معرفی و دانلود کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه: چرا معمولا از اشتباهات خود درس نمی‌گیریم؟!

معرفی کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه: چرا معمولا از اشتباهات خود درس نمی‌گیریم؟!

شکست در زندگیِ هر انسان امری ناگزیر است، اما تغییر نگرش نسبت به شکست می‌تواند زندگیِ فرد را دگرگون کند. کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه نوشته‌ی متیو سید، به مخاطب می‌آموزد که چطور شکست‌ها می‌توانند مقدمات پیروزی را مهیا کنند. گفتنی‌ست این کتاب از آثارِ پرفروش ساندی تایمز شمرده می‌شود.

درباره‌ی کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه

آخرین باری که احساس شکست کردید چه زمانی بود؟ آیا تجربه‌ی آن را از ذهن پاک کردید یا شکست را فرصتی برای یادگیری و رشد قرار دادید؟

متیو سید (Matthew Syed)، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی پرفروش، استدلال می‌کند که نگرش مثبت نسبت به شکست، همان کلید موفقیت است. او اصطلاحی را تحت عنوان موفقیت به شیوه‌ی جعبه سیاه ابداع می‌کند که برگرفته از شیوه‌ی عیب‌یابیِ هواپیماست. جعبه سیاهِ هواپیما قادر است تمام داده‌های مربوط به عیب و خطاها را تجزیه و تحلیل و افشا کند تا در آینده خطاهای کمتری دیده شود. متیو سید چنین رویکردی را با خطاهای پزشکی مقایسه می‌کند. درحالی‌که هرساله شمار زیادی در اثرِ خطاهای پزشکی جان می‌بازند، جزئیاتِ این اشتباهات هرگز فاش نمی‌شوند و در نتیجه امکانِ تکرارِ دوباره‌ی آن‌ها محتمل است. نویسنده رویکرد هوانوردی را به زندگیِ انسانی بسط می‌دهد و آن را نگرشی سالم و سازنده نسبت به شکست می‌داند. او به شرحِ مفهوم شکست و نحوه‌ی صحیحِ رویارویی با آن در کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه (Black Box Thinking) می‌پردازد.

متفکران جعبه سیاه ترسی از رویارویی با اشتباهات ندارند. آن‌ها شکست را بهترین راه برای یادگیری می‌دانند. این افراد به‌جای انکار اشتباهات خود و سرزنش دیگران، خطاها را به‌عنوان بخشی از برنامه‌ریزی برای موفقیت در نظر می‌گیرند. چنین رابطه‌ی سالمی با مفهومِ شکست، هم‌زمان که از احساسِ سرخوردگیِ می‌کاهد، پیشرفت را قریب‌الوقوع می‌سازد.

کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه رویکردی جدید و مؤثر را برای کامیابی و ابزاری جهت یافتن برتری در دنیای پیچیده و متغیر معرفی می‌کند. این رویکرد در ورزش، در دنیای تجارت و سیاست، در دنیای هنر و برای هر انسان با هر تخصص و پیشه‌ای کارآمد خواهد بود. متیو سید با استفاده از مطالعات موردی جذاب و مصاحبه‌ها توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان شکست را به موفقیت تبدیل کرد و از آن پلی به سوی خلاقیت ساخت، او همچنین نشان می‌دهد که چگونه می‌توان به بهترین متفکران جعبه‌ سیاه تبدیل شد.

کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه با ترجمه‌ی سوگل قشقایی از سوی نشر میلکان چاپ و روانه‌ی بازار شده است.

نکوداشت‌های کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه

• کتابی خارق‌العاده و الهام‌بخش که نشان می‌دهد چگونه تیم‌های بزرگ با کنجکاوی سیری‌ناپذیر و شجاعت، ارزشمندترین مفروضات خود را به چالش می‌کشند. (دیو بریلزفورد)
• پیشرفت‌های خلاقانه همیشه با شکست‌های متعدد آغاز می‌شوند. کتاب تفکر به شیوه‌ی جعبه سیاه نشان می‌دهد که چگونه راز پیروزی واقعی در درک و تحلیلِ شکست‌ها نهفته است. (جیمز دایسون، طراح، مخترع و کارآفرین)
• متیو سید مانیفستی تکان‌دهنده صادر کرده که انقلابی در نحوه‌ی تفکر ما درباره‌ی موفقیت برپا می‌کند. شکست به‌جای شرم‌آور بودن، باید روشنگر باشد. کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه با داستان‌های الهام‌بخش و بینش‌های علمی تحولی عظیم در نگرش ما به وجود می‌آورد. (دنیل پینک)
• این کتاب رشد فرهنگِ سرزنش را نقد می‌کند و در مورد آسیب‌هایی که چنین فرهنگی می‌تواند داشته باشد، هشدار می‌دهد. (تایم)

کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب به هرکس که پس از تجربه‌ی شکست، احساس یأس و ناامیدی می‌کند، یاری می‌رساند تا با تغییر نگرشِ خود، به درکِ مفهوم شکست برسد و آن را راهی برای خلاقیت و موفقیت بیابد.

در بخشی از کتاب تفکر به شیوه جعبه سیاه: چرا معمولا از اشتباهات خود درس نمی‌گیریم؟! می‌خوانیم

در یکی از صبح‌های خنک بهاری سال 1978، هفده نوجوان از نیوجرسی و نیویورک به زندان ایالتی راوی، یکی از بدنام‌ترین بازداشتگاه‌ها در آمریکای شمالی، روانه شدند. در حال گذر از مسیر سنگلاخی به‌ سمت مجموعه‌ساختمان‌های ممنوعه، با هم می‌خندیدند و شوخی می‌کردند. آن‌ها مغرور و جسور بودند.

این بچه‌های پانزده تا هفده‌ساله چهارده پسر و سه دختر از گروه‌های قومی مختلف بودند که یک ویژگی مشترک داشتند: همگی با قانون مشکل داشتند. ترنس، جوان آمریکایی آفریقایی‌تبار هفده‌ساله، سارق اتومبیل بود. لوری، جوان شانزده‌ساله‌ی زیبا با پوست سفید و لبخندی پهن و گوشواره‌های بزرگ، دزد و فروشنده‌ی مواد مخدر بود. آنجلو، نوجوانی با موها و سبیل‌های ژولیده، از مغازه‌های محله‌اش سرقت کرده بود.

آن زمان تقریباً نیمی از جنایات جدی در آمریکا را کودکان بین ده تا هفده‌ساله مرتکب می‌شدند. طبق گزارش‌ها، 54 درصد دستگیری‌ها مربوط به دزدی‌ کردن نوجوانان بوده است. 53 درصد سارقان خودرو نوجوان بودند. تجاوز جنسی رو به افزایش بود. این هفده بچه، که کم‌کم به دروازه‌ی زندان می‌رسیدند و با هم شوخی می‌کردند، فقط گروهی از بزهکاران نبودند، بلکه نمادی از مشکل اجتماعی گسترده‌تری بودند که ایالات متحده با آن روبه‌رو بود.

بازدید آن‌ها از زندان راوی بخشی از برنامه‌ی کاهش جرم‌ و جنایتی به نام «بی‌درنگ ترسیده» بود. ایده‌ی این برنامه روشن بود: با نشان‌ دادن زندگی در زندان به این جوانک‌ها، آن هم در مکان‌هایی با بیشترین تمهیدات امنیتی، آن‌ها بترسند یا دست‌کم به تغییر رفتارشان فکر کنند. این برنامه، که زندانیان آن را طراحی کرده بودند، به مدت دو سال اجرا می‌شد.

فهرست مطالب کتاب

بخش یکم: منطق شکست
فصل یکم: جراحی معمولی
فصل دوم: پرواز 173 هواپیمایی یونایتد
فصل سوم: تناقض موفقیت
بخش دوم: ناهنجاری شناختی
فصل چهارم: محکومیت‌های نادرست
فصل پنجم: انحرافات فکری
فصل ششم: اصلاح نظام عدالت کیفری
بخش سوم: مقابله با پیچیدگی
فصل هفتم: تناقض نازل
فصل هشتم: بی‌درنگ ترسیده
بخش چهارم: گام‌های کوچک و جهش‌های غول‌پیکر
فصل نهم: دستاوردهای جزئی
فصل دهم: چگونه شکست باعث نوآوری می‌شود؟
بخش پنجم: بازی سرزنش
فصل یازدهم: پرواز 114 هواپیمایی لیبی
فصل دوازدهم: قربانی دوم
بخش ششم: ایجاد فرهنگ رشد
فصل سیزدهم: اثر بکهام
فصل چهاردهم: تعریف مجدد شکست
کودا: تصویری بزرگ
سپاسگزاری
منابع