معرفی و دانلود کتاب آشغالدونی
برای دانلود قانونی کتاب آشغالدونی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آشغالدونی
کتاب آشغالدونی داستانی بلند، اما قدرتمند و تأثیرگذار از غلامحسین ساعدی است که با نثری ساده و صادق به بازنمایی دردهای زندگی طبقات محروم جامعه میپردازد. این کتاب تصویری تلخ از سقوط اخلاقی و انسانی در میان آدمهایی ارائه میدهد که در چرخدندههای زندگی شکست میخورند و بهتدریج در آشغالدانی جامعه میافتند.
دربارهی کتاب آشغالدونی
علی، نوجوانی است که همراه پدرش گدایی میکنند و برای بهدست آوردن پول و غذا دست به هر کاری میزنند؛ حتی فروش خون در مکانهایی که بهجای درمان، بهرهکشی میکنند. آنها به مریضخانهای وارد میشوند که نماد جامعهای آشفته و تباه شده است، جایی که علی کمکم از پسری ساده و بیدفاع تبدیل به فردی میشود که برای زنده ماندن وارد کارهای غیرقانونی و غیرانسانی میشود. غلامحسین ساعدی (Gholam-Hossein Sa'edi) در کتاب آشغالدونی روابط انسانی، فقر، فساد و تلاش برای بقا را محور اصلی شکلگیری داستان قرار داده است.
تراژدی شخصیت و فساد در آشغالدونی
غلامحسین ساعدی در کتاب آشغالدونی، داستان را از نگاه راوی اولشخص روایت میکند و شرایط زندگی پدر و پسری فقیر و بیخانمان را نمایش میدهد که با گدایی روزگار میگذرانند. در آغاز، تمرکز داستان روی تلاش آنها برای زندهماندن است؛ اما با پیش رفتن روایت، ماجرا وارد موضوع اصلی، یعنی فرو رفتن آنها در چرخهای تلخ از فساد، تباهی و بیعدالتی اجتماعی میشود. فضای داستان بهتدریج تاریکتر، سنگینتر و مخوفتر میشود و بهوضوح نشان میدهد که چگونه آدمها تحت فشار فقر و ظلم اجتماعی میتوانند ارزشهای انسانی خود را از دست بدهند. شخصیت علی مثالِ تراژیکِ جوانی است که محیط اجتماعی فاسد او را به سوی نابودی و فساد میکشاند. از طرف دیگر، داستان آشغالدونی نمادی است از جامعهای درهمریخته و تناقضآمیز که در آن انسانها ناچار میشوند با بیعدالتی و بهرهکشی منطبق شوند؛ فضایی که هویت فردی را محو و انسانیت را به معاملهای ناپسند تبدیل میکند.
داستان آشغالدونی از داستانهای معروف، شناخته شده و پرخوانندهی غلامحسین ساعدی است که بارها تجدید چاپ شده است. این داستان در مجموعهای به نام Dandil: Stories from Iranian Life به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده و از داستانهاییست که در سطح بینالمللی هم معرفی شده است. آشغالدونی یکی از داستانهای بلند مجموعهی گور و گهواره است که انتشارات نگاه آن را به صورت مستقل منتشر کرده است. این داستان خواننده را با سختیهای زندگی حاشیهنشینان و طبقات فقیر مواجه میکند و به تأمل دربارهی عدالت اجتماعی، سرنوشت انسانها و تغییر هویت در مواجهه با شرایط سخت دعوت میکند. قلم غلامحسین ساعدی در این اثر، واقعگرا، تیزبین و تأثیرگذار است و مخاطب را تا پایان با خود همراه نگه میدارد.
اقتباس سینمایی از کتاب آشغالدونی
- داریوش مهرجویی در سال 1353 بر اساس داستان آشغالدونی از غلامحسین ساعدی، فیلم دایرهی مینا را با بازی سعید کنگرانی ساخت. این فیلم در جشنوارههای بینالمللی به نمایش درآمد و اولین فیلم ایرانی بود که به عنوان نمایندهی سینمای ایرانی در جشنواره اسکار، برای بخش فیلم خارجیزبان انتخاب شد؛ اما به فهرست نامزدهای نهایی راه نیافت.
کتاب آشغالدونی برای شما مناسب است اگر
- به ادبیات واقعگرای اجتماعی علاقهمندید و دوست دارید در بستر ادبیات دربارهی زخمهای پنهان جامعه، تحول شخصیتها و پیامدهای فقر و تبعیض مطالعه کنید.
- از هواداران غلامحسین ساعدی هستید و دوست دارید یکی از آثار برجسته و مهم او را بخوانید.
- فیلم دایرهی مینا را دیدهاید و دوست دارید داستانی را که فیلم بر اساس آن اقتباس شده، بخوانید.
در بخشی از کتاب آشغالدونی میخوانیم
عصری بابام حالش خوب نبود، پای دیوار دراز کشیده بود و بریده بریده نفس میکشید. بعد چند بار بالا آوردن، رنگش برگشته، زرد شده بود، پای چشمهاش بادکرده بود، پلکهاش میلرزید و دستهاش بی خودی تکان میخورد. من نشسته بودم کنار جدول خیابان اوقاتم تلخ بود، حوصله نداشتم، منتظر بودم بابام خواب بره، بلندشم و سری به خیابان روبروئی بزنم که پُر دار و درخت بود و رفت و آمد زیادی داشت. که صدای زهرا رو شنیدم. پشت نردهها ایستاده بود و با نیش باز منو میپایید. بلند شدم و جلو رفتم. با صدای لوسی پرسید: «چه کار میکردی؟»
گفتم: «هیچ کار.»
دست منو گرفت تو مشتش و گفت: «حوصلهت سررفته؟»
جواب ندادم و دستمو عقب کشیدم. دوربرشو نگاه کرد و گفت: «می خوای بیای تو، مریضخونهرو تماشا کنی؟»
گفتم: «آره که میخوام.»
آخر نردهها رو نشان داد و گفت: «برو از اون ته بپر بیا اینور.»
راه که افتادم بابام زارید: «کدوم گوری میخوای بری؟»
گفتم: «خانوم میگه برم تو.»
چیزی نگفت. من راه افتادم، به آخر نردهها که رسیدم، رفتم رو سکو، خودمو کشیدم بالا و پریدم تو باغ. زیرپای من گودال بزرگی بود و توی گودال مقدار زیادی ظرف و حلبی شکسته و زنگزده ریخته بودند و از لای آتآشغالا دمگربهای بیرون بود که بیخودی تکان میخورد. چندقدمی نرفته بودم که زهرا خودشو به من رسوند. نیشش باز بود و یهوری راه میرفت. اونوقت هر دو از پشت درختها رد شدیم و پیچیدیم طرف ساختمانهای گندهای که عده زیادی پشت پنجرهها نشسته بودند و بیرونو تماشا میکردند. زهرا دست منو تو دست گرفت و گفت: «تو هیچوقت مریضخونه اومده بودی؟»
گفتم: «ظهر که اومدم.»
گفت: «آره، راس میگی، ببینم تو مریضخونهرو درس داری؟»
گفتم: «نمیدونم.»
گفت: «من که خیلی دوس دارم. خر تو خره، به آدم خوش میگذره.»
گفتم: «پس خوبه.»
دستمو از دستش کشیدم بیرون. دوباره دستمو چسبید و گفت: «بذار برات بگم مریضخونه چه جور جائیه. مریضخونه همینه که هس، بعضیها خیال میکنن مریضخونه جائیه که مریضا میرن اونجا میمیرن و یا خوب میشن. اما واسه ماها، مریضخونه جای خوبیه. یعنی یه باغه، یه باغ گنده، پر درخت و پرگل، و ساختمان بغل ساختمان، اتاقها پرآدم که همه رو تختها دراز کشیدهن و وول میخورن، حالا چه مرگشونه، به من و تو ربطی ندارد. فقط همین جوری نگاهشون کنی و دلت واسهشون نسوزه خوبه. اونوقت پردکترای خوشگل، دخترای خوشگل، پرستارا و آدمای جورواجور. هر ساعت روز، یه جور تماشا داره. اول صبح همه سینی صبحانه به دست میدون، نون، چائی، قند، پنیر. بعدش دکترا میان، دکترای جوون و خوشگل، دخترا میان، همه شسته و رفته و بزک دوزک کرده عین برگ گل.
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب آشغالدونی |
| نویسنده | غلامحسین ساعدی |
| ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
| سال انتشار | ۱۳۹۷ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 103 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-600-376-355-5 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان کوتاه ایرانی |






















