معرفی و دانلود کتاب جنایت در شب آتش بازی

معرفی کتاب جنایت در شب آتش بازی

سه داستان اسرارآمیز از ماجراهای هرکول پوآرو در کتاب جنایت در شب آتش بازی گرد آمده است. هرکول پوآرو بار دیگر پرده‌ها را کنار می‌زند تا حقیقتی را آشکار سازد که پشت لایه‌هایی از فریب و دسیسه پنهان شده است. آگاتا کریستی در این سه داستان با شخصیت‌پردازی ظریف، معماهای هوشمندانه و تعلیق کلاسیک یکی دیگر از ماجراهای مهیج خود را خلق کرده است.

درباره‌ی کتاب جنایت در شب آتش بازی

کتاب جنایت در شب آتش بازی شامل سه داستان از آگاتا کریستی می‌شود که از مجموعه‌ی کوتاه و جذاب Murder in the Mews انتخاب شده‌اند. هر سه داستان مربوط به ماجراهای هرکول پوآرو هستند که با شخصیت‌پردازی دقیق، معماهای غافلگیرکننده و پیچش داستانی مخاطب را درگیر می‌کنند.

در داستان اول با عنوان آینه مرد مرده (Dead Man's Mirror)، سر جرواس شوینیکس-گور که قربانی یک کلاهبرداری شده، با هرکول پوآرو تماس می‌گیرد و پوآرو را برای مهمانی شام به خانه‌ی خود دعوت می‌کند. هنگام صرف شام، زنگ به صدا در می‌آید؛ اما جرواس برای صرف شام حاضر نمی‌شود. درحالی‌که همه از تأخیر او شگفت‌زده هستند، جسد او را در اتاق مطالعه پیدا می‌کنند. در نگاه اول همه‌چیز خودکشی به نظر می‌رسد: تفنگ، آینه‌ی شکسته؛ اما زمانی که پوآرو تحقیقاتش را آغاز می‌کند، روی دیگری از حقیقت خود را نشان می‌دهد.

هرکول پوآرو و ماجراهای پیچیده در تعطیلات

داستان دوم و سوم کتاب جنایت در شب آتش بازی، در اصل داستان‌های دیگر از مجموعه‌ی Murder in the Mews با عنوان جنایت در شب آتش‌بازی (Guy Fawkes Night) و مثلث رودز (Triangle at Rhodes) هستند. در دو داستان مثلث رودز (Triangle at Rhodes) و جنایت در شب آتش‌بازی (Guy Fawkes Night) از آگاتا کریستی، پوآرو در تعطیلات با ماجراهایی پیچیده مواجه می‌شود. در جنایت در شب آتش‌بازی، هنگام جشن، مرگ یک بیوه جوان اتفاق می‌افتد که به ظاهر خودکشی کرده؛ اما پوآرو با دقت تمام اسرار پنهان را کشف می‌کند. همچنین در مثلث رودز، یک مثلث عاشقانه‌ی مرگ‌بار شکل می‌گیرد و یکی از شخصیت‌ها به‌طرز ماهرانه‌ای به قتل می‌رسد. این داستان‌ها تلفیقی از زیبایی محل، روابط انسانی پیچیده و هوش درخشان پوآرو را به تصویر می‌کشند.

هر سه داستان نشان‌دهنده مهارت کریستی در ترکیب شخصیت‌پردازی دقیق، معمای پیچیده و فریب ذهنی‌اند. او با ترفندهای ظریف روان‌شناختی، خواننده را وادار می‌کند تا فرضیات اولیه‌اش را زیر سؤال ببرد و فکر کند: «آیا آنچه می‌بینم واقعاً حقیقت دارد؟»

به طور مختصر می‌توان گفت در کتاب جنایت در شب آتش بازی حمیدرضا بلندسران سه داستان از مجموعه‌ی Murder in the Mews را انتخاب و ترجمه کرده است. نشر هرمس با انتشار این کتاب در مجموعه کتاب‌های کارآگاه یکی دیگر از ماجراهای هرکول پوآرو را در اختیار علاقه‌مندان به داستان‌های کارآگاهی قرار داده است.

