معرفی و دانلود کتاب بوی مار
برای دانلود قانونی کتاب بوی مار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بوی مار
ماجرای کتاب بوی مار نوشتهی منیرالدین بیروتی، حول شخصیتی به نام عمید میگردد و میکوشد از خلال نوشتههای شخصی و نامههای او به دوستان و معشوقهاش، زندگیاش را روایت کند. این داستان با کمک گرفتن از فرمهای مختلف روایی همچون نامهنگاری و روزنگاری، تلاش دارد به درون این شخصیت عادی طبقهی متوسط نفوذ کند و از تنهایی، افکار و سرنوشتش بگوید.
دربارهی کتاب بوی مار
منیرالدین بیروتی از نویسندگان نسل جدید ادبیات داستانی ایران به شمار میرود. او بیشتر به خاطر زبان پیچیده و فرمهای خلاقانهای که برای داستانهایش انتخاب میکند شناخته میشود. این موضوع در مورد اثر اخیر او، رمان بوی مار نیز صادق است. بیروتی در این کتاب از فرم متفاوت نامهنگاری استفاده کرده تا سرگذشت یک مرد معمولی را روایت کند. عمید شخصیت اصلی قصهی او، آدم ساکتی است و بیشتر از اینکه حرف بزند مینویسند. به همین دلیل به اکثر دوستان و نزدیکانش نامه میدهد و از زندگی و اتفاقات روزمره و احساساتش میگوید. نویسندهی داستان که مدتهاست از عمید خبری ندارد، تصمیم میگیرد چندین نامهی او را منتشر کند تا شاید خبری از او بشود. نامههای عمید از زمان مرگ پدرش آغاز میشود. او با بیتفاوتی از غسل و تشییع و خاکسپاری پیرمرد میگوید و نشان میدهد که احساس خاصی نسبت به آنها ندارد. در ادامه از زندگی عاطفی و روابطش با معشوقهاش هم پرده برمیدارد و در مورد اختلافی که بینشان وجود داشت صحبت میکند.
داستان بوی مار را میتوان در ژانر اپیستولاری یا رمانهای نامهنگاری دستهبندی کرد. در این فرم روایی، مکاتباتی بین شخصیتها انجام میشود و از طریق همین نوشتههای بین طرفین است که داستان پیش میرود. منیرالدین بیروتی بخش اول داستانش را به همین شیوه پیش میبرد و مخاطب را تا حد زیادی با کاراکتر اصلی آشنا میسازد. اما او خود را محدود به همین شکل نمیکند. بیروتی که در استفاده از فرمها مهارت ویژهای دارد، در بخش دوم شیوهی روایی را تغییر میدهد و بهصورت روزنگاری یا خاطرهنویسی درمیآورد. این تغییر باعث میشود وجه دیگری از شخصیت و داستان زندگی او افشا شود. و درنهایت، در قسمت سوم رمان، عمید خود در قصه حضور مییابد و آن را تکمیل میکند. این تغییر دائمی و استفاده از قالبهای متنوع با شخصیت تودار، منزوی و کمحرف عمید کاملاً همخوان است. از طرف دیگر باعث شده قصه هم کشش و جذابیت زیادی پیدا کند و مخاطب را با خود همراه سازد.
عمید محور اصلی رمان بوی مار است. او در ظاهر آدم مرموزی نیست و قرار نیست چیز مهمی را پنهان سازد. جوانی است از طبقهی متوسط شهری که یک زندگی عادی دارد و علایق و خصوصیاتش با آدمهای دیگر چندان متفاوت نیست. بااینوجود نمیتوان او را نادیده گرفت. عمید ازنظر لغوی حاوی چند معنای متفاوت است. به نظر میرسد منیرالدین بیروتی عامدانه این نام را انتخاب کرده تا به چندوجهی بودن و تناقضات کاراکتر او اشاره کند. نویسنده موفق شده از آدمی معمولی، شخصیتی یگانه خلق کند که سرنوشتش برای مخاطب جالبتوجه است. دیگر ویژگی قصهی بیروتی که باعث شده از داستانهای مشابه متمایز شود، زبان منحصربهفرد آن است. او زبان قدرتمند و روانی را خلق کرده که با شخصیت عمید هماهنگ است و جایگاه اجتماعی، روحیهی انزواطلب و احساسات مختلف او را نشان میدهد.
