معرفی و دانلود کتاب در باب حکمت زندگی

معرفی کتاب در باب حکمت زندگی

کتاب در باب حکمت زندگی، منبعی سودمند برای آشنایی با فلسفه‌ی شوپنهاور و به کار بستن آن در زندگی روزمره است. آرتور شوپنهاور، نویسنده‌ی کتاب، مفهوم ذات شادیِ انسان را بررسی کرده است. پس از مطالعه‌ی کتاب حاضر، با دیدگاه شوپنهاور برای شیوه‌ی سر و سامان دادن به زندگی آشنا می‌شوید تا بیشترین میزان لذت را از زندگی ببرید و به موفقیت برسید.

درباره‌ی کتاب در باب حکمت زندگی

کتاب در باب حکمت زندگی (The Wisdom of Life)، اثری ارزشمند برای آشنایی با آرای شوپنهاور درباره‌ی زندگی است. آرتور شوپنهاور (Arthur Schopenhauer)، نویسنده‌ی کتاب، در دنیای فلسفه به عنوان شخصیتی بدبین شناخته می‌شود. این فیلسوف سرشناس آلمانی در این اثر با دیدگاهی بدبینانه، اما واقع‌گرایانه، مسیر تجربه‌ی زندگی شایسته را ترسیم کرده است. از دیدگاه آرتور شوپنهاور، ثروت و جایگاه اجتماعی، نهایت لذت و موفقیت در زندگی نیست. بلکه، تقویت شخصیت، هوش و سلامت، به عنوان نهایت لذت و موفقیت در زندگی شناخته می‌شود. شادی انسان، عناصر تعیین کننده‌ی سرنوشت و نقد بردگی در برابر افکار دیگران، به عنوان مضمون‌های اصلی کتاب حاضر شناخته می‌شود.

آرتور شوپنهاور، مطالب کتاب در باب حکمت زندگی را با توضیح این مفهوم آغاز می‌کند که سعادت انسان تا حد زیادی به فردیت وی بستگی دارد. انسان‌ها، عموماً سرنوشت را فقط به معنای آنچه که دارند، در نظر می‌گیرند. از دیدگاه نویسنده، شخصی که غنای درونی دارد، نباید انتظار زیادی از سرنوشت داشته باشد. در ادامه‌ی کتاب، شخصیت یا آنچه انسان هست، بررسی شده است.
آرتور شوپنهاور، در این بخش تأکید می‌کند که جهان هر فرد بر اساس شیوه‌ی نگاه او شکل می‌گیرد. یک نابغه، در چیزهای پیش پا افتاده می‌تواند شادی پیدا کند، اما یک فرد عادی حتی در امور باشکوه نیز چیزی نمی‌یابد. نویسنده، سلامت را برترین نعمت برای شادی می‌داند. یک گدای سالم، شادتر از پادشاهی بیمار است. اگر فرد از درون سلامت نباشد، ثروت و شهرت بیرونی هرگز نمی‌تواند حفره‌ی درونی ناشی از حماقت یا بیماری را پر کند.

پذیرش رنج در مکتب آرتور شوپنهاور

مفهوم دارایی از دیدگاه آرتور شوپنهاور در بخش بعدی کتاب در باب حکمت زندگی توضیح داده شده است. به گفته‌ی نویسنده، ثروت ممکن است با تأمین نیازهای ضروری، جلوی رنج را بگیرد، اما احساس دلبستگی به تجملات، هرگز رضایت به ارمغان نمی‌آورد. شهرت، غرور، مقام و عزت، مفاهیم دیگری هستند که نویسنده به طرح دیدگاه‌های خود درباره‌ی آن‌ها پرداخته است.

آرتور شوپنهاور، در ادامه‌ی کتاب در باب حکمت زندگی به جنبه‌های کاربردی مدیریت مشکلات اجتناب‌ناپذیرِ زندگی پرداخته است. نویسنده تأکید می‌کند که باوجوداینکه شرایط بیرونی اغلب خارج از کنترل ما هستند، دیدگاه و واکنش ما به آن‌ها کاملاً در اختیار ما است. مخاطب با مطالعه‌ی این بخش، پذیرش ماهیت اجتناب‌ناپذیر رنج را یاد می‌گیرد. مشغولیت‌های ذهنی هدفمند، به فرد کمک می‌کند تا دیدگاهی وسیع‌تر پیدا کند و آرامش درونی خود را در برابر مشکلات بیرونی، حفظ نماید.

مطالب کتاب در باب حکمت زندگی با تفاوت انسان‌ها در دوران‌های مختلف زندگی خاتمه پیدا می‌کند. شوپنهاور، از مفهوم اصالت سخن رانده است. به گفته‌ی این فیلسوف برجسته، هم‌رنگی افراد با اجتماع نباید به اندازه‌ای باشد که خودِ اصیلِ آن‌ها از بین برود. خواننده با مطالعه‌ی این بخش یاد می‌گیرد که هنجارهای اجتماعی را نقادانه ارزیابی کند و آن‌هایی را بپذیرد که با ارزش‌های درونی او همسو هستند.

