معرفی و دانلود کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه: از کتاب سرزمینهای بی فروغ
برای دانلود قانونی کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه: از کتاب سرزمینهای بی فروغ
هوتنتوتها نمیدانند این مرد سفیدپوست قرار است به استعمارگر زمین و قاتل جانشان تبدیل شود. ای کاش او را بشناسند و از او پرستاری نکنند تا بمیرد؛ اما با دستان خود قاتلشان را نجات میدهند. کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه نوشتهی جان مکسول کوتسی روایتگر تاریخ است. حقیقتی تلخ که به ما ثابت میکند مدعیان صلح و آزادی، آغازگران نسلکشی در آفریقا و غارتگران منابع ارزشمند بودهاند. آنها برای کسب سود بیشتر، از هیچ جنایتی فروگذار نبودهاند. نویسندهی این اثر در سال 2003 جایزهی نوبل ادبی را از آن خود کرده است.
دربارهی کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه
این تمدنِ فریبنده، شعار «آزادی، برابری، برادری»، آن مجسمهی رنگپریده که صاحبانش نام «آزادی» را بر نهادهاند، همه و همه بر «خون» بنا شدهاند. اروپایی که حالا مدعی انسانیت و صلحطلبی است، آنقدر آدم کشته و همچنان میکشد که تاریخنگاران نتوانستهاند و نمیتوانند، تخمین دقیقی از مقتولان آنها پیدا کنند. این سفیدپوستان که در سالهای اوج قدرتشان، فاشیسم را در سیاست خود پیادهسازی و میلیونها انسان را با افتخار و حق به جانب، به قتلگاه فرستادند، گذشتهای دارند که از امروزشان خونبارتر است.
کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه (Dusklands) نتوانسته تمام قساوت تاریخی اروپاییان را به ما نشان دهد و صرفاً وضعیت دو قبیلهی آفریقایی را که با ورود یک استعمارگر هلندی به دهکدهشان، قتلعام و غارت میشوند، برای ما روایت میکند. جان مکسول کوتسی (J. M. Coetzee) خود اهل آفریقای جنوبی است. او بهدلیل همقاره بودن با مردم سرزمینهایی همچون نامیبیا که داستان تاریخی حکایت یاکوبس کوتزیه نیز در آنجا میگذرد، توانسته با دیدگاهی نزدیک به حقیقت و منطبق با شواهد و مدارک بومی، رنج و فجایعی را که بر سر قبایل هوتنتوت و بوشمن آمده است، بازگو کند.
نسلکشی تاریخی در آفریقا با پیام «صلح»
او هلندی است. سفیدپوست، مو طلایی، چشم آبی. یکی از همان نژادهایی که نیاکانشان انسانها را در قفس میانداختند و از دیدن مرگ یک آدم لذت میبردند. او استعمارگری نژادپرست است؛ کسی همانند کریستف کلمب، فقط با این تفاوت که هنوز قارهای را پیدا نکرده است. او با دوستان مسلح خود به دهکدهای در قارهی آفریقا آمده تا عاج فیلها را بهدست آورد و ثروتمندتر شود. نامش یاکوبس کوتزیه است. جان مکسول کوتسی نیز داستان تاریخی خود را بهنام او ثبت کرده. یاکوبس باور دارد که تنها مزیت اهالی قبیلهی هوتنتوت بر بوشمنها، مسیحی بودن آنهاست. هر چند او مسیحیت هوتنتوتها را هم توخالی و دروغین میداند اما بههرحال ایشان را به بوشمنهای بیدین ترجیح میدهد. زنان این قبیله، برخلاف بوشمنها، حاضرند با مردان سفیدپوست رابطه برقرار کنند و برای سفیدپوستها «برده» بهدنیا بیاورند. البته یاکوبس کوتزیه عیب این زنان را در این میداند که بدنشان بین هر بارداری حداقل چهار سال فاصله میاندازد و بهاندازهی کافی برده تولید نمیکنند!
«استعمار و قتل عام» داروی اهلی کردن بوشمنها
یاکوبس کوتزیه معتقد است بوشمنها وحشیاند. او بهصراحت میگوید که آنها از تمدن و انسانیت بهدورند و باید آنها را قتلعام کرد! داستان پسااستعماری حکایت یاکوبس کوتزیه بهترین شیوهی کشتار بوشمنها و اینکه باید آنها را در کجا گیر انداخت را نیز شرح میدهد و از تشبیه کردن اهالی این قبیله به حیوانات وحشی ابایی ندارد. او حتی معتقد است برقراری رابطه با یکی از دختران این قبیله بسیار بهتر از ازدواج با دختری هلندی است زیرا آن دختر اروپایی پول، خانه و تعهد میخواهد، اما دختر آفریقایی یک برده است؛ بهخصوص دختران بوشمن که درکی از وقایع دارند و نه به پدیدهای دلبسته و نیازمند هستند. مرد اروپایی میتواند آنها را یکبار مصرف کند و دور اندازد؛ دقیقاً همانند کاری که با سرزمینشان میکند! مطالب کتاب تاریخی حکایت یاکوبس کوتزیه بسیار بیرحمانه و کاملاً ضداخلاق و شرافت هستند، اما واقعیت دارند و در قرن گذشته رخ دادهاند. نگاه استعمارگران هلندی به مردم آفریقا حتی بیشتر از این اندازه که جان مکسول کوتزی بازگو میکند، انسانزدایی شده بود و میان آدمهای سیاهپوست و ناچیزترین اشیاء، تفاوتی نمیگذاشتند.
لحنی که جان مکسول کوتسی برای داستان حکایت یاکوبس کوتزیه برگزیده، بسیار باورپذیر است. لحنی سرد و بیعاطفه که وقتی دربارهی قتلعام، شلیک مستقیم، سرکوب خونبار و... سخن میگوید، حتی به اندازهای که آدمی معمولی از سرما خوردن یک گربه ناراحت میشود، اثری از غم و عذاب وجدان در آن وجود ندارد. نه اینکه یاکوبس دیوانه یا ضداجتماع باشد، نه. رفتار و نگاه او به بومیان آفریقا، نگاهی است که بر اثر آموزش و تبلیغات استعماری به وجود میآید. برای غارت اموال و منابع یک ملت، باید آنها را از میان برداشت و برای پاکسازی آنها، چه توجیهی بهتر و اثرگذارتر از این وجود دارد که آنها را بدوی، بیفرهنگ و تمدننیافتهاند بدانیم؟ این نگاه مملو از نفرت که یاکوبس کوتزیه، در داستان کوتاه حکایت یاکوبس کوتزیه به آفریقاییها دارد، پدیدهای منسوخ شده نیست و امروزه نیز هر قوم و ملتی که استعمار تصمیم به سرکوب آنها میگیرد، با برچسبهایی همچون «وحشی»، «عقب مانده» و... معرفی میشوند. رمان حکایت یاکوبس کوتزیه با ترجمهی شهلا طهماسبی در نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
نکوداشتهای کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه
- داستان حکایت یاکوبس کوتزیه به قلب و روح آدمی نفوذ میکند. (نادین گوردیمر)
- قوی، شفاف و صریح. این ویژگیها که در سایر آثار جان مکسول کوتسی نیز دیده میشوند، در کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه درخشان هستند.
- قلم جان مکسول کوتسی ردپایی از داستانهای ناباکوف، کنراد، گلدینگ و پال ترو را در اثر خود جای داده اما در واقع هیچکدام از آنها نیست. اثر او جذاب، خشن و کاملاً متمایز از سایر داستانهاست. (ساندی تایمز)
- داستانی که جان مکسول کوتسی با نثر ظریف و هوشمندانهی خود تحریر کرده، با صراحت، بیرحمی و بدون تعارف، حس فقدان و خفقانی را در که در ارتباط ارباب و برده وجود دارد، نمایان میکند. (گاردین)
کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه برای شما مناسب است اگر
- به داستانهایی که سرنوشت ملتی تحت استعمار را بازگو میکنند، علاقهمندید.
