معرفی و دانلود کتاب کیوتو: شهری که قلبتان را می‌شکند

معرفی کتاب کیوتو: شهری که قلبتان را می‌شکند

کتاب کیوتو، تلفیقی از سفرنامه، خاطره‌نویسی و روایت ادبی است که تجربه‌ای شخصی و شاعرانه از زندگی در شهری کهن را پیش روی خواننده می‌گذارد. فلورنتینا لیو در این کتاب به‌جای آنکه تصویری کلیشه‌ای و صرفاً گردشگری از کیوتو ارائه دهد، شهر را از خلال جزئیات روزمره، روابط انسانی و لحظه‌هایی سرشار از زیبایی و دل‌شکستگی روایت می‌کند و با نثری لطیف و چندلایه، کیوتو را به صحنه‌ای که در آن زیبایی و اندوه، هم‌زمان نفس می‌کشند، بدل می‌کند.

درباره‌ی کتاب کیوتو

فلورنتینا لیو (Florentyna Leow)، زنی که زندگی‌اش سرشار از کوچ و جابه‌جایی بوده، در کتاب کیوتو: شهری که قلبتان را می‌شکند (How Kyoto Breaks Your Heart) از مفهوم خانه به‌مثابه تجربه‌ای زنده و لغزنده می‌نویسد. او چندین سال از جوانی‌اش را در کیوتو می‌گذراند؛ در خانه‌ای مشترک که آشپزخانه‌ی کوچک و نورگیرش به باغچه‌ای محلی باز می‌شود؛ جایی که درخت خرمالوی حیاط با گذر هر فصل برای خود قصه‌ای تازه دارد. در همین خانه است که او روزها به عنوان یک راهنمای تور در شتاب است و شب‌ها را با گفت‌وگو و آشپزی‌های ساده و دلنشین سپری می‌کند و میان این دو قطب، رشته‌ای از تجربه‌های انسانی و عاطفی را درهم می‌تند: دوستی‌هایی که با یک فنجان چای یا لقمه‌ای شیرینی آغاز می‌شوند، عشق و هم‌زیستی‌ای که آرام‌آرام ریشه می‌دواند و لحظه‌هایی که زیر باران یا در تاریکی کافه‌ای دورافتاده، به ناگاه امید رنگ می‌بازد و اندوه جان می‌گیرد.

کیوتو، شهر من، صحنه‌ی زیستن و دل‌سپردنم

کیوتو در این روایت صحنه‌ای است که طبیعت، معابد، صدای فلوت همسایه، خنده‌ی یک زن سالخورده و عطر خوراکی‌های محلی را درهم می‌آمیزد. هر کوچه و هر جزئیات کوچک، فرصتی است برای بازاندیشی در معنای تعلق و درک این حقیقت که هیچ خانه و هیچ مأمنی بی‌درد و رنج نخواهد بود.

یکی از نقاط قوت کتاب، زبان تصویری و جزئی‌نگر نویسنده است. او می‌تواند از ساده‌ترین لحظات، جهانی سرشار از حس و معنا بسازد. روایت‌های او گاه صمیمانه و شوخ‌طبعانه است و گاه به‌شدت تلخ و اندوهناک، اما همواره صادقانه و بی‌پیرایه باقی می‌ماند... و شاید همین صداقت و نزدیکی به تجربه‌ی زیسته باشد که خواننده را با خود همراه می‌کند و به قلب شهر و لحظات عمیق و درونیِ نویسنده راه می‌دهد.

کتاب کیوتو همچنین پرسشی عمیق‌تر را در دل خود دارد: وقتی شهری را دوست دارید و در آن ریشه می‌دوانید، چه بر سر شما می‌آید وقتی مجبور به ترک آن شوید؟ و اساساً دوست داشتن یک مکان یعنی چه؟ آیا به معنای پذیرفتن تغییر، دلتنگی و شکستن است؟ این پرسش‌ها در خلال روایت‌های کتاب تکرار می‌شوند و در پایان، همان‌گونه که خرمالوهای باقی‌مانده بر شاخه، نشانی از گذر فصل‌ها هستند، خاطرات کیوتو نیز به‌یادماندنی و شکستنی باقی می‌مانند.

کیوتو برای علاقه‌مندان به ادبیات سفر، خاطره‌نویسی مدرن و روایت‌های فرهنگی جذاب است. این کتاب، داستانی است درباره‌ی انسان، روابط و معنای زندگی که می‌توانید آن را با ترجمه‌ی الهام صیفی‌کار از انتشارات دانش‌آفرین بخوانید.

