معرفی و دانلود کتاب تو نباید بکشی
برای دانلود قانونی کتاب تو نباید بکشی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تو نباید بکشی
کتاب تو نباید بکشی دادخواهی تندوتیز یورگن تودنهوفر علیه سیاست تحقیرآمیز غرب و علیه دروغ، بهعنوان مادر تمام جنگها است. او معتقد است که غرب برای حفظ منافعش میجنگد. زمانی دست به پاکسازی نژادی یهودیان میزند و حالا به اسم دفاع از حقوق بشر و برقراری صلح، مسلمانان را تروریست جلوه میدهد و در این کشورها دست به قتلعام میزند و یا آنها را به جان هم میاندازد. دروغ، جزء جداییناپذیر تمدن غرب است که باعث همه نزاعها میشود.
تودنهوفر در کتاب تو نباید بکشی، خاطرات سفرهایش به افغانستان، لیبی، تونس، مصر، سوریه و ایران را در دوران بهار عربی و در اوج بحران اتمی ایران شرح میدهد و از جنایات دنیای غرب بر علیه جهان اسلام پرده بر میدارد.
ما دوران بردهداری، سوزاندن جادوگران، استعمار، راسیسم و آپارتاید را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. اگر موفق شویم جنگ را هم غیرقانونی اعلام کنیم، بشریت گام بزرگی رو به جلو برداشته است. یورگن تودنهوفر (Jürgen Todenhöfer)
در ابتدای کتاب تو نباید بکشی (Du sollst nicht töten:Mein Traum vom Frieden) میخوانید:
چهار هفته پیش در بنغازی انقلاب شروع شده بود. نیروهای قذافی سه روز بعد شهر را ترک و به سمت بریقه عقبنشینی کردند. از قرار معلوم، حالا بریقه هم آزاد شده است. رنگ آسمان اکثر مواقع خاکستری است. باد مرتباً دانههای شن را به ارتفاع یک متر بلند میکند و به شیشهی جلوی ماشین میکوبد. طبیعت بهنظر غیراقتصادی و متروکه میآید و در آن هیچ اثری از زندگی دیده نمیشود.
ولی فضای حاکم بر ماشین بسیار خوب است. هر جا که عبداللطیف حضور داشته باشد، آنجا اخلاق خوش حاکم است. صمیمیتش آدم را جادو میکند. سه روز پیش که در هوای بارانی طبرق، با آن موهای مجعد و سفیدش، سرش را خندان وارد ماشین کرد، او را «My smiling hero- قهرمان خندانم» نامیدم. فراموش کرده بودم که انسانهای تا این اندازه مثبت هم وجود دارند.
امروز برای عبداللطیف روز خاصی است. وجودش نهتنها آکنده از انقلاب عربی است، که از رودست زدن به رهبر شورشیان اجدبیه/ بریقه، ژنرال سلیمان محمود هم خوشحال است. ژنرال کلهطاس، با آن سبیلهای خاکستریاش که شبیه سبیلهای بیسمارک بود، برای من و یولیا یک سخنرانی طولانی دربارهی ژنرال کلاوزوتیس و رومل انجام داد.
وقتی متوجه شد که من بارها پسر رومل را دیدهام، چشمانش برق زد. ولی بعد با قاطعیت تمام گفت که ادامهی سفر به بریقه امکانپذیر نیست. نبرد در این شهر تا همین دیروز ادامه داشته است. اشخاصی که خانوادهی رومل را میشناسند، بسیار ارزشمندتر از آن هستند که دست به چنین سفر ماجراجویانهای بزنند. او از استدلال عجیبوغریبش خشنود بهنظر میرسید.
به این ترتیب سفر به بریقه از نظر من تمام شده بود. با دلخوری در ماشین عبداللطیف نشسته بودیم و گزارش ملاقاتمان را با شاگردِ کلاوزوتیس میدادیم. وقتی عبداللطیف متوجه دلخوریمان شد، چشمانش به شکل رندانهای شروع کرد به درخشیدن. او از مدتها قبل میدانست که چگونه ما را به بریقه ببرد. درحالیکه منتظرمان نشسته بود، یوسف از او پرسیده بود که آیا میتواند همراه با ما به بریقه بیاید یا نه، او هم در جواب گفته بود که آنجا فامیل دارد. حتی یک راه فرعی از میان صحرا را هم میشناسد، یوسف باز برای اطمینانخاطر به اقوامش تلفن زده بود و آنها هم تأیید کرده بودند که این شهر نفتی آزاد است. عبداللطیف هم پس از تلفنی که به یکی از بهترین دوستانش زد، به همین نتیجه رسید. نیروهای قذافی که چندین روز این شهر را به اشغال خود درآورده بودند، مجبور به عقبنشینی شده بودند.
ما این امکان را پیدا میکردیم که با لیبیاییهایی که این دوران را تجربه کرده بودند، حرف بزنیم و آنها میتوانستند صحت گزارشهایی را که رسانههای عمومی دربارهی اعدامها و تجاوزهای دستهجمعی منتشر کرده بودند، تأیید و یا تکذیب کنند. آنها میتوانستند بگویند که چه چیزهایی شعر است و چه چیزهایی واقعیت دارد. عبداللطیف میداند که این دقیقاً همان چیزی است که میخواهم استخراج کنم.
