معرفی و دانلود کتاب اوکاشا
برای دانلود قانونی کتاب اوکاشا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اوکاشا
شوکای کتاب اوکاشا ناگهان به جهانی پرتاب میشود که در آن تنها خودش را دارد؛ زخم کشندهی شبی منحوس در جنگل، زندگیاش را برای همیشه دگرگون ساخته و هر تصمیم، هر نفس و هر قدمی که برمیدارد، برای مواجهه با ظلم و جنونیست که دنیای تاریک بیرون به جانش روا میدارد. سارا تاج دینی در این اثر، با نگاهی بیپروا و موشکافانه، مسیر دشوار انسان برای حفظ بقا و عدالتخواهی را در جهانی پر از تاریکی و تضاد به تصویر میکشد. در این داستان، شجاعتِ انتخاب و ایستادگی، تنها نوری است که میتواند راه رهایی را نشان دهد.
دربارهی کتاب اوکاشا
مثل اسبی که بوی گلهی گرگها را در برف حس کرده باشد، بوی عجیب و ناخوشایندی به مشامش میرسد و پیش از آنکه قدمی بردارد، برای همیشه دیر میشود. کتاب اوکاشا نوشتهی سارا تاج دینی، داستان زن جوانی به نام شوکا را روایت میکند که در آستانهی سی سالگی با حوادثی روبهرو میشود که مسیر زندگیاش را دگرگون میسازند. ماجرای شوکا از سفری آغاز میشود که ظاهراً عادی است، اما پس از وقوع حادثهای هولناک در جنگل، تجربهی او به یک چالش تمامعیار در مسیر هویتیابی، عدالتخواهی و تلاش برای بقا بدل میشود. شوکا که پیش از این با روابط خانوادگی و عاطفی پیچیدهای دستوپنجه نرم میکرده، اکنون مجبور است با خشونت و بیرحمی شهر و مردمش هم روبهرو شود. این رمان هم داستان انتقام است و هم سفری به گذشته، جایی که عصبانیت و تصمیمهای امروز شوکا ریشه در تجربیات تلخ آن دوران دارند.
داستان در ژانر رمان روانشناختی و جنایی شکل گرفته و با لحظات پرتنش و تراژیک، مخاطب را در قلب ماجرا فرو میبرد. شخصیت شوکا از دل تجربیات کودکی و نوجوانی آسیبدیدهی خود سر برمیآورد؛ او با خاطرات سرکوبشده، فقدان حمایت و رنجهای انباشتهشده مواجه است و این بار تصمیم میگیرد که خود به مقابله با جهان بیرونی برود. ماجرای او با برخوردهای اجتماعی و سیاسی جامعهای که حقوق زنان را مشروط و محروم میداند، پیوند میخورد و این پیوند از طریق چالشهای عمیقِ اخلاقی و روانشناختی شخصیت اصلی، در دل روایت گنجانده میشود.
اوکاشا در دل تاریکی شهر
سارا تاج دینی نویسندهای است که زندگی و نوشتن را همچون قدم زدن بر لبهی باریک هستی و نیستی میبیند؛ او با تسلطی هوشمندانه بر روان انسان و پیچیدگیهای درونیاش، شوکا را شخصیتی میآفریند که هم آسیبپذیر و هم خطرناک است. نویسنده همچنین با تکیه بر رویکردی تحلیلی-اجتماعی، نشان میدهد که ریشههای بسیاری از آسیبهای انسان در کودکی و روابط اولیهی او با خانواده شکل میگیرند و بازتولید میشوند. شوکا با مواجههی مستقیم با گذشتهی تلخ خود، مجبور است ابزارهای تازهای برای زنده ماندن و اعمال قدرت در دسترس داشته باشد؛ از جمله پرسهزنی در مکانهای تاریک و زیرزمینی شهر، شرکت در محافل شبهروانشناسی و یافتن متحدانی موقت، که همگی به ایجاد ریتم تند و درام تکاندهندهی داستان کمک میکنند.
اوکاشا به شکلی دقیق و چندلایه، پرسشهای فلسفی و سیاسی را با زندگی روزمرهی شوکا تلفیق کرده است؛ بازنمایی شهر، محلهها و محافل پنهان، تصویری از جامعهی پرتنش و خشن ارائه میدهند که در آن عدالت از مفهوم انتزاعیاش خارج شده و دیگر یک مبارزهی شخصی و مداوم است. در این زمینه، رمان فراتر از داستانِ انتقام، به یک مطالعهی اجتماعی و روانشناختی تبدیل میشود که مخاطب را به بررسی نقش فرد در مواجهه با ظلم و بازتولید آسیبهای گذشته فرا میخواند.
ساختار داستان، با پرشهای ناگهانی و ضربآهنگهای شتابزده، همان آشوب درونی و روانی شوکا را بازتاب میدهد. این ریتم، همزمان با لحن گزندهی شخصیت و شدت رویدادها، خواننده را در موقعیتی قرار میدهد که حس آشفتگی و بیثباتی دنیای قصه را با تمام وجود تجربه کند. این کتاب با همکاری نشر برج به انتشار رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب اوکاشا برای شما مناسب است اگر
- به روایتهای روانشناختی و شخصیتمحور علاقهمند هستید.
- میخواهید با پیچیدگیهای اجتماعی، سیاسی و فلسفی جامعهی ایران مواجه شوید.
- آمادهاید با پرسشهای عمیق دربارهی عدالت، خشونت و هویت زنانه روبهرو شوید.
- دوست دارید داستانی با لحن بیپروا و درام تلخ تجربه کنید که تا مدتها در ذهنتان باقی بماند.
در بخشی از کتاب اوکاشا میخوانیم
صدای ترسناکی بلند میشود، انگار بمبی توی ویلا افتاده و شیشههای پنجره را خردوخاکشیر کرده باشد. باران شیشه همهجا پخش میشود. کاوه وحشتزده میدود سمت آشپزخانه. حرفهایش را درست نمیشنوم. فقط میفهمم دارد خواهشوتمنا میکند که دیوانهبازی درنیاورم، که از جایم تکان نخورم. حیوان درونم دندان نشان میدهد. پا میگذارم روی تکهپارههای لیوان و فرورفتن لبههای تیزشان را در گوشت حس میکنم. کاوه نعره میکشد، اما جلوتر نمیآید. نگاهش نمیکنم و بارها و بارها روی شیشهها راه میروم. پاهایم را بیشتر فشار میدهم. رد انگشتهای خونآلودم روی کاشیها به جا میماند. عجیب است که دردی هم حس نمیکنم، حتی درد پیشانیام را که حس میکنم باید ورآمده باشد. آرام میگیرم و به کولیبازیهای کاوه گوش میدهم. انگار حیوان درونم خونها را میلیسد و از لذت زوزه میکشد. با رد خونی پاهایم از کنار کاوه رد میشوم و میروم توی هال. نگاهش نمیکنم.
دیگر نمیتوانم توی این ویلا بند شوم. دیگر نمیتوانم ریخت کاوه را ببینم که التماس میکند وقت بدهم. بگذارم کمی بگذرد تا ببینیم چه خاکی میشود بر سر کرد. اصلاً لازم نیست پای پلیس وسط بیاید. قول میدهد آدمش را پیدا کند که آن دو نفر را حسابی گوشمالی بدهد. اصلاً میاندازدشان جلوی پایم که خودم بگویم چهکارشان کنند. صبر کنم. هول نباشم. بیتوجه به او لباسهایم را از گوشهوکنار پیدا میکنم. جوراب کلفت را میکشم روی زخم پاها. حس میکنم از خون نمدار میشود. کاوه با من کلنجار میرود که بگذارم پیشانیام را وارسی کند، بگذارم پاهایم را با چیزی ببندد. هلش میدهم عقب.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اوکاشا |
نویسنده | سارا تاج دینی |
ناشر چاپی | نشر برج |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 304 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7280-34-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |