نقد، بررسی و نظرات کتاب زندانی - فریدا مک فادن
4.3
97 رای
مرتبسازی: پیشفرض
((((این نظر خطر اسپویل ندارد))))
این کتاب داستان جالب و خوب و روانی داشت و اصلا قابل حدس نبود و برخلاف دوستان، من شباهتی بین این کتاب و کتاب (بخش دی) ندیدم
و اما نکته ضعف بزرگ این کتاب که این کتاب رو غیر قابل تحمل میکرد ترجمهی بسیار افتضاح مترجم بود
۱) مثلاً داره کتابی مینویسه یکهو دوتا کلمه گفتاری میشه بعد دوباره کتابی مینویسه
۲) یا خیلی جاها کلمات یا اسمها رو جابجا مینوشت و باعث سردرگمی میشد و نمیفهمیدم کی داره چی میگه و این نکته خیلی غیرقابل تحمل بود
۳) یا مترجم اصلا به علائم نگارشی توجهی نداشت
۴) این کتابی نوشتن حالت مصنوعی به کتاب میداد و یک جاهایی واقعا کفری میشدم و میخواستم کتاب کنار بذارم اما بخاطر خود کتاب کتاب رو ادامه میدادم
۵) اگر مترجم خیلی دوست داشت کتابی بنویسه حداقل میتونست صحبتهای بین دو نفر رو معمولی بنویسه که انقدر مصنوعی نشه!
۶) و یک نکته دیگه اینکه در همه کتابهایی که تابحال خوندم وقتی یک نفر داره صحبت میکنه رو یا با پرانتز نشون میده یا علامت _ میگذاره و سرخط میره و صحبت اون شخص رو مینویسه مثلاً
_سلام مامان! یا (سلام مامان!)
تا اینجوری متوجه بشیم که چه کسی داره صحبت میکنه ولی در این کتاب هیچکدوم از این دو نبود و خودت باید میفهمیدی کی داره چی میگه
در کل بگم که خود داستان خوب بود و اون حالت معمایی که در همه کتابهای مک فادن بود رو داشت و خیلی خوب بود اما ترجمه خیلی افتضاح بود
پیشنهاد میکنم این کتاب رو از ترجمه دیگری بخرین
این کتاب داستان جالب و خوب و روانی داشت و اصلا قابل حدس نبود و برخلاف دوستان، من شباهتی بین این کتاب و کتاب (بخش دی) ندیدم
و اما نکته ضعف بزرگ این کتاب که این کتاب رو غیر قابل تحمل میکرد ترجمهی بسیار افتضاح مترجم بود
۱) مثلاً داره کتابی مینویسه یکهو دوتا کلمه گفتاری میشه بعد دوباره کتابی مینویسه
۲) یا خیلی جاها کلمات یا اسمها رو جابجا مینوشت و باعث سردرگمی میشد و نمیفهمیدم کی داره چی میگه و این نکته خیلی غیرقابل تحمل بود
۳) یا مترجم اصلا به علائم نگارشی توجهی نداشت
۴) این کتابی نوشتن حالت مصنوعی به کتاب میداد و یک جاهایی واقعا کفری میشدم و میخواستم کتاب کنار بذارم اما بخاطر خود کتاب کتاب رو ادامه میدادم
۵) اگر مترجم خیلی دوست داشت کتابی بنویسه حداقل میتونست صحبتهای بین دو نفر رو معمولی بنویسه که انقدر مصنوعی نشه!
۶) و یک نکته دیگه اینکه در همه کتابهایی که تابحال خوندم وقتی یک نفر داره صحبت میکنه رو یا با پرانتز نشون میده یا علامت _ میگذاره و سرخط میره و صحبت اون شخص رو مینویسه مثلاً
_سلام مامان! یا (سلام مامان!)