با لبی خندان میگوید: «میدانید که، هیچکس نمیتواند جلوی ما را بگیرد.» بعد با آن صدای خشدارش، و کمی خارج از ریتم، میخواند: «Yes, with a little help from my friends.»
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
حمله
1- دستآخر فقط اشکها باقی میمانند.
برخورد زودهنگام با جنگ
نابودی هاناو
تسویهحساب در الجزایر
بحران بِنزِرت
قتلعام ویریامو
شوروی در افغانستان
مرگ مجاهد
بیمارستانهای پاکستان
بمبهای جاسازی شده در اسباببازی
جنگهای جورج دبلیو بوش
برنامههای پرورش تروریسم
دروغهای جنگ افغانستان
مراسم عزاداری در عزیزآباد
سپوژمی و عصمتالله
ملاقات با طالبان
عمل سرهنگ کلاین
سفر به بغداد از بیراهه
منال
جمال
مروی
عملیات غیرعقلانی در جنگی غیرعقلانی؟
کودکان کندوز
کرزی و رهبر طالبان
خانهی امید
2- مادهی مخدری به نام جنگ
علاقه به جنگ
تجاوز به زبان
شیطان جلوه دادن حریف
تصویر مغرضانهی غرب از اسلام
بهانههای دلنواز
شهرت جنگی
شادمانی از به قتل رساندن
جک و «کشتن زیبا»
افسانهی جنگ منصفانه
آیا جنگ «عادلانه» وجود دارد؟
شیرینیجات بهجای بمب
العلمین
3- تلاش برای بیداری جهان عرب
روزهای سرنوشتساز در قاهره
روزهای انقلاب در لیبی
4- سوریه، مورد خاص
لطفاً بفرمائید انقلاب کجاست؟
درعا، شهر ممنوعه
دستگیری
اقامهی نماز جمعه در مسجد اموی
تانیا، دختر خیابانی عراقی
تمسخر در آلمان
در جستجوی حقیقت
دشمن کشور
تظاهرات به نفع اسد؟
معلولا، یک افسانهی آرامی
با تاکسی به سمت حمص و حما
شهرزاد
اسرای دمشق
الخیرِ مارکسیست
با شلوار جین به سوی اسد
دشمنان اسد، دوستان اسد
مفتی اعظم
به طرف تظاهرات روز جمعه در حمص
کشتهشدگان الجزیره
وسط معرکه
اطلاعات غلط
مارکتینگ قتلعام
قتلعام الخالدیه
قتلعام التریمسه
اسامه در لادِن
حرفهای طرف دیگر را هم باید شنید
رشادت یک خبرنگار جوان
خلاف جهت آب
ایمیلهایم به شهرزاد
استراتژیستهای پشتمیزنشین ضربه میزنند
میانپردهای بین دو سفر
سفر به غزه
سالگرد انقلاب مصر
5- تراژدی سوریه
سوریه با فردریک
شورشیِ باباعمرو
بیمارستانهای دمشق
پاتریارک
سنان، شورشی اهل حمص
جادهی مرگ به سمت دمشق
به همدیگر علامت دوستی نشان بدهید!
مصاحبه با اسد
استقبال تند
فینال قهرمانی اروپا در دمشق
تکتیراندازان رژیم
وقتی تظاهرکنندگان آدم میکشند
احمد، اهل حولا
گفتوگوی مقدماتی با اسد
مصاحبه
شبی با القاعده
اسکایپ با شورشیان حمص
گرههای سوریه
گروگان گرفتن یک انقلاب
بیرحمی هر دو طرف
ادعاهای کذب غرب
افسانهی مبارزه برای دموکراسی
وظیفهی آمریکا
اسد یا القاعده
قطار پیروزی النصره
مذاکره با آمریکا
افکارش برای رسیدن به صلح. . .
. . . دربارهی مرگ
. . . و دربارهی کناره گیری
6- ایران از زاویهای دیگر
ایران، اسرائیل و یهودیان
سخنرانی دربارهی هولوکاست در تهران
در جمع آیتاللههای قم
دیوانگی اتمی
لالمانی آمریکایی – ایرانی
سفر به آمریکا
اعصاب قوی سفیر
دوست یهودیام در تهران
در بازار بزرگ
موطن آیتالله خمینی
اصفهان رؤیایی
آیا ایران بمب میخواهد؟
شبات در تهران
در رآکتور قدیمی تهران
بیوهی محقق اتمی
مراسم عروسی در تهران
مؤخره درام لیبی
فرار
پیشروی در کویر
نجات؟
روز بعد
بدون داشتن پاسپورت در قاهره
بازگشت به میهن
بازگشت نزد خانوادهی دوستم
مادر لیبیایی
ویدیوهای جنگی جنگجویان قذافی
مصاحبهها- بله یا خیر؟
قبرستان تانکها
اسرای بن غازی
قهرمان کوچک
مراسم شام
چشمان عبداللطیف
مورد طرابلس
شب با مشاور قذافی
سرعت دیوانهوار ایمن
بالاخره طرابلس
غارتگرانِ بابالعزیزیه
جت مجلل قذافی
راهبهی صحرایی
آزادسازی، به سرعت برقوباد
جشن آزادی
بازندههای انقلاب
مرگ قذافی
بازگشت به درهی آتش
تصاویر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تو نباید بکشی |
نویسنده | یورگن تودنهوفر |
مترجم | حسین تهرانی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 460 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8211-23-5 |
موضوع کتاب | کتابهای تاریخ جهان |