معرفی و دانلود کتاب در شب داعش: بازگشته از دوزخ سوریه

معرفی کتاب در شب داعش: بازگشته از دوزخ سوریه

کتاب در شب داعش نوشته‌ی سوفی کاسیکی و پولینا گنا اثری زندگینامه‌ای و تاریخی است که در آن زنی فرانسوی از تجربیات هولناکش در دورانی می‌گوید که به داعش پیوسته بود. او در زمانی که ساکن فرانسه بوده، با حرف‌های فریبنده‌ی چند جوان تصمیم می‌گیرد که به داعش بپیوندد اما در رقه با حقایق هولناکی روبه‌رو می‌شود. کاسیکی که از معدود کسانی است که توانسته از سوریه زنده برگردد، در این کتاب از خاطرات شخصی و تجربه‌های تکان‌دهنده‌اش می‌گوید.

درباره‌ی کتاب در شب داعش

سوفی کاسیکی (Sophie Kasiki) نام مستعار زنی است که سال‌ها قبل در حومه‌ی پاریس زندگی ساده‌ی خود را داشته است. او به عنوان یک مددکار اجتماعی مشغول به کار بود و با همسر و پسر چهارساله‌اش روزگار می‌گذراند. تا اینکه با خبر می‌شود سه پسر جوان که از قبل با آن‌ها آشنایی داشته است، برای جهاد راهی سوریه شده‌اند. مدتی نمی‌گذرد که این سه نفر با سوفی تماس می‌گیرند. سوفی تلاش می‌کند که آن‌ها را از تصمیمشان منصرف کند اما برخلاف انتظار، خودش در دام افکار آن‌ها می‌افتد و این سرآغاز ماجراهای مستند کتاب در شب داعش (Dans la nuit de Daech) است که سوفی کاسیکی آن را با کمک پولینا گنا (Pauline Guéna) به رشته‌ی تحریر درآورده است.

چرا سوفی کاسیکی به داعش پیوست؟

سوفی در دوره‌ای از زندگی خود از افکار آشفته‌ای رنج می‌برد؛ یک بحران شخصی که او را برای یافتن معنایی برای زندگی‌اش به تلاطم انداخته بود. بحرانی که به سال‌های کودکی او بر می‌گشت. سوفی در سال 1981 در کشور کامرون به دنیا آمده بود و همیشه در اطرافش زنان قوی و مستقل را به چشم دیده بود. او در نه سالگی مادرش را از دست داد، برای همین این دختر کوچک را به فرانسه فرستادند تا در کنار خواهرش زندگی کند. شوک و اندوه ناشی از فقدان مادر و این مهاجرت اجباری، باعث افسردگی و زخمی عمیق در روح و روان او شد که حتی ازدواج ایدئال و به دنیا آمدن فرزندش هم نتوانست این زخم را التیام ببخشد.

سوفی کاسیکی مدتی بعد از ازدواج بی‌آنکه به همسرش بگوید به دین اسلام روی می‌آورد. این باور دینی تازه کمی به آرامش روحی‌اش کمک می‌کند اما آشنایی با سه پسر مسلمان که سوفی در خاطرات خود از آن‌ها با عنوان بچه‌ها یاد می‌کند، همه چیز را به شکل دیگری پیش می‌برد. به مرور میان سوفی و این سه پسر که برای این زن مثل برادرهایی کوچک بودند رابطه‌ای صمیمانه شکل می‌گیرد. تا اینکه در سپتامبر 2014 آن‌ها ناپدید می‌شوند و خبر می‌رسد که به داعش پیوسته‌اند.

سوفی طی مکالمه‌ی مداوم با این سه نفر فریب ایدئولوژی‌شان را می‌خورد و فقط چند ماه می‌گذرد که تصمیم قاطعی می‌گیرد. به طوری که سفر به رقه، قلب خلافت اسلامی داعش، به معنای زندگی‌اش تبدیل می‌شود. بیستم فوریه‌ی 2015 سوفی به همسرش می‌گوید که برای مدتی قرار است مدتی برای مددکاری به پرورشگاهی در استانبول برود و با این بهانه قدم به مسیری می‌گذارد که نهایتی جز آتش سوزناک پشیمانی برایش ندارد. اما ماجرا وقتی هولناک‌تر می‌شود که سوفی پسر چهارساله‌اش را هم با خودش به دل این دوزخ می‌برد.

حقایقی که در شب داعش آشکار می‌شود

سوفی کاسیکی در کتاب در شب داعش رقه را به ویترینی توصیف می‌کند که داعش برای خود ساخته است و به شکلی سختگیرانه آن را اداره می‌کند. او که به‌عنوان یک داوطلب وارد زایشگاهی در رقه شده بود، این شهر را مملو از آدم‌هایی می‌بیند که از گوشه گوشه‌ی جهان در آن جمع شده‌اند تا به خیال خود به فعالیت‌های جهادی بپردازند. هرچه بیشتر از زمان اقامت سوفی در رقه می‌گذرد، او با واقعیت‌های بیشتری روبه‌رو می‌شود. زنی که با امید و آرمان‌هایی انتزاعی به رقه آمده بود حالا داشت به این حقیقت پی می‌برد که داعش درواقع یک ارتش اشغالگر است که سوری‌ها را آواره و وحشت‌زده کرده است.

سوفی حالا ساکن شهری است که زنان در آن از هر گونه حق و حقوقی محروم‌اند، به طوری که حتی بدون یک قیم قانونی اجازه‌ی حضور در کوچه و خیابان را ندارند. آن سه پسر هم به مجاهدانی خطرناک و افراطی تبدیل شده‌اند و با کمترین ابراز مخالفت سوفی، با حبس او و پسرش، صدایش را خفه می‌کنند. به این ترتیب سوفی با پسرش در کنار مادران و کودکان دیگر در ساختمان ویژه‌ی زنان خارجی زندانی می‌شود. محیط مسموم و رعب‌آوری که ساکنین آن با شوق و افتخار ویدیوهای گردن‌زنی داعش را تماشا می‌کنند و مردان داعشی را شاهزادگانی رؤیایی می‌بینند.

رهایی از داعش چگونه برای سوفی کاسیکی ممکن می‌شود؟

سوفی با کمک همسرش در فرانسه و به عشق او دل به راه پرفرازونشیب و خطرناکی می‌زند تا بتواند جان خودش و پسرش را نجات بدهد و به خانه برگردد. او به شیوه‌ای که شرح آن را در کتاب شب داعش آورده است، موفق می‌شود از ساختمانی که در آن محبوس بود فرار کند. پس از آن یکی از خانواده‌های محلی به او پناه می‌دهد. سوفی با کمک‌ها و جان‌فشانی‌های این خانواده می‌تواند از مرز ترکیه گذر کند و به فرانسه برسد. البته پس از ورود سوفی به فرانسه، دولت فرانسه او را بازداشت می‌کند و مدتی را تحت بازجویی قرار می‌گیرد. درنهایت پس از تحمل دو ماه حبس در زندان فرانسه، آزاد می‌شود و با نگارش خاطرات تکان‌دهنده‌ی خود در این کتاب تلاش خود را به کار می‌بندد تا بتواند از رنج آن دوران عبور کند و واقعیت داعش را به جهانیان بشناساند. کتاب در شب داعش، سرشار از خاطرات و روایت‌هایی پرجزئیات است که هر خواننده‌ای را به هیجان می‌آورد و در عین حال عمیقاً به فکر فرو می‌برد.

گفتنی‌ست که این اثر تأمل‌برانگیز را ویدا سامعی به فارسی برگردانده و نشر برج آن را در اختیار مخاطبان قرار داده است.

