معرفی و دانلود کتاب کتابخانه از دست رفته
برای دانلود قانونی کتاب کتابخانه از دست رفته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کتابخانه از دست رفته
آل یک روح نامرئی است و همین مزیت موجب میشود تا هر جا که میخواهد برود. مورتیمر هم گربهای سخنگوست و از کتابها و موشها محافظت میکند؛ خلاصه که اینجا هیچچیز معمولی نیست. کتاب کتابخانه از دست رفته سرگذشت یک کتابخانهی سوخته را برای ما روایت میکند؛ کتابخانهای که سالها پیش نابود شده و حالا پسرکی به نام ایوان در پی یافتن دلیل رخ دادن این فاجعه است. خوانندگان داستانی که ربکا استید و وندی مس، آن را نوشتهاند، صرفاً نوجوانان نیستند، بلکه گربهها، ارواح و حتی موشها هم میتوانند خود را مخاطب این قصه بدانند. این رمان جزو آثار پرفروش نیویورکتایمز و آمازون است.
دربارهی کتاب کتابخانه از دست رفته
یک گربهی نارنجی، با چشمانی سبز، دست و پاهایی سفید، کمی چاق، بسیار پشمالو و تا حدی پیر، گوشهی خیابان، در کنار یک قفسهی کتاب نشسته و در حال خُرخُر کردن و به خواب رفتن است. پسرکی که روبهروی او ایستاده، اگر به جای ورق زدن کتابها و متعجب شدن، دست خود را از میان برگهها بردارد و بر سر گربهی نارنجی بکشد، گربهی عزیز به خواب میرود؛ اما این پسر که حدوداً 10 سال سن دارد، با چشمهایی گرد شده و از حدقه بیرون آمده، به یک کارت عضویت کتابخانهی مارتینویل زل زده که در میان یکی از کتابهای قفسهی گوشهی خیابان پیدا کرده است.
کارت عضویت مربوط به ھ. ج. هیگینز است و یک عکس فوری از او نیز در میان کتاب گذاشته شده. ھ. ج. هیگینز دقیقاً همان روزی کتاب به امانت گرفته شدهاش را به کتابخانه بازگرداند که کتابخانهی مارتینویل آتش گرفت و ساختمان و بسیاری از کتابها سوختند. کتاب کتابخانه از دست رفته (The Lost Library) نوشتهی ربکا استید (Rebecca Stead) و وندی مس (Wendy Mass) هیگینز را بهعنوان آخرین کسی که به مارتینویل پا گذاشته و پس از آن واقعهی تلخ نیز ناپدید شده است، به ما معرفی میکند.
هیچکدام از مردم شهر دوست ندارند دربارهی آن اتفاق صحبت کنند و آن روز هولناک را به یاد آورند، اما ایوان باید همهچیز را دربارهی آن واقعه و ھ. ج. هیگینز بداند. خوشبختانه در رمان تخیلی کتابخانه از دست رفته، علاوهبر ایوان، راف، آل و... که بهزودی با آنها آشنا میشوید، مورتیمر نیز با آن رنگ هویجی و پشمهای بلندش به آغوش ما میآید و به یکی از مهمترین دلایل خواندن داستان کتابخانه از دست رفته، تبدیل میشود. ربکا استید و وندی مس ما را به گذشتهی مارتینویل میبرند تا همچون ایوان دربارهی دلیل سوختن کتابخانهی شهر جستوجو کنیم.
گربهی نارنجی، حامی حقوق موشها
مورتیمر موشها را دوست دارد. نمیخواهد به آنها آسیبی برسد. هر زمانی که موشها به وسط تالار نیمهسوختهی کتابخانه میآیند، مورتیمر آن موجودات پرحرف شکمو را به طرف لانهی موشها هدایت میکند. او با مهربانترین «میو میو»ی دنیا از آنها میخواهد که کتابخانه را ترک کنند و به کتابها آسیب نرسانند. با این حال، موشها مورتیمر را گربهی بیعاطفه خطاب میکنند و او را دوست ندارند. البته مورتیمر دیگر مدتی طولانی در ساختمان کتابخانه نمیماند. بعد از اینکه آل، یک روح مسئولیتپذیر که حتی بعد از مرگ نیز شغل خود را رها نکرده، و خانم کتابدار، قفسهی کتابها را به خیابان منتقل و کتابخانهای خیابانی بنا کردند، مورتیمر نیز نتوانست از کتابها که تنها یادگاری او از خواهرش پتونیا است، رها کند. او همراه با کتابها به گوشهی خیابان رفت تا مراقب آن موجودات عزیز و دوستداشتنیاش باشد.
در رمان تخیلی کتابخانه از دست رفته، کتابها خیلی خوشبخت و خوششانساند، چون مورتیمر همیشه به آنها توجه میکند و به کسانی که با عجله و بیدقت، کتابها را ورق میزنند و باعث آسیب دیدن آنها میشوند، تذکر میدهد. ربکا استید و وندی مس کوشیدهاند تا در داستان خود، این کلیشه را که «گربهها با موشها دشمناند، بیاحساساند و برای هیچچیز ارزش قائل نیستند» از بین ببرند و تصویر متفاوتی از گربهها را به ما نشان دهد.
