معرفی و دانلود کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی
برای دانلود قانونی کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی
کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی، مجموعهای از قصههای کلاسیک و مدرن آلمانی را در خود گنجانده است. آرمان حسینی نسب، آثاری از نویسندههای شهیر آلمانی مانند هاینریش بل، ولفگانگ بورشرت و فرانتس کافکا را در این اثر گردآوری کرده است. در کنار متن داستان به زبان آلمانی، ترجمهای فارسی از همان داستان قرار گرفته تا زبان آلمانیِ خواننده از طریق مطالعهی داستان تقویت شود.
کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی
کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی، گلچینی از قصههای کوتاه معروف آلمان را پیش روی خواننده قرار میدهد. آرمان حسینی نسب، گردآورندهی این داستانها، ساختاری دوزبانه را برای کتاب حاضر در نظر گرفته است. نخست، داستان به زبان آلمانی نوشته شده و پس از آن، ترجمهای فارسی از همان داستان قرار دارد. برگردان داستانهای آلمانی به فارسی با وفاداری به متن اصلی انجام شده تا نسخهای مقابلهای از متن آلمانی و فارسی پیش روی مخاطب قرار بگیرد. این رویکرد به خواننده کمک میکند تا با مطالعهی تطبیقیِ متن آلمانی با ترجمهی فارسی، واژهها، ساختار جملهها و دستور زبان آلمانی را با شیوهای کاربردی فرا بگیرد.
آرمان حسینی نسب، طیف گستردهای از داستانهای کوتاه کلاسیک تا قصههای مدرن آلمانی را برای این اثر انتخاب کرده است. تنوع این داستانها، شرایطی برای خواننده فراهم میکند تا با سبک نگارش داستانهای کوتاه آلمانی از دوران کلاسیک تا به امروز آشنا شود. واژهها و ساختار جملهها در داستانهای کلاسیک این اثر با داستانهای مدرنی که در آن قرار گرفته، تفاوت دارد. مطالعهی کلمههای مختلف در بستر داستانهای کوتاه، دایرهی واژگان آلمانیِ خواننده را گسترش میدهد و نقش مهمی در بهبود زبانآموزی دارد. مجموعاً 35 داستان کوتاه در این اثر گنجانده شده است.
داستانهایی دوزبانه برای تقویت زبان آلمانی
آرمان حسینی نسب، داستانهایی از نویسندههای سرشناس آلمانی مانند هاینریش بُل، ولفگانگ بورشرت، فرانتس کافکا و برتولت برشت را برای این کتاب انتخاب کرده است. قسمتی از داستانهای این اثر نیز توسط برادران گریم در سدهی نوزدهم جمعآوری شدهاند. در پایان ترجمهی فارسی هر داستان کوتاه، نکتهی اخلاقی همان قصه مطرح شده است. این ویژگی، کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی را به گزینهای مناسب برای بحث و گفتگو در کلاسهای آموزش زبان آلمانی تبدیل کرده است. آرمان حسینی نسب، هر کدام از داستانهای این کتاب را با معرفی واژههای دشوارِ آلمانی و ترجمهی فارسیِ آن، به پایان رسانده است.
کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی را انتشارات سفیر قلم با ترجمهی آرمان حسینی نسب، چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی برای شما مناسب است اگر
- مشغول فراگیری زبان آلمانی هستید و به دنبال منبعی برای تقویت دایرهی واژگانِ آلمانی خود میگردید.
- معلم زبان آلمانی هستید و میخواهید ساختار جملهها و واژههای آلمانی را در قالب داستانهایی کوتاه آموزش دهید.
در بخشی از کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی میخوانیم
روباه و لکلک
در جنگلی زیبا که در آن برگها به آرامی در باد خشخش میکردند، روباهی زیرک زندگی میکرد. او بهخاطر حقههایش شناخته شده بود و یک روز فکر شیطنتآمیزی به ذهنش خطور کرد. او تصمیم گرفت دوستش لکلک را به یک شام مفصل دعوت کند تا او را با حقهای به بازی بگیرد. روباه در حالیکه در جنگل پرسه میزد به لکلک گفت: «برای شام بیا. من فقط برای تو یک منوی فوقالعادهی چندغذایی درست کردم.» لکلک که به ادبش شناخته میشد با لبخندی دعوت را پذیرفت.
عصر لکلک به خانه روباه آمد. روباه با تشریفات میز را چیده بود و غذای اول را با افتخار تقدیم کرد: یک سوپ خوشمزه و خوشعطر. اما به جای کاسههای گود فقط بشقابهای صاف وجود داشت. روباه با لذت سوپش را سر میکشید در حالیکه لکلک تلاش بیهودهای میکرد تا با منقار بلندش چیزی بگیرد. بعد از آن روباه دوباره در یک بشقاب صاف فرنی خوشمزهای را سرو کرد. لکلک نوک میزد و نوک میزد ولی به سختی میتوانست چیزی بخورد. روباه به آرامی خندید، غذایش را با لذت تمام کرد و لکلک را زیر نظر داشت. لکلک ناامید شده بود ولی روحیه خوب خود را از دست نداد. با مهربانی به روباه گفت: «خیلی ممنون برای غذا، مایلم فردا تو را به خانهام دعوت کنم. میخواهم برای خودمان آشپزی کنم!»
عصر روز بعد روباه به دیدار لکلک رفت. او دلش را برای یک غذای خوشمزه صابون زده بود. اما در کمال تعجب، لکلک غذا را در ظرفهای بلند و باریک سرو کرده بود. لکلک به راحتی با منقار بلندش غذا میخورد در حالیکه روباه با حالتی مستاصل فقط میتوانست نگاه کند. روباه متوجه شد که لکلک چه احساسی داشته است. با شرمساری و با شکمی که قار و قور میکرد لکلک را تماشا میکرد که از غذایش لذت میبرد. روباه فهمید که کار خوبی انجام نداده است.
Der Fuchs und der Storch
Torben Lochmann
In einem malerischen Wald, in dem die Blätter sanft im Wind raschelten, lebte ein schlauer Fuchs. Er war bekannt für seine Streiche und hatte eines Tages eine besonders schelmische Idee. Er beschloss, seinen Freund, den Storch, zu einem aufwendigen Abendessen einzuladen, um ihm einen Streich zu spielen.
“Komm zum Abendessen”, rief der Fuchs dem Storch zu, während er durch den Wald stolzierte. “Ich bereite ein exquisites Mehrgänge-Menü vor, nur für dich!” Der Storch, bekannt für seine Höflichkeit, nahm die Einladung mit einem Lächeln an.
Am Abend kam der Storch zum Haus des Fuchses. Der Fuchs hatte den Tisch feierlich gedeckt und präsentierte stolz den ersten Gang: eine köstlich duftende Suppe. Doch anstatt tiefer Schalen gab es nur flache Teller. Der Fuchs schlürfte seine Suppe genüsslich, während der Storch vergeblich versuchte, mit seinem langen Schnabel etwas zu erwischen.
Als nächstes servierte der Fuchs einen feinen Brei, wieder auf einem flachen Teller. Der Storch pickte und pickte, aber konnte kaum etwas essen. Der Fuchs kicherte leise, genoss sein Essen und beobachtete den Storch.
Der Storch war enttäuscht, aber er verlor nicht seine gute Laune. “Vielen Dank für das Mahl”, sagte er freundlich. “Ich würde dich gerne morgen zu mir einladen. Ich werde für uns kochen!”
Am nächsten Abend besuchte der Fuchs den Storch. Er freute sich schon auf ein leckeres Essen. Doch zu seiner Überraschung präsentierte der Storch das Essen in hohen, schmalen Vasen. Der Storch konnte mit seinem langen Schnabel mühelos das Essen erreichen, während der Fuchs nur hilflos zuschauen konnte.
Jetzt verstand der Fuchs, wie der Storch sich gefühlt hatte. Beschämt und mit knurrendem Magen sah er zu, wie der Storch sein Essen genoss. Er erkannte, dass es nicht nett war, was er getan hatte.
Diese Geschichte zeigt uns, wie wichtig es ist, andere mit Respekt und Freundlichkeit zu behandeln. Der Fuchs lernte, dass man nicht mit den Gefühlen anderer spielen sollte und dass jeder manchmal die Perspektive des anderen einnehmen muss, um zu verstehen, wie es sich anfühlt. Behandle andere stets so, wie du selbst behandelt werden möchtest.
فهرست مطالب کتاب
فهرست عناوین فارسی
مقدمه
خورشید و باد
سگ و استخوانش
روباه و لکلک
شیر و موش
گرگ در پوستین گوسفند
موش شهری و موش روستایی
لاکپشت و خرگوش
عقاب و لاکپشت
غازی که تخم طلا میگذارد
طاووس و درنا
روباه و انگور
راپونزل
سه زبان
خیاط در آسمان
نان
سن سالوادور
حکایت سقوط اخلاق کاری
شبها موشها هم میخوابند!
ساعت آشپزخانه
شاید او یک پیراهن صورتی داشته باشد
نشان شهر
ضربه به دروازه حیاط
پل
اگر کوسهها آدم بودند
اقدامات علیه خشونت
پر طلایی
پیامِ از دست رفته
رمز عبور گمشده
درخواست صادقانه
پیوند نامرئی
شب
در حال فرار
افسانهی خوشبختی
فهرست عناوین آلمانی
Die Sonne und der Wind
Der Hund und sein Knochen
Der Fuchs und der Storch
Der Löwe und die Maus
Der Wolf im Schafspelz
Die Stadtmaus und die Landmaus
Die Schildkröte und der Hase
Der Adler und die Schildkröte
Die Gans, die goldene Eier legt
Der Pfau und der Kranich
Der Fuchs und die Trauben
Rapunzel
Die drei Sprachen
Der Schneider im Himmel
Das Brot
San Salvador
Anekdote zur Senkung der Arbeitsmoral
Nachts schlafen die Ratten doch
Die Küchenuhr
Vielleicht hat sie ein rosa Hemd
Das Stadtwappen
Der Schlag ans Hoftor
Die Brücke
Wenn die Haifische Menschen wären
Maßnahmen gegen die Gewalt
Die goldene Feder
Die verlorene Nachricht
Das verschwundene Passwort
Die ehrliche Bewerbung
Das unsichtbare Band
Nacht
Auf der Flucht
Das Märchen vom Glück
 
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب داستانهای کوتاه رمانتیک آلمانی | 
| نویسنده | آرمان حسینی نسب | 
| ناشر چاپی | انتشارات سفیر قلم | 
| سال انتشار | ۱۴۰۴ | 
| فرمت کتاب | EPUB | 
| تعداد صفحات | 256 | 
| زبان | فارسی | 
| شابک | 978-622-4611-08-6 | 
| موضوع کتاب | کتابهای آموزش زبان آلمانی، کتابهای چند زبانه، کتابهای آموزش لغات و اصطلاحات آلمانی | 
 
                
