- میخواهید با چهرهی دیگری از استعمار هلند و اروپا و فجایعی که آنها در آفریقا رقم زدند، آشنا شوید.
- به داستانهای تاریخی علاقهمندید.
در بخشی از کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه: از کتاب سرزمینهای بی فروغ میخوانیم
سحر به اردوگاه آنها حملهور شدیم، ساعتی که نویسندههای کلاسیک برای جنگ توصیه کردهاند. در آسمان رگههای سرخ درخشانی به چشم میخورد که خبر از بعدازظهری طوفانی میداد. دختری کوچک که کوزهای روی سرش گرفته بود و به طرف نهر میرفت، تنها کسی بود که در آن حوالی دیده میشد، معهذا صدای کسانی که نمیدیدیمشان، سکوت را میشکست. دخترک صدای پای اسبهای ما را شنید، سرش را بلند کرد، زیر گریه زد و شروع کرد به دویدن. هنوز کوزه را روی سرش نگه داشته بود، عمل قابل ملاحظهای بود. گلولهای، از نوع ساده و بیاحساس، که من همیشه ستایش کردهام، وسط شانههای دخترک خورد و لگد یک اسب روی زمین پرتابش کرد.
آن اولین مرگ تمیز در آن خطه، بیصدایی بیتکلفش تا لحظۀ مرگ، پر استقامت و شفاف مثل یک تیله، در مغز من چرخ میزند. با خودم عهد کردم، مرگ زیبا، تو را ناکام نخواهم گذاشت. بعد همگی چهار نعل به جایی تاختیم که اولین موجودات بهتزده از جلو در کلبهشان به ما خیره شدند. به دود صبحگاهی که راست به هوا میرود، اولین مگسها را که به جسد حملهور میشوند، اضافه کنید تا تابلو تکمیل شود.
دهکده را خالی کردیم، کلبههای اطراف نهر و اردوگاه اصلی راه، و همه را از مرد و زن و بچه، شَلها، کورها، زمینگیرها جمع کردیم. آن چهار فراری هنوز در بین آنها بودند، پِلَتجی، آدونیس و برادران تمبوئر. برایشان سر تکان دادم. آنها تعظیم کردند. آدونیس گفت «ارباب». ظاهراً حال همهشان خوب بود. تفنگهای مسروقه مسترد شدند.
به چهار آدمم دستور دادم که جلو بیایند. هرچهارتا جلو اسبم ایستادند، خودشان را کمی جمع کرده بودند و بعد برایشان مختصری سخنرانی کردم، به زبان هلندی، چون میخواستم به هوتنتوتها بفهمانم که برای نوکرهایام حساب جداگانهای باز شده و یکی از سربازان گریکوا25 را گفتم که حرفهایام را ترجمه کند.
به آنها گفتم، ما از خدا انتظار نداریم که خوب باشد، فقط میخواهیم که هرگز فراموشمان نکند. آنهایی که لحظهای شک میکنند که آیا در نظام بزرگ پاداشها و کیفرها جایی دارند، شاید از این که خدای ما، سقوط یک گنجشک را هم زیر نظر دارد، آرامش پیدا کنند.
فهرست مطالب کتاب
دربارۀ نویسنده
یادداشت مترجم متن هلندی به انگلیسی
حکایت یاکوبس
پیگفتار
پیوست: شهادت یاکوبس کوتزیه (1760)
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حکایت یاکوبس کوتزیه: از کتاب سرزمینهای بی فروغ |
نویسنده | جان ماکسول کوتسی |
مترجم | شهلا طهماسبی |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 168 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-253-368-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |