معرفی و دانلود کتاب آرزوهای کوچک

معرفی کتاب آرزوهای کوچک

کارن هس در کتاب آرزوهای کوچک داستان دختری به نام مگز را روایت می‌کند که در خانواده‌ای فقیری به دنیا آمده و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. روزی که هلن، خواهر کوچک‌تر مگز یک عروسک تک‌شاخ کهنه و قدیمی را در مزرعه پیدا کرده و به خانه می‌آورد، همه چیز تغییر می‌کند. تو گویی عروسک همچون غول چراغ جادو آرزوهایشان را محقق می‌سازد؛ این ماجرا طولی نمی‌کشد، تا این‌که... . گفتنی است کتاب حاضر نامزد کتاب سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و نامزد کتاب لاک‌پشت پرنده بوده است.

درباره‌ی کتاب آرزوهای کوچک

«من باور نمی‌کردم که یک یونیکورن خراب و قدیمی، بتواند آرزوها را برآورده کند؛ اما یک لحظه صبر کنید؛ اگر بتواند چه؟...»

اثری که پیش روی شماست، با نام آرزوهای کوچک (Wish on a unicorn) به قلم کارن هس (Karen Hesse) برای رده‌ی سنی نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است. در این اثر، ماجرای دختری به نام مگز و خانواده‌اش را پی می‌گیرید که از شرایط مالی مناسبی برخوردار نیستند. مگز آرزو می‌کند که کاش در چنین آشفته‌بازاری زندگی نمی‌کرد، مادرش دائم در حال کار کردن نبود و او مجبور نمی‌شد لباس‌های کهنه‌اش را برای مدرسه بپوشد. با همه‌ی این‌ها، مگز به خوبی می‌داند که آرزو کردن آنچه در اختیارمان نیست، تا چه اندازه می‌تواند آزاردهنده باشد... اوضاع به همین منوال می‌گذرد تا این‌ که یک روز هَنی، خواهرش،‌ تک‌شاخِ عروسکیِ توپری را در مزرعه‌ی نیولز پیدا می‌کند. بعد از این اتفاق، زندگی آن‌ها دگرگون می‌شود و دیگر هرگز به حالت قبلی باز نمی‌گردد. مگز به خوبی می‌داند تک‌شاخی که هنی پیدا کرده، واقعی نیست؛ می‌داند که تک‌شاخ واقعی اصلاً وجود ندارد و فقط در کتاب‌های قصه پیدا می‌شود. با همه این‌ها، درست از زمانی که عروسک وارد خانواده‌ی مگز می‌شود، او به همه‌ی آرزوهایش می‌رسد و اتفاقاتی باورنکردنی رخ می‌دهند.

در واقع ماجرا از آنجا شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد که هَنی بعد از آن که با اصرار فراوان تک‌شاخ را به خانه می‌آورد، از مگز می‌خواهد آرزویی کند. مگز که می‌داند هیچ تک‌شاخ کهنه‌ای، خواه جادویی باشد و خواهد غیرجادویی دردی از دردهایش دوا نخواهد کرد، در ابتدا از این کار سر باز می‌زن. با این وجود، برای آن که به دل خواهر کوچک‌ترش راه آمده باشد، آرزویی می‌کند. راستش آرزوهای مگز چندان عجیب‌وغریب و دست‌نیافتنی نیستند. او فقط دلش می‌خواهد جایی زندگی کند که آن‌قدر بزرگ باشد تا مادرش اتاق جداگانه‌ای برای خود داشته باشد و مجبور نباشد روی کاناپه‌ی اتاق نشیمن بخواهد. دلش می‌خواهد آن‌قدری پول داشته باشد که مادرش شب تا صبح کار نکند و آن‌قدری خسته نشود که وسط روز بخوابد. مگز می‌خواست او و خواهر و برادرش در مدرسه ظاهری مانند باقی بچه‌ها داشته باشند و از آنچه که هستند، از پاچه‌ی کوتاه شلوارشان یا لباس رنگ‌ورو رفته‌ی خود خجالت‌زده نشوند.

می‌پرسید اگر عروسک تک‌شاخ واقعی نیست و مگز هم این را می‌داند، پس چطور است که آرزوهای او اینطور پشت سر هم برآورده می‌شوند؟ راستش را بخواهید، ما هم دقیقاً‌ نمی‌دانیم. همه‌ی چیزی که از آن خبر داریم، این است: عروسکی که هنی در مزرعه پیدا کرده، نه فقط کهنه، که بسیار زشت است! شاخش کج شده و سرش هم لق است. توگویی کسی سر عروسک را پیچانده، به این قصد که آن را از تنش جدا کند.

این همه‌ی چیزی است که ما از مگز و عروسکی که به تازگی آن را پیدا کرده خبر داریم و جز این چیز بیشتری نمی‌دانیم. پیشنهاد می‌کنیم اگر شما هم مثل ما کنجکاو شده‌اید که ماجرای مگز و هنی و عروسک یونیکورن به کجا ختم می‌شود، با کتاب آرزوهای کوچک همراه شوید تا پاسخ سؤال‌هاتان را بیابید. تعلل نکنید؛ این شما و این داستانی آموزنده،‌ تأمل‌برانگیز و عمیق به قلم نویسنده‌ی توانای آمریکایی، کارن هس.

کارن هس کتاب آرزوهای کوچک را نخستین بار در سال 1991 به رشته‌ی تحریر درآورد. اثر نامبرده در ایران توسط پروین علی‌پور به زبان فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آن را ذیل مجموعه کتاب ونوشه به انتشار رسانده است.

جوایز و افتخارات کتاب آرزوهای کوچک

• برنده‌ی کتاب سال مهر طه
• نامزد کتاب سال لاک‌پشت پرنده
• نامزد کتاب سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

نکوداشت‌های کتاب آرزوهای کوچک

• مگز آرزوهای زیادی در دل می‌پروراند. مثلاً یک خانه‌ی مناسب و مادری که از کار خسته نباشد، خواهری معمولی و برادری که غذاهایش را برندارد، و البته لباس‌های تازه. زمانی که هانی، خواهر مگز یک یونیکورن عروسکی پیدا می‌کند، ناگهان شانس مگز از این رو به آن رو می‌شود و آرزوهایش به واقعیت می‌پیوندند. او به‌خوبی می‌داند که یونیکون‌ها قدرت جادویی ندارند، با این حال دلش نمی‌خواهد چیزی شانس تازه‌اش را خراب کند، حتی اگر خواهرش به چیزی عقیده پیدا کند که واقعاً حقیقت ندارد. کارن هس داستانی عاطفی از خانواده‌ای فقیر را روایت می‌کند که با یکدیگر اتحاد و همبستگی عمیقی دارند. (هورن بوک)

• مبارزه‌ی سرسختانه‌ی خانواده در این اثر به نظر حقیقی می‌آید؛ این در حالی است که هیچ راه حل آسانی ارائه نمی‌شود. (پابلیشرز ویکلی)

• نویسنده‌ی کتاب آرزوهای کوچک به احساسات چندگانه‌ی نوجوان رمان خود حساسیت دارد؛ به احساس وظیفه، مراقبت، و سرخوردگی‌اش. داستان کتاب آرزوهای کوچک به خوبی پیش می‌رود و نویسنده در ترسیم تصویر محیط روزمره‌ی خانواده با موفقیت عمل کرده است. (اسکول لایبرری ژورنال)

کتاب آرزوهای کوچک برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانانی که به داستان‌های آمورنده‌ی خانوادگی و علمی - تخیلی علاقه‌مند هستند، بی‌شک مفتون کتاب آرزوهای کوچک، نوشته‌ی کارن هس خواهند شد.

در بخشی از کتاب آرزوهای کوچک می‌خوانیم

کُپه‌ی لباس‌ها را در اتاق‌نشیمن پشت‌سر‌هم وارسی کردم. چهارتا بلوز بود، دوتا شلوارک و دوتا پولوور. همه‌ی آن‌ها را، جداجدا، پشتِ کاناپه پهن کردم. یکی از پولوورها هم زبر بود و هم ساده، اما پولوور پنگوئنی، عینِ موی بچه‌گربه، نرمِ نرم بود.

دلم می‌خواست فوراً همه‌ی لباس‌ها را امتحان کنم، ولی می‌بایست چراغ اتاق‌خواب را روشن می‌کردم و ممکن بود هَنی از خواب بیدار شود. فکر کردم بهتر است تا خواب هَنی کاملاً عمیق نشده، سراغ لباس و چیزهای دیگر نروم.

لباس‌ها را همان جا رها کردم و رفتم که ظرف‌های شام را بشویم، اما در تمام‌مدت در این فکر بودم که آیا یکی از آن بلوزها به فلان شلوارم می‌آید و آیا بلوزِ دیگر به دامنی که ماما پارسال از حراجی خریده ‌می‌خورَد یا نه.

موچی کاسه‌ی غذایش را حسابی لیس زده و تمیز کرده بود. می‌توانستم آن را، همان‌طور نشسته، در قفسه بگذارم، ولی تردید نداشتم ماما سرِ بزنگاه مچم را می‌گیرد! کاسه را در ظرف‌شویی، کنار بقیه‌ی ظرف‌ها، انداختم و شستم. شستنِ ظرف‌ها همیشه پای من است. ماما، وقتی از کار برمی‌گردد، از هیچ‌چیز بیش‌تر از روبه‌رو شدن با ظرف‌های کثیفِ تلنبارشده در ظرف‌شویی کفری نمی‌شود. آشپزخانه را تمیز کردم و رفتم تا سری به موچ و هَنی بزنم.

موچ پتویش را روی سرش کشیده بود. پتو را پایین‌تر، تا زیر چانه‌اش، آوردم و دستی به موهایش کشیدم. تکان نخورد.

شلوارش را از کف اتاق برداشتم. وقتی کیسه‌ی غذایم را برای فردا از جیبش درمی‌آوردم، چندتا کاغذ کیکِ لقمه‌ای از جیبش به هوا رفت و روی زمین افتاد.