کتابخانه زنده میشود
ربکا استید و وندی مس گاهی اوقات ما را به گذشته میبرند؛ زمانی که کتابخانهی مارتینویل هنوز رونق داشت؛ زمانی که هنوز آتش به جان کتابها نیفتاده بود. حالا دیگر از آن موقع چیزی جز خاطرات باقی نمانده است. راف و ایوان نیز بهدنبال پاسخی برای این پرسش هستند که «چرا کتابخانه آتش گرفته؟» باوجوداینکه چند سال از آن اتفاق میگذرد اما هنوز دلیل این فاجعه نامشخص است؛ بههمین علت ایوان و راف تحقیقات خود را آغاز میکنند تا برای سؤال مهم خود جوابی بیابند. در این تحقیق، آل که یک روح غیرسرگردان است و بیشتر از هر کس، عمر روحی خود را در کتابخانه سپری کرده، به آنها کمک میکند؛ او تصمیم دارد کتابها را مرتب و با کمک مورتیمر، خانم کتابدار، ایوان و راف، دوباره کتابخانهی مارتینویل را بازسازی و راهاندازی کند.
داستان نوجوان کتابخانه از دست رفته نمایانگر امید، خلاقیت و کوشش است. ربکا استید و وندی مس به ما نشان میدهند حتی اگر همهچیز بسوزد و ویران شود، باز هم نباید نومید شد و از تلاش دست برداشت. این کتاب با ترجمهی نشاط رحمانینژاد در نشر پاپلی (واحد کودک و نوجوان انتشارات کتاب کولهپشتی) منتشر شده است.
جوایز و افتخارات کتاب کتابخانه از دست رفته
- پرفروشترین نیویورک تایمز
- برترین کتاب کودک آمازون
- از پرفروشترین آثار مستقل نیوانگلند
- نامزد جایزهی فانتزی اسطورهپردازی برای ادبیات کودکان سال 2024
- نامزد جایزهی انتخاب خوانندگان جوان پنسیلوانیا برای پایههای سوم تا ششم سال 2025
- نامزد جایزهی کتاب گنبد طلایی ورمونت سال 2025
- نامزد جایزهی کتاب ایالتی داوطلب برای سطح متوسط در سال 2025
نکوداشتهای کتاب کتابخانه از دست رفته
- پسری به کتابخانهی کوچک شهر سر میزند و با چیزی فراتر از توقعش روبهرو میشود. او تبدیل به کارآگاهی خواهد شد که با قدیمیترین راز شهر مواجه است. رمان کتابخانه از دست رفته پرکشش و معمایی و با شخصیتهایی درخشان است. (کِرکِس ریویو)
- این کتاب ستایشی است بر داستانهای خوب و تقدیری است از کتابدارانی که این داستانها را زنده نگهداشتهاند. (جف کینی، نویسنده)
- داستان کتابخانه از دست رفته نامهای است عاشقانه، سرگرمکننده و آمیخته با خیالپردازی و عناصر فراطبیعیِ کتابها، کتابدارها و کتابخانههای کوچک همگانی. خوانندگان از این داستان الهام خواهند گرفت. (مجلهی هُرن بوک)
کتاب کتابخانه از دست رفته برای شما مناسب است اگر
- گربهها را دوست دارید، بهخصوص آن نارنجیهایی را که تا حدودی چاق هستند.
- به داستانهای تخیلی که موش و گربه و ارواح، همگی دورهم جمع شدهاند و مشغول انجام کار مشترکی هستند، علاقهمندید.
- بهدنبال داستانی معمایی و مناسب برای نوجوانان هستید.
در بخشی از کتاب کتابخانه از دست رفته میخوانیم
خانۀ ما زمانی خانۀ خانوادۀ مارتین، بنیانگذار شهر ما، بود. همهچیز در این خانه درست همانطور که خانوادۀ مارتین صدوپنجاه سال پیش در آن زندگی میکردند نگهداری میشود. برق نداریم و فقط شمع و شومینه داریم. یکی از توالتها هم با زنجیر بسته شده است. بچهها همیشه به آن میخندند. ظهر یکشنبهها و سهشنبهها تورهای گردش برای عموم در خانه برگزار میشود.
این خانه واقعاً برای خانۀ ارواح عالی است.
گاهی اوقات میشنویم که بچهها در ایوان بازی میکنند؛ آن ایوانی که با مسیر کوتاهی به چمنهای پارک سرسبز شهر میرسد. امروز صبح از بین پردهها نگاه کردم و دو سر کوچک را دیدم که کنار تاب به هم نزدیک شده بودند و صدای پچپچها و قهقهههایشان بلند بود. به بقیه گفتم: «به نظرم دوباره دارن قایمباشک بازی میکنن.»
خانم اسکاگین و آقای براک هیچ توجهی به بچهها یا گروههای گردشگری نمیکنند. هفتۀ گذشته، یک کلاس دانشآموز کلاسسومی درست از وسط سالنپذیرایی گذشتند، اما آن دو همچنان مشغول صحبت کردن، کتاب خواندن و نوشیدن چای از فنجانهای خودشان بودند. کوچکترین مشکلی هم با این موضوع نداشتند.
بااینحال، من استعداد کمی در مخفی ماندن داشتم. برای همین همیشه بین ساعتهای دوازده تا یک ظهر روزهای یکشنبه و سهشنبه خودم را پنهان میکردم. اغلب هم خودم را در انبار جاروها مخفی میکنم. نمیخواهم کسی را بترسانم، حتی بچهای را. در طول این سالها، مخفیگاههای بسیار خوبی در خانهمان پیدا کردهام.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کتابخانه از دست رفته |
نویسنده | ربکا استید، وندی مس |
مترجم | نشاط رحمانی نژاد |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 192 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-90769-7-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان، کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |