معرفی و دانلود رمان پستوهای عشق
برای دانلود قانونی رمان پستوهای عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی رمان پستوهای عشق
رمانی سراسر هیجان از هزارتوی عشق
آخرین روز بهار سال 85 از راه رسید، در آن روز بدون اینکه بدانم گلنار دست به کار شد و پنجاه و پنجمین سال تولدم را جشن گرفت. برادرم و همسرش همچنین پسرم و همسرم از راه دور تولدم را تبریک گفتند و گلناز از نتیجۀ کارش بسیار راضی و خوشحال بود. با اینکه کمی خسته بودم ولی روز بعد صبح زود مثل همه روزها ازخواب بیدار شدم کمی این پهلو آن پهلو کردم، از تخت بلند شدم روبروی آینه میز آرایشم قرار گرفتم، چین و چروک صورت و پشت دستهایم را دیدم. ناخودآگاه احساس بدی به من دست داد، بی اراده به سوی دستشوئی رفتم و پس از وضو به نیایش پرداختم.
هنوز گلنار، که سالها مانند مادری دلسوز و مهربان از من مراقبت میکند و همیشه از خاطرات کودکی من و برادرم مهیار سخن میگوید، از خواب بیدار نشده بود. او شبها کمی دیرترمی خوابد و روزها پس از من و با سر و صداهائی که ایجاد میکنم از خواب برمی خیزد و با لبخند با من سخن میگوید. من در آشپزخانه مشغول خوردن صبحانه بودم، گلنار با چهرهای متبسم مثل همه روزها به سراغم آمد. صورتم را در دستهای گرم و نرم خود گرفت و مرا نوازش کرد و پیشا نیام را بوسید. من او را سخت درآغوش گرفتم و به یاد دوران کودکی و جوانیام او را فشردم. سپس او در مقابلم نشست و گفت: خاطره جان دیشب آقای دکتر و خانم را در خواب دیدم هر دو شاد و سرحال بودند. مهیار درکنارم نشسته بود. آنها به من میگفتند، مراقب خاطره باش تا به او بد نگذرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | رمان پستوهای عشق |
نویسنده | عزیزالله رحیمیان |
ناشر چاپی | انتشارات طاهریان |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 376 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6235-79-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |