معرفی و دانلود کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

معرفی کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت رمانی برجسته به قلم آین رند است؛ این رمان علمی تخیلی ایالات متحده را در شرایطی به تصویر می‌کشد که سال‌های متمادی به سبب برپایی حاکمیتی جمع‌گرایانه، در حال فروپاشی است و به جهنمی برای دانشمندان، هنرمندان، کارآفرینان و تمامی افراد مولد و خلاق بدل شده است. دگنی تاگارت، شخصیت اصلی داستان، یکی از این افراد است که تلاش می‌کند در این جهنم دوام بیاورد. گفتنی‌ست این رمان دیستوپیایی برنده‌ی جایزه‌ی پرومتئوس شده است.

درباره‌ی کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

آین رند (Ayn Rand) دگنی تاگارت را به‌عنوان یک زن صنعتگر و کارآفرین در محوریت رمان اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت (Atlas Shrugged) قرار می‌دهد. او زنی است که به‌عنوان معاون اجرایی یک راه‌آهن سراسری تلاش می‌کند در میانه‌ی گرداب فشارها و محدودیت‌های ناشی از بروکراسی کشورش، خطِ در حال فروپاشی ریو نورت را بازسازی کند. اهمیت این خط راه‌آهن در این است که به کلرادو خدمات می‌دهد. ایالتی که در بحران اقتصادی کشور آخرین منطقه‌ی شکوفایی محسوب می‌شود. با اینکه بازنشستگی و ناپدید شدن کارآفرینان بزرگ روزبه‌روز بر بحران اقتصادی اضافه می‌کند، دگنی دست از تلاش نمی‌کشد.

فرازوفرودهای کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

وقتی دگنی قصد می‌کند با آلیاژ جدیدی برای بازسازی خط آهن اقدام کند، مؤسسه‌ی علمی دولتی گزارشی منتشر می‌کند و کیفیت آلیاژ موردنظر دگنی را رد می‌کند. از طرفی فرانسیسکو معشوق سابق دگنی که در گذشته از صنعتگران موفق بوده و حالا خوش‌گذرانی را به کارآفرینی ترجیح داده، تلاش می‌کند تا دگنی را از تصمیمش منصرف کند. با تمام این‌ها زن از پا نمی‌نشیند و با تأسیس شرکت مستقل خود کارش را با موفقیت پیش می‌برد اما این تازه ابتدای ماجراهای دگنی است. او با معشوق تازه‌ی خود در مسیر صنعتگری همراه می‌شود اما چالش‌های رویارویی با اقدامات دولت برای خاموش کردن شعله‌ی تلاش‌های کارآفرینان و مولدان تمامی ندارد.

آین رند در این رمان چه جهانی را به تصویر می‌کشد؟

این رمان فلسفی، آمریکا را در شرایطی دیستوپیایی ترسیم می‌کند که صنایع بزرگ در آن رو به نابودی‌اند. دگنی و معشوقه‌اش در این جهان رو به زوال می‌دوند تا راه شکوفایی را پیدا کنند و باید مدام با سوءاستفاده‌گران بجنگند. مسیر پرفرازونشیب تلاش‌هایشان، آن‌ها را به فرد مرموزی به اسم جان گالت می‌رساند که نقش مهمی در ادامه‌ی داستان دارد.

رمان علمی تخیلی اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت، چشم‌اندازی مبهوت‌کننده از زندگی انسان‌ها در دنیایی دیستوپیایی را پیش چشم مخاطب زنده می‌کند و تصویری از شخصیت‌های مختلف ارائه می‌دهد؛ از کارآفرین نابغه‌ای که به بطالت روی آورده و صنعتگر بزرگی که نمی‌داند دارد خودش را نابود می‌کند تا فیلسوفی که دزد دریایی شدن را به فلسفه ترجیح می‌دهد. و این‌ها تنها گوشه‌ای از روایت‌ها و شخصیت‌های داستانی این رمان‌اند که خلق جهانی منحصربه‌فرد را رقم زده‌اند.