کتاب در باب حکمت زندگی را انتشارات سفیر قلم با ترجمه‌ی وحیده السادات ناصری قمصری، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

نکوداشت‌های کتاب در باب حکمت زندگی

• آرتور شوپنهاور ذهنی درخشان داشت. من از روایت فلسفه‌ی او با واژگان پیشرفته و همچنین مقایسه‌های او میان کُندی در مقابل درخشش (در مورد آنچه رایج و آنچه نادر است) لذت بردم. به‌ویژه از توصیف او در مورد اینکه یک مرد یا زن واقعاً چیست و اینکه چگونه شادی حقیقی ما نه از بیرون، بلکه از درون سرچشمه می‌گیرد، بهره گرفتم. (کاربر آمازون)
• آرتور شوپنهاور سه ستون اصلی برای شادی به خواننده معرفی می‌کند. کتاب در باب حکمت زندگی، کوتاه و درک آن آسان است. به هر فردی توصیه می‌کنم که آن را امتحان کند. (کاربر آمازون)

کتاب در باب حکمت زندگی برای شما مناسب است اگر

• به فلسفه‌ی شوپنهاور علاقه دارید و می‌خواهید ساده‌ترین، اما پرحکمت‌ترین کتاب این فیلسوف سرشناس را مطالعه کنید.
• از مطالعه‌ی کتاب‌هایی که بینش‌هایی خردمندانه درباره‌ی مفهوم رنج، ثروت و شادکامی در آن گنجانده شده، لذت می‌برید.
• در رشته‌های دانشگاهی فلسفه تحصیل می‌کنید یا در این حوزه فعالیت می‌کنید.

در بخشی از کتاب در باب حکمت زندگی می‌خوانیم

صحبت در خصوص عزت بسیار گسترده و دشوارتر است. اجازه دهید قبل از هر چیز عزت را تعریف کنیم:«عزت وجدان بیرونی است و وجدان، عزت باطنی» بی‌شک خیلی از افراد با این تعریف موافق نیستند. اما این تعریف قبل از اینکه به ریشه آن بپردازد یک تعریف نمایشی و زیبا است. به همین دلیل ترجیح می‌دهم بگویم عزت از جنبه عینی، دیدگاه و نظر دیگران در مورد ارزش ما می‌باشد و از لحاظ ذهنی، اهمیتی است که این عقیده برای ما دارد. بر اساس این سخن برای فردی که عزت دارد از بین رفتن آن ترسناک می‌باشد و این می‌تواند تاثیر بسیار مفیدی داشته باشد. اما این تاثیر به هیچ وجه یک تاثیر صرفاً اخلاقی نیست. احساس شرم در مورد هر موضوعی در افراد وجود دارد که این احساس خجالت‌آور نیست و عزت در همه جا به عنوان چیزی خاص و باارزش شناخته می‌شود.

و این مسئله به این خاطر است که: انسان به تنهایی توانایی زیادی ندارد درست مثل رابینسون کروزوئه که در جزیره‌ای دور افتاده بود. انسان فقط در میان جوامع انسانی دارای ارزش و اعتبار است و توانایی انجام کارها را دارد. هنگامی که عقل و شعورش شروع به رشد می‌کند خیلی زود این مسئله را درک می‌کند و تمایل دارد که تمام تلاشش را انجام دهد تا عضوی مفید که می‌تواند نقش موثری برای جامعه خود داشته باشد را ایفا کند. تا این‌گونه بتواند از مزایای زندگی اجتماعی بهره ببرد. حال بدانید که برای آنکه عضو مفیدی از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید باشید باید به دو نکته توجه کنید اول اینکه هر آنچه که از همه در همه جا انتظار می‌رود انجام دهد و دوم اینکه آن چیزی که از او انتظار می‌رود در جایگاه خاص خودش انجام شود. اما انسان به سرعت متوجه می‌شود که همه چیز به مفید بودنش و نظرات دیگران بستگی دارد نه به نظرات خود او.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل اول: تقسیم‌بندی موضوع
فصل دوم: شخصیت یا آنچه انسان است
فصل سوم: دارایی یا آنچه انسان دارد
فصل چهارم: موقعیت یا جایگاه انسان براساس ارزیابی دیگران
بخش اول: شهرت
بخش دوم: غرور
بخش سوم: مقام
بخش چهارم: عزت
بخش پنجم: شهرت
فصل پنجم: پندها و اندرزهای حکیمانه
بخش اول: پندها و اندرزهای عمومی
بخش دوم: رابطه ما با خودمان
بخش سوم: ارتباط ما با دیگران و سرانجام آن
بخش چهارم: قواعدی که به شیوه زندگی ما ربط دارد
فصل ششم: تفاوت انسان‌ها در دوران‌های مختلف زندگی