معرفی و دانلود کتاب بردپیت سیاه
برای دانلود قانونی کتاب بردپیت سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بردپیت سیاه
کتاب بردپیت سیاه به قلم شراره شریعت زاده، قصه زندگی زنی را به تصویر میکشد که بعد از تجربه طلاق و یک سقط جنین با خود در کشمکش است تا از اشتباهات زندگیش رها شود. نویسنده در این رمان با نگاهی تازه و زبانی متمایز به روابط احساسی، خانوادگی و کاری این زن مینگرد.
درباره کتاب بردپیت سیاه
راوی کتاب حاضر زنی تنهاست و گویی ماجراهای داستان را در مرزی باریک بین دنیای ذهنی خود و واقعیت اطرافش بازگو میکند؛ زبان روایت گرم و شیرین است و ما را به خوبی با قهرمان و روند اتفاقات همراه میکند. داستان با نوعی طنزپردازی روایت میشود که نه میتوان آن را طنز سیاه و نه میتوان آن را بازی استادانه نویسنده نامید.
قهرمان رمان بردپیت سیاه به ظاهر زنی مستقل، امروزی و باتجربه است که اصلاً احساساتی نیست و تنها دغدغهی این را دارد که از اشتباهات بزرگ عاطفیاش خلاص شود و به روند قبلی و همیشگی زندگی خود بازگردد. این زن با وجود اینکه در آستانه چهل سالگی قرار دارد، در بسیاری از موارد بر خلاف عرفهای جامعه عمل میکند. گویی این تفاوت او با دیگر زنان نوعی عصیان علیه جامعهای ضد زن است اما تمامی این اعمال از کودک درون او سرچشمه میگیرد که زخمی و دلشکسته است.
این زن با اطرافیانش خوب کنار میآید اما با خود مدام سر جنگ دارد. در واقع او خودش را مقصر تمامی اتفاقات زندگیش میداند و برای همین با خودش به بنبست رسیده و مدام دور خودش میچرخد. بارداری او در داستان را میتوان نمادی از خود او نامید که سالهاست عقدههایی درونی را در دل دارد و میخواهد سقطش کند.
بعد از سقط جنین فرو ریختن قهرمان داستان را میبینیم او همچنان خودش را باردار و مادر میداند و نمیخواهد بپذیرد که فرزندهای دوقلواش را از دست داده است. زندگی این زن همچون یک پازل ناتمام است. به ظاهر همه چیز زندگی او در جای خودش قرار دارد اما از درون زندگیش آشفته و در یک کلام بلاتکلیف است. هیچ اتفاق و آدمی در ذهن او به انتها نمیرسد و بلاتکلیفی جزی جدانشدنی از زندگیش محسوب میشود.
قهرمان رمان بردپیت سیاه سفری درونی و بیرونی را در طی داستان از خود و افراد دیگر آغاز میکند و در انتها به جایی میرسد برای تکامل. کتاب حاضر داستانی چند لایه است که هر چه پیش میرویم به قهرمان و دنیای ذهنی او نزدیک و نزدیکتر میشویم. او را با باور میکنیم، همراهش میشویم، حسش میکنیم و کمکم با او همدرد میشویم. کتاب بردپیت سیاه داستانی جذاب، فرمگرا و خواندنی است که با یک سرانجام منطقی با پایانی باز به اتمام میرسد.
کتاب بردپیت سیاه مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به رمانهای اجتماعی ایرانی را به خواندن کتاب بردپیت سیاه دعوت میکنیم.
شراره شریعت زاده را بیشتر بشناسیم
شراره شریعت زاده تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی ارشد مهندسی برق تکمیل کرده است. او نویسندگی را از سال 1390 آغاز کرد و از آن زمان تاکنون علاوه بر نویسندگی به عنوان روزنامهنگار حوزه ادبیات نیز فعالیت میکند. شریعت زاده نوشتن را از کارگاههای داستاننویسی سیاوش گلشیری آغاز نمود و پس از آن دورههای آموزشی دیگری از جمله کلاسهای رمان حسین سناپور و محمدحسن شهسواری را تجربه کرد. کتاب حاضر سومین رمانی است که شراره شریعت زاده آن را به رشته تحریر درآورده اما اولین کتابی است که از او چاپ میشود.