نکوداشت‌های کتاب در شب داعش

• مخاطبان، کتاب در شب داعش را مثل یک رمان پرتعلیق می‌خوانند. (گاردین)
• روایتی جان‌گداز در دل تاریکی. (کاربر آمازون)
• کتابی روان و جالب برای مطالعه. (کاربر گودریدز)
• یک روایت واقعی تلخ. (کاربر گودریدز)

کتاب در شب داعش اگر برای شما مناسب است اگر

• به کتاب‌های مستند و سبک خاطره‌نگاری علاقه دارید.
• می‌خواهید از حقایق تاریک نهفته در دل داعش آگاه شوید.
• در پی یافتن دلایل پیوستن غربی‌ها به داعش هستید.
• دلتان می‌خواهد با خواندن خاطرات دیگران با تجربه‌های زیسته‌شان همراه شوید.

در بخشی از کتاب در شب داعش: بازگشته از دوزخ سوریه می‌خوانیم

پایینِ پله‌های مارپیچِ ساختمان، انباریِ کوچکی هست پر از چیزهایی مثل وسایل نظافت ساختمان، شوینده‌های بهداشتی، مبل‌های بلااستفاده و گلدان‌های خالی. غیرممکن است آنجا با کسی برخورد نکنم اما چاره‌ای نیست؛ نمی‌توانیم بیشتر از این در خیابان بمانیم.

همان‌طور که هوگو را محکم در بغل دارم به‌سرعت وارد ساختمان می‌شوم. سالن پایین ساختمان خالی است. خیلی سریع به داخل انباری می‌رویم و در را پشت سرمان می‌بندم. آخیش. دیگر نفسم بالا نمی‌آید و روی زمین ولو می‌شوم. هوگو خودش را به من می‌چسباند. در تاریکیِ انباری نفس می‌گیرم.

«هوگو! اصلاً نباید سروصدا کنی. قرار است برگردیم خانه و بابا را ببینیم اما برای این کار باید خیلی‌خیلی آرام باشی، می‌فهمی؟ دایی‌های بدجنسی هستند که نمی‌خواهند ما دوباره پدرت را ببینیم. برای همین اصلاً نباید حرف بزنی، باشه؟»

پسرکم با لب‌های فشرده سرش را به‌شدت تکان می‌دهد؛ کوچک‌ترین صدایی از خودش در نخواهد آورد.

گوش تیز می‌کنم تا کمترین صدای توی راه‌پله را بشنوم. صدای پای یک مرد روی پله‌های بالای سر ما می‌پیچد و دور می‌شود. به این نتیجه رسیده‌ام که منتظر ساعت نماز بشوم، چون ساعتی است که خطر برخورد با مردان به حداقل می‌رسد. امکان ندارد که مردان بتوانند از زیرِ بارِ شرکت در نماز جماعت شانه خالی کنند. مغازه‌ها هم باید کرکره‌هایشان را پایین بکشند. گشتی‌های داعش موظف‌اند اجرای این قانون را تضمین کنند. طبق قانون، تأخیرکنندگان باید فلک شوند اما اغلب مواقع، تنبیه آن‌ها علاوه بر ضربات شلاق، شامل جریمه و یک دوره‌ی اجباری آموزش‌های دینی نیز می‌شود. اصلاً صلاح نیست در جایی که داعش حکومت می‌کند کسی ملحد شناخته شود.

البته به زن‌ها، به‌دلیل دوره‌های عادت ماهانه و معافیتشان از عبادت و نماز، تا این حد سخت نمی‌گیرند.

فهرست مطالب کتاب

گرد و خاکِ جنگ
1: کودکی
2: شروع دوباره
3: سرای محله
4: بچه ها
5: جمع شدن دور هم
6: عزیمت
7: رقه
8: تولیدیِ نوزاد
9: اشغالگران
10: بیداری
11: یقین
12: حبسِ خانگی
13: اقامتگاه مَضافه
14: در خیابان های رقه
15: در دهان گرگ
16: بازیافتنِ آن ها
17: ستاد بحران
18: خروج
19: جاده
20: بازگشت
21: سازمان امنیت داخلی
22: زندان زنان
یادداشت مترجم: داعش، از نطفه تا زایش