معرفی و دانلود کتاب اگر حافظه یاری کند: چهار جستار از زبان و خاطره در سالهای تبعید
برای دانلود قانونی کتاب اگر حافظه یاری کند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اگر حافظه یاری کند: چهار جستار از زبان و خاطره در سالهای تبعید
شاعر نامی روس و برنده جایزه نوبل ادبیات، جوزف برودسکی در قالب چهار جستار ادبی در کتاب اگر حافظه یاری کند، از خاطرات خود میگوید. نوشتههای او غالبا درباره بزرگان ادبیات جهان و روزگاری است که در دوران تبعید و دوریاش از وطن گذرانده. این اثر در سال 1986 توانست برنده جایزه ملی حلقه ادبی منتقدان کتاب آمریکا شود.
درباره کتاب اگر حافظه یاری کند:
زبان، فرهنگ، دین، ملیت و هرچیزی که آدمی را به گذشتهاش پیوند میزند در پس تبعید و مهاجرت اجباری دستخوش دگرگونیهای فراوان میشود. جوزف برودسکی که از جمله ادیبان توانای اتحاد جماهیر شوروی به شمار میرفت، پس آن که متوجه شد سیاستهای حاکم بر جامعهای که در آن زندگی میکند با اعتقاداتش در تضاد است، بر آن شد تا به سرزمینی دیگر با فرهگ و زبانی متفاوت مهاجرت کند. باری، هنگامی که پس دریافت جایزهاش در حوزه شعر روسی زبان، در مصاحبهای از او پرسیده شد آیا خود را آمریکایی میداند یا روس، در پاسخ گفت: «من یک یهودی هستم، شاعری روس، مقالهنویسی انگلیسی زبان و البته یک شهروند آمریکایی.»
از این روست که میتوان پاسخ او به پرسش خبرنگار را بنمایه اصلی جستارهای منتشر شده در کتاب اگر حافظه یاری کند (Less Than One: Selected Essays) دانست. جایی که مفاهیمی نظیر ادبیات، زندگی، خاطره، وطن، مرگ و فقدان در جای جای آن حضور دارد و بخشی از زندگی، عقاید و خاطرات این نویسنده را روایت میکند.
ازجمله تاثیرگذارترین صداهای قرن بیستم که به خاطر بینش خاص و درکش نسبت به پیچیدگیهای زبانی، فرهنگ و هویت انسانی شهرت شناخته میشد، جوزف برودسکی بود. او علاوه بر سرودن شعر در نوشتن متون و نثرهای ادبی هم تبحر و استعداد فراوان داشت. چنان که در کتاب اگر حافظه یاری کند شاهد تواناییها و مهارتهای بی نظیر او هستیم. او در نوشتارهای این اثر درباره ادیبانی چون داستایفسکی، نادژدا ماندلشتام، آنا آخماتووا، کنستانتین کاوافی، دبلیو. اچ آودن و آندری پلاتونوف قلمفرسایی میکند و پارههایی از خاطرات دوران کودکی خود را در لنینگراد شوروی یا همان سنت پترزبورگ روسیه شرح میدهد.
در نکوداشت کتاب اگر حافظه یاری کند:
Library Journal بیان کرده است که برودسکی بینشهای عمیقا روشنگرانهای درباره سنت ادبی روسیه، فضای سیاسی و شعر مدرن دارد و آن را با شوخطبعی و تسلط بالا بر زبان انگلیسی شرح میدهد.
کتاب اگر حافظه یاری کند برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به ادبیات جهان به خصوص روسیه علاقهمند هستید و از سبک جستارنویسی نیز لذت میبرید، این کتاب انتخابی شایسته برای شماست.
جوزف برودسکی را بیشتر بشناسیم:
ایوسیف آلکساندروویچ برودسکی شاعر و مقالهنویس روسی – آمریکایی بود که در سال 1987 به خاطر سرودن اشعار بینظیر خود توانست برنده جایزه نوبل ادبیات شود. جوزف برودسکی (Joseph Brodsky) که در آمریکا به این نام شناخته میشود، در سال 1940 در لنینگراد شوروی به دنیا آمد و در سنین جوانی به خاطر سرودن اشعار انتقادی و حملات تند به مقامات شوروی، در سال 1972 از کشورش اخراج شد.
زندگی برودسکی با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود و دیدارش با آنا آخماتووا، شاعر و نویسنده برجسته روس نقطه عطفی برایش محسوب میشد؛ چراکه تاثیر فراوانی از او گرفت و رابطهای مرید و مرادی میانشان برقرار شد.