جملات برگزیده کتاب بردپیت سیاه
- وجدان شبیه مرگ است. هرجا بروی و هر کار کنی شانه به شانهات میآید، بدون آنکه متوجهش باشی. صبوری میکند، اما یک جایی میایستد و چپچپ نگاهت را مثل تراش میتراشد.
- همیشه از جایی که فکرش را نمیکنی شروع میشود. کسی نمیداند بعد از این لحظه چه اتفاقی میافتد. زورِ سرنوشت از تو بیشتر است که وادارت میکند به ریسمانی که نباید، چنگ بزنی.
- چه فرقی میکند، گودی روی بالش باشد، زردی جامانده زیر قابِ دیوار یا کُنج دل آدمی. همیشه جایی برای خالی بودن هست که با چیزی پُر نمیشود. فقط میشود سکوت را به آن منگنه کرد.
- آدمی چشمش که به دنیا روشن میشود، نرخ ندارد. جیغش پادرهواست، اتیکتی به دستش میبندند که نام مادر، تاریخ و ساعت ورودش روی آن حک شده. هر چه قد میکشد تازه عیار پیدا میکند. عیارِ بالا خریدنی نیست، اما گاهی مجبور میشود به خودش چوب حراج بزند.
در بخشی از کتاب بردپیت سیاه میخوانیم
گوشی را خاموش و پرت داشبورد میکنم. دنده به دنده میشوم. دستوپایم از مغزم حرفشنوی ندارند. تا ته، پایم میرود روی گاز. کمی جلوتر اولین دوربرگردان دور میزنم. انگار هورمونها به حرف افتادهاند. باید یک مدت گم شوی. جایی که نه چشم آشنایی ببینی و نه نصیحتی بشنوی. تا دیر نشده باید دنبال چاره بگردی. این موقعها فقط مخفیگاه جواب میدهد. تنها خلوتگاهم در این شهر که هنوز لو نرفته و به عقل هیچکس نمیرسد. چراغ دست بگیری و راه بیفتی لای سلولهای مغزت دنبال جواب بگردی. باید چه کنم؟
چراغهای راهنمایی فهمیدهاند وقت شوخی قرمز و نارنجی نیست؛ همه سبز بالا میزنند. ماشینهای جلو، انگار آمبولانس پشت سرشان باشد کنار میکشند. برقی میرسم دم هتلهای دو قلو. یک قل پیر است و یک قل جوان. ماشین را دورتر از جای همیشگی پارک میکنم. کولهام را از سیگار، چیپس و شیشه پُر میکنم. چادر دلبر را سرش میکشم. نمیدانم چند روز میخواهم گم شوم.
سمت قل جوان پا برمیدارم. کاش اتاق 616 خالی باشد. از روی فرش قرمز جلو در میگذرم. نزدیک پاگرد که میشوم پیرِ خستهای در را باز میکند. میپرسد چمدان دارم که میگویم نه. سمت پذیرش میروم. روبهروی خانمی که هلال مقنعهی سرمهایاش قرمز است، میایستم. دایرهی صورتش از لای مقنعه بیرون زده. چشمم پی ساعتهای روی دیوار از این کشور به آن کشور سفر میکند. هر کشوری عقربهاش یک جای صفحهی گردِ سفید، ایستاده.
میگویم: «اتاق میخوام. 616 خالیه؟»
هلالی جواب نمیدهد، اما پسر جوان کناری با سر تأیید میکند و میگوید: «برای چند شب؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بردپیت سیاه |
نویسنده | شراره شریعت زاده |
ناشر چاپی | نشر سنگ |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 121 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-96336-5-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |