معرفی و دانلود کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم

معرفی کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم

به‌ اندازه‌ی سه تابستان از دوستی «ساکارین» و «گرگ ماسه‌ای» می‌گذرد و اکنون قرار است در کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم بار دیگر از ماجراجویی‌ها و شیطنت‌های آن‌ها بشنویم. اسا لیند پیش از این، در دو جلد قبلی مجموعه کتاب‌های گرگ ماسه‌ای از آغاز دوستی آن‌ها و ماجراهای فانتزی‌شان برایمان گفته و در این کتاب هم ما را با یک دنیا اتفاقات هیجان‌انگیز و تجربه‌های جدید روبه‌رو می‌کند.

درباره‌ی کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم

مامانی که همیشه سرش شلوغ است و بابایی که همیشه گرفتار است! ساکارینا خیلی خوب می‌داند که مادر و پدرش برای بازی یا قصه خواندن برای او وقت کافی ندارند. به همین خاطر، سه سال پیش با دوستی آشنا شده که می‌‌تواند هر وقت دلش خواست با او حرف بزند، بازی کند و کارهای عجیب و غریبی انجام دهد. بااین‌حال، حوصله‌ی دوستش هیچوقت سر نمی‌رود و هیچ‌گاه به بهانه‌ی سر کار رفتن او را تنها نمی‌گذارد. گرگ ماسه‌ای دوست خوب ساکارین است که لابه‌لای ماسه‌های ساحل زندگی می‌کند؛ یعنی در نزدیکی همان خانه‌ای که ساکارین همراه پدر و مادرش در آن به سر می‌برند. کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم (andvargen och hela härligheten)، نوشته‌ی اسا لیند (Åsa Lind) ماجراهای دختری را برایتان روایت می‌کند که احساس تنهایی باعث شده به دوست فانتزی‌اش روی بیاورد و به این ترتیب با کمک او دنیا را کشف کند. داستانی سرگرم‌کننده، آموزنده و البته پرهیجان!

ساکارینا دختربچه‌ی باهوش و کنجکاوی است که همیشه سوالات زیادی درمورد زندگی یا کوچکترین اتفاقات دنیا در ذهنش دارد. خوشبختانه گرگ ماسه‌ای آن‌قدر عاقل است که جواب تمام سوالات او را می‌داند. از طریق پرسش و پاسخ‌هایی که ساکارینا و دوست خردمندش دارند، اسا لیند می‌کوشد تا معانی دشوار فلسفه‌ی زندگی را به مخاطب ارائه کند. همین ویژگی باعث می‌شود تا علیرغم زبان کودکانه‌ی این اثر، درحقیقت آن را داستانی برای تمام سنین بدانیم. قصه‌ای که هر کس در هر سن‌و‌سالی می‌تواند از ظن خود با آن همراه شده و جهان را از دوربین شخصیت‌هایش ببیند.

حتما تابه‌حال «شازده کوچولو»، شاهکار بی‌همتای اگزوپری را خوانده یا شنیده‌اید. یا دست‌کم درمورد آن مطالبی به گوشتان خورده. خبر خوب اینکه کتاب‌های گرگ ماسه‌ای نیز به دلیل گرایش‌های فلسفی و مفاهیم عمیقی که در قالب داستان‌های کودکانه بیان می‌کنند، می‌توان گفت تاحدودی به کتاب شازده کوچولو شباهت دارند. تا جایی که در کتاب‌فروشی‌های کشور سوئد، این کتاب‌ها را در همان قفسه‌ای قرار می‌دهند که داستان شازده کوچولو را جای داده‌اند.

شنیدن کتاب حاضر تخیل شما و کودکانتان را تقویت کرده و برای روزهایی خانه‌نشینی هم سرگرمتان می‌کند. کودکانتان از طریق این کتاب با سوالات اساسی زندگی مواجه می‌شوند و شما هم این فرصت را خواهید داشت تا به دوران کودکی برگردید و کمی بازی و تفریح را چاشنی زندگی امروزتان کنید. بااین‌اوصاف، هنوز هم برای آغاز یک داستان بی‌نظیر فلسفی، تردید دارید؟

نامدار ناصرقصری این داستان را با قلم شیوای خود ترجمه کرده و متین بختی هم آن را برایتان روایت می‌کند. کتاب حاضر از سوی انتشارات پریان به چاپ رسیده و نشر صوتی واوخوان آن را به علاقمندان داستان‌های صوتی ارائه کرده است.

کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم برای چه کسانی مناسب است؟

کودکان 8 تا 12‌ساله مخاطبان اصلی این داستان هستند. علاقمندان قصه‌های خیالی و فانتزی بدون شک از شنیدن کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم لذت خواهند برد.

با اسا لیند بیشتر آشنا شویم

این نویسنده‌ی کتاب‌های کودکان و نوجوانان در سال 1958 در سوئد متولد شد و اکنون در استکهلم، پایتخت این کشور زندگی می‌کند. او قبلاً به‌عنوان روزنامه‌نگار مشغول به کار بود و برای مدتی هم در یک رستوران کار می‌کرد. اما حالا اسا لیند یک نویسنده‌ی تمام‌وقت است. او در سال 2003 لوح افتخار نیلز هولگرسون را دریافت کرد و در سال 2014 نیز موفق به کسب جایزه‌ی کولا-گولا شد. همچنین لیند یکی از اعضای آکادمی کتاب کودک سوئد است.

در بخشی از کتاب صوتی گرگ ماسه‌ای: تابستان سوم می‌شنویم

در خانه‌ی کار دریا، صبح یک روز تابستان. ساکارینا روی زانوی مامان نشسته بود و خوش می‌گذروند. این صبح از بهترین صبح‌ها بود. خواب‌آلود و پر از خمیازه و گرم و نرم. مامان برای او کتاب می‌خواند و بابا مشغول شلوغ‌کاری در آشپرخانه بود. حلیم روی اجاق قل‌قل می‌زد و ساعت دیواری تیک‌تاک می‌کرد. مامان در ادامه خواند: «... و بقیه‌ی عمرشان را خوب و خوشبخت زندگی کردند.» بعد کتاب را بست و ساکارینا را بغل کرد. ساکارینا گفت: «بازم بخون.» مامان گفت: «یه کتاب دیگه؟» بابا گفت: «ولی داره دیر می‌شه‌ها. چیزی به ساعت هشت نمونده.»

مامان از جایش پرید و با صدای بلند گفت: «چی؟ هشت؟ دیر شد.» و چنان باسرعت بلند شد که نزدیک بود ساکارینا بیفتد زمین. «عجله! باید عجله کنم. کفشام رو پیدا کنم. کیفم کجاست؟ آی اتوبوس الآن میاد. باید عجله کنم. عصر می‌بینمتون. بوس و بغل!» و بعد رفت که رفت. رفت سر کار. ساکارینا نگاهی عصبانی به ساعت انداخت. دو عقربه‌ی سیاه ساعت هر کدام با لجبازی به یک طرف اشاره می‌کردند: تیک‌تاک، تیک‌تاک، تیک‌تاک.

فهرست مطالب کتاب صوتی