معرفی و دانلود کتاب بالا، بالا، بالاتر: کتاب ششم مجموعه همسایه‌ی فضایی

معرفی کتاب بالا، بالا، بالاتر: کتاب ششم مجموعه همسایه‌ی فضایی

وقت برگشتن به خانه رسیده؟ البته این نه برای زیک خبر خوبی است و نه برای دیگر قهرمانان نوجوان کتاب بالا، بالا، بالاتر. ای آی نیوتن، خالق داستان‌های تخیلی و فضایی برای کودکان، تصمیم گرفته در قسمت ششم مجموعه‌ی همسایه‌ی فضایی یک غافلگیری اساسی به پا کند. زیک باید برای تغییری بزرگ در زندگی خود آماده شود. ممکن است به‌زودی زمین را به مقصد سیاره‌شان ترک کند.

درباره‌ی کتاب بالا، بالا، بالاتر

زیک انتظار نداشت حالا حالاها مأموریت خانواده‌اش تمام شود. اگر خبر ندارید باید بگوییم که او در حقیقت یک آدم فضایی است و نه یک پسر‌بچه؛ البته این را فقط طرفداران سری ماجراهای ای آی نیوتن (A I Newton) می‌دانند. در هر صورت، به نظر می‌رسد در کتاب بالا، بالا، بالاتر (!Up, Up, and Away) دوست فضایی کوچک ما باید چمدان خود را برای سفری بی‌بازگشت ببندد.

زیک آن روز مثل همیشه از مدرسه به خانه برگشت. احتمالاً وقتی در را باز می‌کرد، انتظار داشت غذای محبوب فضایی‌اش روی میز آماده باشد. اما برخلاف تصور، پدر و مادر مشغول کار دیگری بودند. آن‌ها داشتند وسایل خود را جمع می‌کردند. چه شده؟! مأموریت فضایی به پایان رسیده؟ چرا کسی زیک را خبردار نکرده بود؟

بازگشت به تراگاس؛ خداحافظ زمین؟

زیک می‌دانست که دیر یا زود مأموریت آن‌ها به پایان می‌رسد. پدر و مادر زیک برای یک پروژه‌ی تحقیقاتی به زمین آمده بودند و حالا باید به سیاره‌ی تراگاس، یعنی محل زندگی خودشان، برمی‌گشتند تا تحقیق بر روی سیاره‌ی تازه‌ای را آغاز کنند. البته زیک انتظار نداشت که این اتفاق به این زودی‌ها رخ دهد. به هر حال، او تازه به مدرسه‌ی خود عادت کرده بود. تازه چندتا دوست صمیمی هم داشت؛ هریس و راکسی.

زیک از وقتی به یاد داشت، خانواده‌اش همیشه در حال مأموریت بودند، از این سیاره به آن سیاره! این موضوع حسابی او را کلافه می‌کرد، زیرا به محض اینکه به جای جدید عادت می‌کرد، باید از نو آماده می‌شد تا به سیاره‌ی تازه‌ای برود؛ آن هم مکانی ناآشنا که هیچ تصوری از بچه‌های آن نداشت. زیک حسابی از سیاره‌ی زمین خوشش آمده و بهترین دوست‌های دنیا را پیدا کرده و نمی‌خواهد به این زودی‌ها زمین را ترک کند. بنابراین تصمیم می‌گیرد از دوستانش کمک بگیرد تا فکری برای این موضوع کنند. یعنی زیک، هریس و راکسی می‌توانند پدر و مادر زیک را منصرف کنند؟ یا شاید نقشه‌ی دیگری دارند؟ پیشنهاد می‌کنیم ادامه‌ی ماجرا را با روایت ای آی نیوتن در داستان تخیلی فانتزی بالا، بالا، بالاتر دنبال کنید.

این داستان طنز کودک توسط انتشارات برکه آبی روانه‌ی بازار شده و ترجمه‌ی آن را حمیرا واقف بر عهده داشته است.

کتاب بالا، بالا، بالاتر برای شما مناسب است اگر

• به دنبال یک داستان فضایی و هیجان‌انگیز برای کودکان 9 تا 12 ساله هستید.
• داستان‌های علمی و تخیلی و ماجراهای فانتزی با حال‌وهوای طنز را دوست دارید.

در بخشی از کتاب بالا، بالا، بالاتر: کتاب ششم مجموعه همسایه‌ی فضایی می‌خوانیم

زیک گفت: «تو چه می‌دانی. شاید یک روز تراگاس را دیدی.»
هریس گفت: «نمی‌دانم با خوردن غذاهای تراگاسی جان سالم به‌در می‌برم یا نه. اولین باری را که پدر و مادرم غذاهای سیاره‌ی شما را دیدند، یادت هست؟»
زیک گفت: «معلوم است که یادم هست. آن‌ها خیلی با پدر و مادرم محترمانه برخورد کردند، اما متوجه شدم که از دیدن غذاها کمی شوکه شده‌اند.»
هریس گفت: «من هم همین‌طور! وقتی آن حلزون‌های بنفش لزج را که پدر و مادرت آوردند، دیدم...»
زیک گفت: «کرسلار؛ این محبوب‌ترین غذای تراگاس است.»

فهرست مطالب کتاب

و بالاخره، خانه
خبرهای خوب... یا بد؟
هریس خبردار می‌شود.
نقشه‌ها و برنامه‌ها
تفریح
سفینه
دقیق‌ترین برنامه‌ریزی
روز آخر
راکسی حقیقت را می‌فهمد
مسافرین عزیز، لطفاً سوار شوید!