چرا اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت را می‌توان یک رمان فلسفی قلمداد کرد؟

آین رند، این اثر خود را شاهکاری در عرصه‌ی داستان‌نویسی می‌داند و موضوع آن را نقش ذهن انسان در هستی معرفی می‌کند. او در این رمان نشان می‌دهد که ریشه‌ی فضیلت‌های انسانی همگی به ذهن انسان می‌رسد و کنار گذاشتن عقلانیت شرارت می‌آفریند. به همین خاطر است که قهرمانان این رمان اهل اندیشه‌اند و افراد شرور و ضدقهرمان‌ها عقل را نادیده می‌گیرند. این رمان که عناصر ژانرهای علمی و تخیلی، معمایی و عاشقانه را در دل خود دارد، پای برخی مفاهیم فلسفی مثل عقلانیت، حق مالکیت، فردگرایی، آزادی‌خواهی و سرمایه‌داری را نیز به میان می‌کشد و آن‌ها را در خلال داستان در قالب مکتب فلسفی عینیت‌گرایی مورد بسط قرار می‌دهد.

کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت یک داستان معمایی پیچیده است اما حرفی از قتل و جنایت نمی‌زند، بلکه رازآلودگی آن نهفته در مرگ و احیای روح بشر است. این رمان فلسفی اثری تحول‌آفرین است که در قالب تریلری پر از حادثه، رویدادهای خشونت‌بار را با ساختاری جسورانه و درخشان شکل می‌دهد تا خواننده را با تعلیقی بی‌اندازه به خواندن داستان ترغیب کند.

گفتنی‌ست که این رمان عاشقانه‌ی فلسفی را امین فهیما به فارسی ترجمه کرده و انتشارات نقد فرهنگ برای چاپ و نشر آن کوشیده است.

جوایز و افتخارات کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

• برنده‌ی جایزه‌ی پرومتئوس؛
• فینالیست جایزه‌ی کتاب ملی.

نکوداشت‌های کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

• اثری کلاسیک؛ مفصل‌ترین تبیین فلسفه‌ی عینیت‌گرایی که تصویری تماشایی از شکوه بشری را نمایان می‌سازد. (آمازون)
• اثری رضایت‌بخش، هم به‌عنوان رمان علمی و تخیلی، هم به‌عنوان یک رمان معمایی فلسفی و هم در جایگاه یک اثر تمثیلی سیاسی عمیق. (جان چمبرلین، روزنامه‌نگار آمریکایی)
• این رمان جامع‌ترین ارائه‌ی فلسفه‌ی شخصی آین رند، در باب عینیت‌گرایی و در قالب یک اثر داستانی است. (بریتانیکا)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت

• در سینمای آمریکا با الهام از رمان اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت، یک اثر سه‌گانه به همین نام ساخته شد که بخش اول آن را پل جوهانسون (Paul Johansson) در سال 2011 ساخت، جان پاچ (John Putch) در سال 2012 بخش دوم آن را کارگردانی کرد و بخش سوم آن به همت جیمز مانرا (J. James Manera) تولید و در سال 2014 منتشر شد.

کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت برای شما مناسب است اگر

• دوست دارید رمانی با فضایی آخرالزمانی بخوانید.
• به رمان فلسفی و آثار داستانی‌ علمی و تخیلی که اندیشه‌های سیاسی در آن پررنگ‌اند علاقه دارید.
• ترکیب ژانرهای علمی تخیلی، معمایی و عاشقانه را در یک اثر می‌ستایید.
• نمی‌خواهید اثر شاهکار آین رند را از دست بدهید.

در بخشی از کتاب اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت می‌خوانیم

دگنی توجه نکرد که گالت با چه سرعتی یک دفترچه و یک مداد مهیا کرده و به دست او داد، دگنی آن‌ها را گرفت، طوری که انگار انتظار داشت که آن‌ها آنجا باشند، انگار که داشت در در یک سایت ساخت‌وساز دستوراتی می‌داد و جزئیاتی مثل این نمی‌بایست در کار او تأخیری ایجاد می‌کرد.

«بذار یک ایده کلی از منظورم رو بهتون بگم. اگه ما ستون‌هایی مورب به سمت صخره بکوبیم،» داشت با سرعت طرح می‌کشید. «گستره واقعی فولاد تنها ششصد فوت طول خواهد بود، این باعث می‌شه که نیم مایل آخر مسیر مارپیچت حذف بشه، می‌تونم در عرض سه ماه ریل مسیر رو بخوابونم و ...»

توقف کرد. وقتی که سرش را بالا آورد و به چهره آن‌ها نگاه کرد، آتشی از او بیرون آمد. طرحش را مچاله کرد و آن را به کناری در شن و ماسه سرخ انداخت. درحالی‌که برای اولین‌بار ناامیدی در او پدیدار می‌شد، فریاد زد: «اوه، برای چی؟ که سه مایل خط آهن بسازم و یک سیستم بین‌قاره‌ای رو رها کنم!»

آن دو مرد داشتند به او نگاه می‌کردند، دگنی هیچ سرزنشی را در چهره آن‌ها ندید، تنها نگاهی از روی درک که تقریباً دلسوزی بود.

دگنی درحالی‌که چشمانش را پایین می‌انداخت، بی‌صدا گفت: «متأسفم.»

فرانسیسکو گفت: «اگه نظرت رو عوض کردی، من در این مکان استخدامت می‌کنم. یا مولیگان برای تأمین مالی اون خط آهن، پنج دقیقه‌ای بهت وام می‌ده، اگه می‌خوای که خودت مالک اون باشی.»

دگنی سرش را تکان داد. به شکل نجوا گفت: «نمی‌تونم ... هنوز نه ...»

چشمانش را بالا آورد، می‌دانست که آن‌ها ماهیت ناامیدی او را می‌دانند و بی‌فایده است که تقلایش را پنهان کند. گفت: «من یک بار سعی کردم، سعی کردم که رهاش کنم ... می‌دونم که چه معنایی خواهد داشت ... با هر تراورسی که ببینم اینجا خوابونده شده، به یاد اون خواهم افتاد، با هر میخی که کوبیده می‌شه...»

فهرست مطالب کتاب

بخش یک: عدم تناقض
فصل یک: تم
فصل دو: زنجیر
فصل سه: بالا و پایین
فصل چهار: محرکان نامتحرک
فصل پنج: اوج‌گیری خاندان دی‌آنکونیا
فصل شش: غیر تجاری
فصل هفت: استثمارگران و استثمارشدگان
فصل هشت: خط آهن جان گالت
فصل نه: مقدس و نامقدس
فصل ده: مشعل وایات
بخش دو: این یا آن
فصل یک: مردی که به زمین تعلق داشت
فصل دو: اشرافیت نفوذ
فصل سه: اخاذی مصلحتی
فصل چهار: رضایت‌نامه قربانی
فصل پنج: حساب بدون اعتبار
فصل شش: فلز معجزه‌آسا
فصل هفت: تعطیلی مغزها
فصل هشت: به وسیله عشقمان
فصل نه: چهره‌ای بدون درد یا ترس یا شرم
فصل ده: نشان دلار
بخش سه: الف همان الف است
فصل یک: آتلانتیس
فصل دو: آرمانشهر طمع
فصل سه: ضد طمع
فصل چهار: ضد زندگی
فصل پنج: نگهبانان برادرانشان
فصل شش: سمفونی رستگاری
فصل هفت: جان گالت صحبت می‌کند
فصل هشت: خودگرا
فصل نه: ژنراتور
فصل ده: به نام بهترین در میان ما
درباره نویسنده