سرانجام پس از اخراج از شوروی و مهاجرت اجباری به ایالات متحده، در چندین دانشگاه از جمله ییل، کلمبیا، میشیگان و مونت هولیوک تدریس کرد و در سال 1991 نیز توانست برنده جایزه شاعر ایالات متحده شود. سرانجام او در سال 1996 در شهر نیویورک از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب اگر حافظه یاری کند میخوانیم:
آن یکاتاقونصفی (نمیدانم این واحد اندازهگیری فضا در انگلیسی معنا دارد یا نه) که ما سهنفری در آن زندگی میکردیم کف پارکت داشت و وقتی مردان خانواده، خصوصاً من، با جوراب تردد میکردیم مادرم شدیداً اعتراض میکرد. مُصر بود همیشه کفش یا دمپایی روفرشی پایمان باشد. توبیخم که میکرد پای خرافات قدیمی روسی را وسط میکشید؛ میگفت شگون ندارد، یکی از اعضای خانواده میمیرد.
البته ممکن است این عادت در نظرش غیرمتمدنانه و مثل رفتارهای زشت دیگر بوده باشد و بس. پای مردها بو میدهد و آن موقع هم هنوز از دئودورانت خبری نبود. با این حال، فکر میکردم راستیراستی ممکن است روی پارکت جلاخورده لیز بخوری و بیفتی، خصوصاً اگر جوراب پشمی پایت باشد. و اینکه اگر کسی پیر و فرتوت باشد، ممکن است بلای وحشتناکی سرش بیاید. قرابت پارکت با چوب و خاک در ذهنم به زمینِ زیر پای بستگان دور و نزدیکم در همان شهر پیوند میخورد.
فاصله مهم نبود، زمین همان بود. حتی اگر آنسوی رودخانه زندگی میکردند، که بعدها همان جا آپارتمانی یا اتاقی برای خودم اجاره کردم، باز هم عذر موجهی نبود. چون رودخانهها و آبراههای زیادی در آن شهر وجود داشت. و اگرچه برخی از آن رودخانهها چنان عمقی داشتند که کشتیهای دریایی از آنجا میگذشتند، فکر میکردم در چشم مرگْ اینها عمق به حساب نمیآید، یا اینکه به سیاق زیرزمینی همیشگیاش، از زیر رودخانهها میخزد.
اکنون پدر و مادرم درگذشتهاند. در ساحل اقیانوس اطلس ایستادهام. حجم عظیم آب من را از خالهها و عمههای زندهام و فرزندانشان جدا کرده است: یک شکاف واقعی، آنقدر بزرگ است که مرگ را هم سردرگم میکند. حالا میتوانم هر قدر دلم میخواهد با جوراب اینطرف و آنطرف بروم، چون هیچ خویشاوندی در این قاره ندارم. اکنون تنها مرگی که ممکن است در خانواده متحمل شوم مرگ خودم است، اگرچه شاید به این معنا باشد که فرستنده را با گیرنده در هم بیامیزم، که احتمال چنین امتزاجی ناچیز است و همین علم الکترونیک را از خرافات متمایز میکند. مع ذلک، اگر با جوراب روی این تختههای پهن کف خانه که از چوب افرای کانادایی ساخته شده راه نمیروم، نه از سر این یقین و نه از روی غریزهی محافظت از خود، که به خاطر این است که مادرم نمیپسندید. به گمانم دلم میخواهد حالا که فقط من از آن خانواده بر جا ماندهام، همه چیز به روال سابق باقی بماند.
فهرست مطالب کتاب
درباره نویسنده
پیشگفتار
دربارهی کتاب
سخن مترجم - مثل ماهی در شن
از یک کمتر - هر چه بیشتر به خاطر بیاوری، به مردن نزدیکتر میشوی
نادِژدا ماندلشتام: یک سوگنامه - بقایای آتشی بزرگ
در یک اتاق و نصفی- آدم با چه میزانی از جزئیات میسازد؟
در هوای فاجعه - چگونه نثر روسیه در قرن بیستم رو به زوال رفت؟
پینوشت
اسامی خاص
فهرست منابع
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اگر حافظه یاری کند: چهار جستار از زبان و خاطره در سالهای تبعید |
نویسنده | جوزف برودسکی |
مترجم | طهورا آیتی |
ناشر چاپی | نشر اطراف |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 175 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6194-35-8 |
موضوع کتاب | کتابهای مقاله و جستار خارجی |