معرفی و دانلود کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید: کتاب اول مجموعه لرد سیاه

معرفی کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید: کتاب اول مجموعه لرد سیاه

یک ارباب تاریکی اخمو و کج‌وکوله را با دمپایی و زیرشلواری تصور کن که اصرار دارد به همه فرمان بدهد، اما اول باید برای امتحان ریاضی‌اش یک کاری بکند و از زیر مشق‌های مدرسه در برود؛ کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید نوشته‌ی جیمی تامسون قصه‌ی لوید شیان، ارباب تاریکیِ جهانی دور را تعریف می‌کند که یک‌مرتبه به یک پسربچه‌ی سیزده‌ساله‌ی پیزوری تبدیل شده... حالا هم می‌خواهد دنیا را زیرورو کند، البته بعد از زنگ تفریح.

درباره‌ی کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید

در دست تو کتابی است که نباید آن را به سادگی ورق بزنی؛ مگر آنکه آماده باشی که به یکی از همدستان وفادارِ لرد سیاه تبدیل شوی و در نقشه‌ی شگفت‌انگیز و شرورانه‌ای که تدارک دیده شرکت کنی. کتاب جلوی نابغه‌ی خبیث قرن زانو بزنید (The Early Years) از جیمی تامسون (Jamie Thomson) برای آدم‌های ترسو نیست؛ برای کسانی است که حاضرند با لرد تاریکی همراه شوند تا نشانشان بدهد که چگونه یک ارباب تاریکی قدرتمند خشمگین و ترسناک می‌تواند مثل پسربچه‌های مدرسه‌ای برای امتحان آماده شود و در کوهی از تکالیف فرو برود، اما باز هم با شکوه تمام به سلطنتش برسد...

ارباب تاریکی، فرمانده‌ی لشکرهای وحشت و استاد نفرین‌ها، حالا در بدنِ یک پسربچه‌ی سیزده‌ساله بیدار شده است. دیگر نه تاجش را دارد و نه انگشتر قدرت عزیزش را، و فقط یک راه هولناک پیش رویش باقی مانده که آن‌هم ادامه‌دادن و تلاش برای زنده‌ماندن در آن مدرسه‌ی وحشتناک است تا زمانی که بتواند راهی برای بازکردن دروازه‌ی بازگشت به دنیای خودش پیدا کند.

اما فعلاً قبل از هر چیزی باید با معلم‌های بی‌رحم، تکالیف مسخره، قبیله‌ی وحشیِ هم‌کلاسی‌ها و مهم‌تر از همه احساساتِ عجیبِ آدمیزادی که در حال تجربه‌کردنشان است، مقابله کند. آیا ارباب تاریکی می‌تواند از امتحان ریاضی جان سالم به در ببرد؟ آیا کسی باور خواهد کرد که آن کسی که روزی در سیاه‌چاله به جلاد وفادارش فرمان می‌داد، حالا مجبور است برای ناهار از بغل‌دستی‌اش توی مدرسه پول قرض بگیرد؟

اگر آماده‌ای تا با لرد سیاه و قدرت‌های سلطه‌گرانه و ویرانگرش همراه شوی، از طلسم فرمان‌برداری زجرآورِ آدمیزادهای از همه‌جا بی‌خبر جان سالم به در ببری، نقشه بکشی و البته گاهی هم تکالیف لرد را به یادش بیاوری، کتاب جلوی نابغه خبیث زانو بزنید را با ترجمه‌ی مریم رفیعی از نشر ایران‌بان بخوان، امیدواریم که حسابی بخندی و لذت ببری.

جوایز و افتخارات کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید

• برنده‌ی جایزه‌ی بامزه‌ترین کتاب سال 2012 رولد دال
• برنده‌ی جایزه‌ی لاک‌پشت پرنده

نکوداشت‌های کتاب جلوی نابغه‌ خبیث قرن زانو بزنید

• خنده‌دار و در عین حال تأثربرانگیز. (انتشارات Queens Park Books)
• یکی از اصیل‌ترین کتاب‌های کودکانه سال. (دیلی اکسپرس)
• دارک لرد نگاهی شگفت‌انگیز و پوچ به موجوداتی از سیاره‌ای دیگر دارد. (Michael Rosen، داور جوایز ادبی)
• بسیار خنده‌دار و سرگرم‌کننده، با شخصیتی مرکزی که به طرز شگفت‌انگیزی دوست‌داشتنی است. (روزنامه‌ی East Anglian Daily Times)
• کتابی خنده‌دار، کاملاً احمقانه و لذت‌بخش که بسیاری از خوانندگان جوان آن را دوست خواهند داشت. (Bookbag)
• کتاب طنزی از رسانه‌های فانتزی که برای هر کسی که به خنده علاقه دارد جذاب خواهد بود. (ساندی تایمز)
• پر از فانتزی و ماجراجویی است، اما چیزی که لرد سیاه را خاص می‌کند، طنز آن است. (دیلی تلگراف)

کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید برای شما مناسب است اگر

• نوجوان هستی و به کتاب‌های فانتزی، جادویی و ماجراجویانه علاقه داری.
• عاشق داستان‌های ابرقهرمانی، مخصوصا از نوع شرورشان هستی.
• دوست داری بخندی و داستان‌های پر از شوخی و هیجان بخوانی.
• تو هم دوست داری ارباب تاریکی شوی اما فعلا باید تکالیف مدرسه‌ات را انجام دهی.

در بخشی از کتاب جلوی نابغه خبیث قرن زانو بزنید: کتاب اول مجموعه لرد سیاه می‌خوانیم

انسانی که فیل نام داشت، گفت: «آمبولانس خبر کردم.»

همراهش گفت: «نگران نباش،‌ پسرم. ما مأمور پلیسیم. من افسر اسمیت هستم، می‌تونی جان صدام کنی. ایشون هم افسر فیل جانسونه. آمبولانس تو راهه، نگران نباش. بهتره تا وقتی نفهمیدیم چه مشکلی برات پیش اومده از جات تکون نخوری.»

خوب، افسر پلیس درست می‌گفت؛ بدون شک مشکلی برایش پیش آمده بود. به هیچ وجه قدرت تکان خوردن نداشت و احساس کرد بدنش کوچک‌تر از چیزی است که باید باشد.

افسری که فیل نام داشت گفت: «موبایل نداری، پسرم؟ باید به مامان یا بابات زنگ بزنیم.»

مو... بایل؟ موبایل؟ آیا این انسان ضعیف او را دست انداخته بود؟ منظورش از این حرف‌های احمقانه چه بود؟ عجب اسم‌های عجیبی داشتند! جان؟ جان آهنگر؟ یعنی او این جعبه‌ی سیاه عجیب را در آهنگری‌اش ساخته بود؟ و فیل... فیل نشان دهنده‌ی چه لقبی بود؟ کسی که آن سرزمین را با مرده‌ها پر می‌کند؟ یا کسی که قلب‌ها را با نفرت پر می‌کند؟ چه مفهومی داشت؟

به هر حال وقتش بود به آن‌ها نشان دهد ارباب واقعی‌شان چه کسی است! سعی کرد آن‌ها را با طلسم فرمانبرداری زجرآور از پا درآورد، ولی نتوانست دست‌هایش را درست خم کند و علاوه بر آن قادر نبود کلمات مناسب را کنار یک‌دیگر بگذارد. مثل این بود که زبانش از او اطاعت نمی‌کند. باورش نمی‌شد چنین اتفاقی برایش افتاده باشد! پس قدرت‌های سلطه‌گری و ویرانگرش کجا بودند؟

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: ورود
سقوط
زندان بیمارستان
رؤیا
بازداشتگاه
نگهبانان
بخش دوم: سکونت
مدرسه‌ی شست‌وشوی مغزی
دربار
بخش سوم: آزمون و خطر
نقشه
پاویون رؤیاها
دردسر سوز
بخش چهارم: درد و شادی
دست سیاه ناامیدی
صبحانه در منزل پیورجوی‌ها
شنل
خشم گات‌ها
تولد دوباره
بازدید شبانه
حیوان سفید
بخش پنجم: جدایی
یک نقشه احمقانه دیگر؟
ریش
دفتر سیاه نابودی، نوشته‌های نهایی
کسوف
سپاسگزاری