگیرید که تیرکمون درست کنید. شبیه اونی که من دیروز درست کردم. فکر میکنی بتونی برای خودت همچنین چیزی درست کنی؟»
ارنست که حالا خوشحالتر بهنظر میرسید جواب داد: «سعیام رو میکنم.»
- «برو برای خودت و برادرت یک کمون و چند تا تیر درست کن. وقتی یکی از اونها آماده شد بهت میگم چطور باید ازشون استفاده کنی.»
ارنست خیلی زود به راه افتاد تا وسایل لازم را برای ساخت تیر و کمان تهیه کند. آنقدری طول نکشید که او چهار کمان و تعدادی تیر آماده کرد. وقتی همهچیز مهیا شد من پسرانم را دور خودم جمع کردم و نحوهی پرتاب تیر را با کمک کمان به آنها نشان دادم. آنها هم فورا سرگرم تمرین شدند تا با این وسیله بهتر آشنا شوند. به فرزندانم توصیه کردم برای مهارت بیشتر هر روز تمرین کنند و آنها نیز به من چنین قولی دادند.
فریتز و من مشغول ساختن میز و صندلی شدیم و حوالی ظهر کار ساختن میز به پایان رسید. ما به جای صندلی چند بشکه در اطراف میز قرار دادیم و طولی نکشید که همسرم غذا را روی میز گذاشت. همگی آمادهی خوردن غذا بودیم ولی از ارنست و جک خبری نشده بود و همسرم نگران آنها بود.
- «بهنظرت کجا رفتن؟ یعنی ممکنه حیوونی چیزی بهشون حمله کرده باشه؟ فکر میکنی باید دنبالشون بریم؟»
- «مطمئنم حالشون خوبه. حتما مشغول ماجراجویی هستن و حواسشون نیست که وقت غذا خوردنه. من پیشنهاد میکنم غذامون رو بخوریم و منتظر اونا نمونیم. هر وقت گرسنه شدن برمیگردن.»
فهرست مطالب کتاب
کشتی شکسته
رسیدن به ساحل
کشف جزیره
بازگشت به کشتی
مقدمات جابهجایی
عملیکردن نقشه
ساختن نردبان
خانۀ درختی
اقامتگاه جدید ما
سورتمۀ بارکش
بازگشت به کشتی
باغ میوه و سبزیکاری
رویارویی با حیوانات
در تدارک زمستان
زمستان هولناک
خانهای در غار
مسافران جزیره
پینوشت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خانوادهی رابینسون |
نویسنده | یوهان دیوید وایس |
مترجم | پروین ادیب |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 236 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-253-164-3 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |