معرفی و دانلود کتاب جناب خط شکن
برای دانلود قانونی کتاب جناب خط شکن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جناب خط شکن
کتاب جناب خط شکن نوشتهی معصومه قیطاسی، دربارهی زندگینامه شهید سید جلیل میری ورکی است و هر فصل بخشی از خاطرات مربوط به شهید را از زبان همسر و هم رزمان او بازگو میکند.
سید جلیل میری ورکی متولد ششم فروردین ماه سال 1338 از شهرستان تنکابن در استان مازندران است و در جبهه به عنوان تک تیرانداز فعالیت میکرد و به عنوان خط شکن کربلای 4 در این عملیات به شهادت رسید و بعد از گذشت 29 سال از شهادتش پیکر مطهر او شناسایی شد.
پیکر شهید سید جلیل میری پنج شنبه 18 تیرماه 94 ساعت 10 صبح از میدان شهدا به سمت میدان سپاه با حضور خانوادههای محترم شهدا در گلزار شهدای امامزاده طاهر (ع) آرام گرفت.
در بخشی از کتاب جناب خط شکن میخوانیم:
سرهنگ عشقی هم هست. همه دارند گریه میکنند. دورم مینشینند. جوان هم دوزانو روبهرویام مینشیند. مات فقط دارد نگاهم میکند. جوان هیکلی و بیمو و آن یکی که شبیه من است؛ دورتر ایستادهاند. های های و با صدای بلند گریه میکنند. سرهنگ رنگین و سرهنگ عشقی نگاهش میکنند. بعد پرچم را از رویم بر میدارند.
«خوب سیدجواد جان. حالا میتونی پدرت رو روئیت... » وای خدای من! پس این جوان بلند بالا سیدجواد من است. پس چرا تنها آمده؟ چه قدر بزرگ شده! جواد بابا... مردی شده برای خودش.
زیپ کاورم باز میشود. دقیق دارد استخوان هایم را نگاه میکند. صدای گریه دو جوان بالا میرود. جوان بلند بالا، مردی که شبیه من است را دایی مهدی صدا میزند. کم کم میشناسم شان. حتماً جوان پسر خواهرم است و او هم که شبیه من است، سیدمهدی بردار کوچکم.
کمی بعد سیدجواد بلند میشود. دور و بر را نگاه میکند. کاش نرود تا بتوانم سیر ببینم اش. سرهنگ عشقی جلو میرود. جواد مضطرب است. دلم میخواهد بغلش کنم. لبخند میزنم. خدا خیرش بدهد سرهنگ عشقی را؛ کار مرا آسان میکند. قدش کوتاه تر و لاغرتر از سیدجوادم است؛ سر سیدجوادم را روی شانهاش میگیرد. سیدجواد کمی به گریه میافتد. خیالم راحت میشود و دلم سبک. باز دو زانو مینشیند. دارد با من حرف میزند. چه قدر دلم میخواهد بقیه خانوادهام را ببینم. پس چرا بقیه را نیاورده است. هر چه نگاه میکنم زهرا را نمیبینم.
«خستگی بگیر بابا... فردا مادربزرگ و مامان و زهراسادات رو میآرم دیدنت... در نبودت سعی کردم مردخونه ات باشم بابا. ولی سخت بود و سخت گذشت. خیلی... حرفهایی تو دلم هست که فقط میتونم با شما بزنم... باید آرومم کنی بابا...» خوشحال میشوم. مردی است برای خودش که دلش پر از حرفهای زیاد است. تا فردا انتظار چه قدر سخت است.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: روایت نخست از جناب خط شکن
فصل دوم: روایتی از جنس انتظار
فصل سوم: روایتی دیگر از جناب خط شکن
فصل چهارم: روایت پایان 29 سال انتظار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جناب خط شکن |
نویسنده | معصومه قیطاسی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 356 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-1751-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس |