معرفی و دانلود کتاب مرداب مرد شکری
برای دانلود قانونی کتاب مرداب مرد شکری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مرداب مرد شکری
کتاب مرداب مرد شکری به قلم کیسی اپلت داستان دو راکون برادر به نامهای بینگو و جمیا است که مأموریت دارند مرداب مرد شکری را نجات بدهند. این دو راکونِ برادر، سربازانی هستند که تازه به خدمت گروه پیشاهنگان مرد شکری درآمدهاند و خدمت به این مرد افتخار و مسئولیت بزرگی برای آنهاست چراکه باقی موجودات مرداب شدیداً به دانش این پیشاهنگان سختکوش متکی هستند.
دربارهی کتاب مرداب مرد شکری
کیسی اپلت (Kathi Appelt) در کتاب مرداب مرد شکری (The True Blue Scouts of Sugar Man Swamp) داستان دو راکون، بینگو و جمیا، را روایت میکنند که با هم برادرند. مرد شکری، موجودی درشتهیکل است که از نیشکر تغذیه میکند و سخاوتمندانه بر مرداب حکمرانی میکند. اکنون که این دو راکون در گروه پیشاهنگان مرد شکری عضو شدهاند، وظیفه دارند تا از این مرداب محافظت کنند. این دو برادر محافظت از مرداب را افتخار و مسئولیتی بزرگ میدانند. در سوی دیگر ماجرای کتاب مرداب مرد شکری، با پسرکی دوازدهساله به نام چپ بریبرن آشنا میشویم. او که عضو هیچ سازمان و نهادی نیست، عاشق و شیفتهی مرداب است و هر کاری که از دستش بربیاید برای کمک به محافظت از این مرداب میکند. از قضا این مرداب به کمک هم نیاز بسیاری دارد؛ چراکه جیگر استیچ، تمساحْ کشتیگیر معروف میخواهد مرداب مرد شکری را به پارک تفریحی و ورزشگاه مسابقات جهانی کشتی با تمساح تبدیل کند. حالا این تازه شروع مشکلات است؛ زیرا گروهی از گرازهای وحشی به سمت این مرداب و جانورانش لشکرکشی کرده و در راه هستند. کل پیشاهنگان آمادهاند و تنها کاری که باید بکنند این است که مرد شکری را از خواب بیدار کنند. ولی مشکل اینجاست که دهها سال است هیچکسی نتوانسته او را از خواب بیدار کند.
کیسی اپلت کتاب مرداب مرد شکری را ازنقطهنظر حیوانات و انسانها را روایت میکند و به قصهی شاد و افسانهای مرداب و مردی میپردازد که در آستانهی دردسر قرار میگیرند. دلنگرانی اصلی دو راکون قصهی کتاب مرداب مرد شکری، گروه گرازهای وحشی هستند که دارند به سمت آنها یورش میآورند. مردم از این بابت نگراناند که ممکن است گرازها نیزار ارزشمندشان را ویران کنند و آنها دیگر نتوانند در کافهشان کیک بپزند. روایت عامیانه و صمیمانهی کیسی اپلت در کتاب مرداب مرد شکری در کنار بازگویی تاریخ غنی این مرداب و اهالیاش و تهدیدهایی که متوجهشان است، باعث شده که قصهاش جلوه و طنز خاصی به خود بگیرد. نویسنده قهرمانان و تبهکاران کتابش را با جزئیات به تصویر کشیده و پیبردن به این موضوع که اتفاقات چگونه رقم میخورند باعث شده تا کتاب ارزش خواندن داشته باشد.
اکنون میتوانید این کتاب را با ترجمهی نگین فانینام که به یاری انتشارات ابوعطا چاپ و منتشر شده، تهیه کنید.
جوایز و افتخارات کتاب مرداب مرد شکری
- برندهی جایزهی یادبود جودی لوپز برای ادبیات کودک در سال 2014
- فینالیست جایزه ملی کتاب در سال 2013
- نامزد جایزه مگنولیا سال در 2016
- و...
نکوداشتهای کتاب مرداب مرد شکری
- قصهی کتاب لحنی شیرین و مهرآمیز دارد که خواننده را مستقیم درگیر میکند و پر از ماجراهای خندهدار انسانها و حیوانات است. داستانی شاد و عالی با مضامین زیستمحیطی. (Kirkus Reviews)
- کتابی لذتبخش و پر از جزئیات با فصلهای کوتاه که سر یک داستان را به داستانی دیگر به زیبایی وصل میکند بدون اینکه باعث شود هماهنگی کتاب از بین برود. روایت سومشخصِ دانای کلی که کیسی اپلت استفاده کرده عطوفتی خودمانی و نیز سرشار از نشاط و طراوت و شادمانی است. کتابی رضایتبخش و خندهدار. (Booklist)
- کیسی اپلت گل کاشته. او بهخوبی توانسته با شخصیتهایی مهربان و خونگرم، داستانی دلپذیر خلق کند. حقیقتاً کتاب جذابی است. (هری بلیس، تصویرگر)
کتاب مرداب مرد شکری برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب مرداب مرد شکری مناسب کودکان 8 تا 12 است که به داستانهای فانتزی و سرگرمکننده با شخصیتهای حیوانات بامزه و مهربان علاقه دارند.
در بخشی از کتاب مرداب مرد شکری میخوانیم
درواقع دسوتو تنها ساختار فلزی موجود در مرداب نبود. بهغیراز قوطیهای نوشیدنی، یک ساختمان کوچک در یکیدومایلی شمالِ مرداب بود. یک ساختمان چوبی با ایوانی بزرگ که رو به جاده بود. جادهای که به آن جادهی اصلی میگفتند. ساختمان در قسمت عقب، یک ایوان سرپوشیدهی رو به رودخانه داشت و همچنین یک سقف حلبی؛ سقفی که ممکن بود هراَزگاهی رعدوبرق یا صاعقههایی را که بهصورت مُورب به زمین میخوردند به خودش جذب کند.
در قسمت جلویی ساختمان، کافهی «کبوتر بهشت» قرار داشت. قسمت عقب ساختمان هم خانهی اودی بریبرن، صاحب تازهدرگذشتهی کافه، همراه با دختر و نوهاش، چپ، بود. چپ درحالیکه در اتاق خوابش نشسته بود، به پنکه سقفی که داشت بهصورت دایرهوار بالای تختش میچرخید نگاه میکرد و سعی داشت هرچیزی را که پدربزرگش درمورد دارکوب عاجمنقار به او گفته بود به یاد بیاورد. او میدانست که اودی از اول بهخاطر این پرنده به مرداب آمده بود. به همین دلیل هم اینجا مانده بود. چرا اودی اینقدر مطمئن بود که این پرنده ممکن است آن جا باشد؟
او به اودی گفته بود: «من از اون یه عکس گرفتم.»
چپ فکر کرد که ایکاش آن عکس منحصربهفرد را داشتم.
اودی به او گفته بود که داخل دسوتو است اما این هیچ کمکی نمیکرد. هربار که به یکی از گردشهای خود در مرداب میرفتند، که تقریباً هر روز هم میرفتند، به دنبال آن ماشین قدیمی هم میگشتند. گاهی پیاده میرفتند. گاهی هم با قایق چوبی راه خود را در طول رود تورترله بهسمت عقبوجلو باز میکردند.
در یکی از همین گردشها بود که اودی به چپ گفت که مرد شکری را، درست در کنار رود تورترله دیده است.
چپ گفته بود: «پدربزرگ!» او میدانست که باورکردن حرف پدربزرگش درمورد دارکوب یک چیز است و قبولکردن مرد شکری هم چیز دیگری است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مرداب مرد شکری |
نویسنده | کیسی اپلت |
مترجم | نگین فانی نام |
ناشر چاپی | انتشارات ابوعطا |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 288 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-170-292-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان سرگرم کننده کودک |