نکوداشت‌های کتاب کیوتو

• این نوشته آنقدر زیباست که باعث می‌شود مانند شراب شری در کریسمس، احساس مستی و گرمی داشته باشید. (کاترین ویلیامز، خواننده، ترانه‌سرا و رمان‌نویس)
• آنقدر حال و هوایش لذت‌بخش و تأثیرگذار است که بی‌صبرانه منتظر بودم که دوباره به آن برگردم و به خواندن ادامه دهم. (امیلی ایتامی، نویسنده)
• دوست دارم نوشته‌های فلورنتینا لیو مرا به هر جایی ببرد، اما در این صفحات، کیوتو به مقصدی ویژه، معنادار و مسحورکننده تبدیل می‌شود تا خواننده‌اش را به آنجا ببرد. دوستی، غذا، زبان، راهنمایی گردشگری، و همه گونه‌های عشق — هر موضوعی که در لحظه به آن می‌پردازد، نثر معطر و پرآب‌و‌طراوت او در پوششی لطیف و ترد از خرد، خودآگاهی و شفقت پیچیده شده است. (پالی بارتون، نویسنده)
• فلورنتینا لیو با کلماتش چنان مرا به هر لحظه می‌برد و به وجد می‌آورد که این کتاب کوتاه را در یک جلسه بلعیدم: در هر توصیفی که او ارائه می‌دهد، نوعی تغزل وجود دارد... نوشتارش زیباست، زبانش برانگیزاننده است و تجربه‌ی خواندن این رمان را به خاطر می‌سپارم. قطعاً توصیه می‌کنم یک نسخه از آن را تهیه کنید. (وبسایت Bookaholic Bex)

کتاب کیوتو برای شما مناسب است اگر

• به سفرنامه و روایت‌های شخصی از شهرها علاقه‌مندید.
• دوست دارید ژاپن از خلال جزئیات زندگی روزمره بشناسید.
• روابط انسانی، با تمام شکنندگی و رنجش، برایتان موضوعی حائز اهمیت است.
• به دنبال کتابی کوتاه اما عمیق هستید که هم فلسفی باشد و هم پر از لحظات کوچک و واقعی.

در بخشی از کتاب کیوتو: شهری که قلبتان را می‌شکند می‌خوانیم

شکوفه های خرمالو، کوچک و کرم رنگ، در ماه ژوئن ظاهر می شوند. انگار که خوشه هایی از لبان غنچه شده و چرب کل درخت را پوشانده اند - یا حداقل به من که اینطور گفته شده. یادم نمی آید هیچ وقت شکوفه دادن درخت خرمالو در این باغ را دیده باشم. یک روز برگ های سبز روشن دارد، روز بعد میوه داده است - به نظر می رسد با فروکش کردن فصل بارانی ژوئن، یک شبه زنده می شوند، و توده های بیضی شکل در طول ماه های تابستان ورم می کنند تا زمانی که در پاییز به رنگ نارنجی درمی آیند و مانند هزاران خورشید کوچک درخت را پر می کنند. کلاغ های بازدیدکننده به خرمالوهای بلندترین شاخه ها نوک می زنند. برخی از خرمالوها خیلی سریع می رسند و در گودال های معطر و شلوغ زیر درختان می افتند و بزمی برای زنبورها و همچنین پرندگان آوازخوان برپا می کنند.

حالا اوایل اکتبر است، عصری گرم و آفتابی با سایه ای که رویاگونه روی سرمان افتاده است و ما در حال برداشت خرمالو هستیم. درخت هنوز شاداب و سبز است؛ تا چند هفته ی دیگر بی برگ وبار شده و برگ هایش را به شکل فرشی درخشان از نارنجی خال دار و سرخابی پهن خواهد کرد. او از نردبان بالا می رود و با قیچی باغبانی قرمز شاخه های خم شده از میوه را می بُرد. آن ها را می گیرم - بیشترشان را - و با تلاش زیاد خرمالوهای روی شاخه ها را از کاسه شان جدا می کنم. اگر چشمانم را ببندم هنوز هم می توانم صدای خنده هایمان، ناله ها و فحش های او را بشنوم که به خاطر افتادن چندین میوه در ناودان های پشت بام به هوا بلند شده است. وای لعنتی! می توانم حس کنم از خنده می لرزم. نگاهم را بالا می گیرم. موهایش زیر نور خورشید می درخشد.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌گفتار
خرمالوها
کیوتو: شهری که قلبتان را می شکند (یک)
کیوتو: شهری که قلبتان را می شکند (دو)
هنر راهنمایی تور گردشگری
پاتوق کوچک و محقر
کیوتو: شهری که قلبتان را می شکند (سه)
یک کاسه چای
کیوتو: شهری که قلبتان را می شکند (چهار)
کیوتو: شهری که قلبتان را می شکند (پنج)
روزی بارانی در کیوتو
کیوتو: شهری که قلبتان را می شکند (شش)
عشق تخم مرغی
درباره ی نویسنده