نکوداشت‌های کتاب جنایت در شب آتش بازی

• همه‌ی شخصیت‌های بزرگ می‌توانند بارها و بارها ما را سرگرم کنند؛ اما تنها بزرگ‌ترین آن‌ها هستند که هر بار آن‌ها را می‌خوانیم، برایمان تازگی دارند. هرکول پوآرو عضوی از این باشگاه بسیار کوچک است. (تیموتی هالینان، نویسنده‌ی تریلرهای پوک رافرتی)
• همه‌ی داستان‌ها سرگرم‌کننده‌اند؛ راه‌حل‌های آگاتا کریستی غیرمنتظره و رضایت‌بخش‌اند. (دیلی میل لندن)

اقتباس تلویزیونی از کتاب جنایت در شب آتش بازی

• هر سه داستان آینه مرد مرده، جنایت در شب آتش‌بازی و مثلث رودز در سه اپیزود از سریال تلویزیونی Agatha Christie’s Poirot با بازی دیوید سوشی اقتباس شده‌اند. بسیاری، بازی هیُگ فریزر را در نقش کاپیتان هستینگز، در آینه مرد مرده ستوده و آن را اجرای درجه یکی دانسته‌اند.

کتاب جنایت در شب آتش بازی برای شما مناسب است اگر

• عاشق معماهای کلاسیک و ماجراهای هرکول پوآرو هستید.
• از رمان‌های کوتاه با تمرکز بر تحلیل شخصیت و فریب روانی لذت می‌برید.
• دوست دارید یک معمای متمرکز، جمع‌وجور و درعین‌حال عمیق بخوانید که فقط قتلی ساده نباشد، بلکه پیچیدگی انسانی پشت آن نهفته باشد.

در بخشی از کتاب جنایت در شب آتش بازی می‌خوانیم

در کنار پاگرد پلّکان باریکى که به طبقه بالا مى‌رفت، درى به سمت اتاق نشیمن بزرگى باز مى‌شد که در واقع همان اصطبل تغییرشکل‌یافته بود. در این اتاق که گچ‌کارى دیوارهایش به صورت ناهموار و برجسته بود و از هریک از آن‌ها کنده‌کارى‌هاى چوبى آویزان بود، دو نفر نشسته بودند.

یکى از آن‌ها که صندلى‌اش نزدیک شومینه بود، دستانش را به سمت شعله‌ها گرفته بود. چهره‌اى سبزه و موهاى مشکى داشت و بیست و هفت هشت‌ساله بود. آن یکى زن میانسال درشت‌اندامى بود که یک کیسه کنفى در دست داشت. هنگامى که دو کارآگاه وارد اتاق شدند، زن نفس نفس‌زنان مشغول صحبت بود:

... همان طور که گفتم، خانم، آن‌قدر برایم تکان‌دهنده بود که نزدیک بود همان‌جایى که ایستاده بودم نقش بر زمین شوم. فکر مى‌کردم امروز صبح هم مثل بقیه صبح‌ها...

خانمِ دیگر صحبت او را قطع کرد و گفت: بگذارید براى بعد، خانم پیِرس. فکر کنم این آقایان مأموران پلیس باشند.

جپ جلو آمد و پرسید: خانم پلندرلیث؟

دختر سرش را تکان داد و گفت: خودم هستم. ایشان هم خانم پیِرس هستند که هر روز مى‌آیند اینجا و به ما در کارهاى خانه کمک مى‌کنند.

خانم پیِرس که آرام و قرار نداشت، کلامش را از سر گرفت و گفت: بله، همان طور که داشتم به خانم پلندرلیث مى‌گفتم، فکر کردم امروز صبح هم مثل روزهاى دیگر است. خواهرم اسمش لوییزا ماد است غش کرده بود و من هم تنها کسى بودم که در دسترس بودم؛ خب، هرچه باشد از یک گوشت و خون هستیم؛ فکر نمى‌کردم از نظر خانم آلن اشکالى داشته باشد؛ اصلاً نمى‌خواستم خانمها از دستم ناراحت شوند...