داستان بوی مار را انتشارات نیماژ به چاپ رسانده است.
دربارهی مجموعهی کتاب بوف
کتاب بوف، مجموعه کتابهای داستانی انتشارات نیماژ هستند که بر داستانهای معاصر فارسی متمرکز بوده و میکوشند این ادبیات را معرفی نمایند. این مجموعه هم رمان و هم داستانهای کوتاه نویسندگان معاصر ایرانی را دربرمیگیرد. تاکنون بیش از ده کتاب در این سری به چاپ رسیده که «الفبای لازاروس»، «تعمد»، «دو زن زیبا» و «سوفار» ازجملهی آنها به شمار میروند.
کتاب بوی مار برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به رمانهای فارسی و ژانر نامهنگاری میتوانند این کتاب را بخوانند.
در بخشی از کتاب بوی مار میخوانیم
اوّل اینکه پدرم درآمد تا توانستم با این کثافت (کامپیوتر) کار کنم و نامهات را بخوانم. نه عزیز دلم، من اینکاره نیستم و هیچوقت هم نخواهم بود. یک شب نشستم و کلی نوشتم (یعنی تایپ کردم) و وسط کار برق رفت (میدانی که اینجا تا ما حضرت ادیسون علیهالرحمه را یادمان نرود که چه خدمتی به بشریت کرد هر هفته یکیدو باری بهیادش خاموشی داریم) و همهی نوشتههام دود شد و رفت هوا. کم مانده بود همهچیز را داغان کنم. به صابر گفتم کلّی خندید و مسخرهام کرد و البته گفت که چه مصیبتی دارد برای وصل شدن به تو از طریق همین شبکه که آن هم مثل برقمان میماند که تا کسی یا رئیسی عطسه میکند، بادش میبَرَد به سلامت و میمنت. امّا از محمود بیخبرم. چند وقت است که پیدایش نیست؟ نمیدانم. امّا چیزی که نگرانم کرده دستگیری مجید است. مجید را که یادت هست؟ پسر بزرگ ملامرتضی! صابر را فرستادم خانهی ملامرتضی که خبری بگیرد، گفت «عمو هیچکس هیچچیزی نمیداند.»
خب کک به زیرشلواریام افتاد که ببینم چه خبری شده. دو روز پشتسرهم رفتم پرسوجو کردم تا بالاخره با یک واسطه شنیدم مجید، آن رسالهای را که ملامرتضی نوشته بود و اجازه نداده بودند چاپ بشود، سرِ خود و بدون اجازه و مجوز چاپ کرده. حتی فکرش را هم نمیکردم که این پسر از این کارها بلد باشد. توی این دو روز فرصتی هم دست داد تا بروم سر قبرِ ملامرتضی. سر قبرش چه کسانی که نمیآمدند. پیر، جوان، زن، مرد، میآمدند، فاتحهای میخواندند و دست به سنگ قبرش میمالیدند و همان دست را به صورتشان میکشیدند و خودشان را بگو تبرک میکردند. از همه جالبتر زنی بود با چادر مشکی و سیوپنج چهل ساله. چارزانو نشست پایینْ پای قبر. اول با هر دو دست روی سنگ را پاک کرد. بعد خیره شد به نوشتههای روی قبر و لابد فاتحهای هم خواند. بعد هم با لبخند شروع کرد به حرف زدن همانجور که به قبر نگاه میکرد. رفتم جلوتر تا بشنوم چی دارد میگوید.
فهرست مطالب کتاب
بخش اول: زندان در آزادی
بخش دوم: آزادی در زندان
بخش سوم: آزادی
یادداشتهای نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بوی مار |
نویسنده | منیرالدین بیروتی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 344 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-494-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ادبی |