تا اینجوری متوجه بشیم که چه کسی داره صحبت میکنه ولی در این کتاب هیچکدوم از این دو نبود و خودت باید میفهمیدی کی داره چی میگه
در کل بگم که خود داستان خوب بود و اون حالت معمایی که در همه کتابهای مک فادن بود رو داشت و خیلی خوب بود اما ترجمه خیلی افتضاح بود
پیشنهاد میکنم این کتاب رو از ترجمه دیگری بخرین
من هم به کتاب هم به ترجمه سه و نیم میدم. البته مشکل ترجمه طوری نیست که نشه کتاب رو خوند و از کشش اون هم خیلی کم نمیکنه ولی چندتا جا واقعا انگار مترجم فقط تحت الفظی ترجمه کرده. درباره خود داستان هم به نظرم نسبت به بقیه کتابهای مک فادن افت داشت، البته واقعا روان هست.
خطر اسپویل (اگه کتاب رو نخوندید ازینجا به بعدشو نخونید):
شخصیت بروک واقعا رو اعصاب بود! انگار این زن هیچ عقلی تو سرش نیست! بعد ده سال وقتی که نمیخواد پدر بچهاش و هیچ کس دیگهای بدونه که جاش پسر شین هست، و همچنین نمیخواد جاش بفهمه پدرش چه کار کرده، صاف برمیگرده به خونه قدیمی پدر و مادرش تو شهری که افراد زیادی ماجراهای اون زمان و به یاد دارن و راحت با فهمیدن سن جاش میفهمن پدرش کی هست! در شرایطی هم برمیگرده که مجبوره تو زندانی کار کنه که شین اونجاست! درحالیکه که با فروش خونه میتونه تو هر شهر یا دهکده دیگهای یک شروع تازه داشته باشه!! ثانیا بعد فقط چند روز دیدن شین، راحت اجازه میده شین با بچهاش تنها برن تو جنگل، در حالیکه ده سال تو زندان بودن حتی اگه بی گناه باشی میتونه تروما روانی شدیدی برای فرد باقی بذاره و رفتاراش غیرقابل پیش بینی باشه! کلا انگار به هر کس و ناکسی راحت اعتماد میکرد و میاوردشون تو حریم شخصیش.
یک نکته دیگه اینکه چرا پدر و مادرش بروک بهش نگفتن که علتی که نباید به شهر زادگاهش برگرده چیه؟ چه ضرری میتونست داشته باشه؟
در اخر هم من هربار سرچ میکنم همه جا نوشتن که با گوشی بدون انتن یا حتی بدون سیم کارت میشه به 911 زنگ زد... فکر کنم اگه نویسندههای جنایی تو این روزا بخوان این نکته رو در نظر بگیرن، خیلی کارشون سخت میشه:))
خطر اسپویل (اگه کتاب رو نخوندید ازینجا به بعدشو نخونید):
شخصیت بروک واقعا رو اعصاب بود! انگار این زن هیچ عقلی تو سرش نیست! بعد ده سال وقتی که نمیخواد پدر بچهاش و هیچ کس دیگهای بدونه که جاش پسر شین هست، و همچنین نمیخواد جاش بفهمه پدرش چه کار کرده، صاف برمیگرده به خونه قدیمی پدر و مادرش تو شهری که افراد زیادی ماجراهای اون زمان و به یاد دارن و راحت با فهمیدن سن جاش میفهمن پدرش کی هست! در شرایطی هم برمیگرده که مجبوره تو زندانی کار کنه که شین اونجاست! درحالیکه که با فروش خونه میتونه تو هر شهر یا دهکده دیگهای یک شروع تازه داشته باشه!! ثانیا بعد فقط چند روز دیدن شین، راحت اجازه میده شین با بچهاش تنها برن تو جنگل، در حالیکه ده سال تو زندان بودن حتی اگه بی گناه باشی میتونه تروما روانی شدیدی برای فرد باقی بذاره و رفتاراش غیرقابل پیش بینی باشه! کلا انگار به هر کس و ناکسی راحت اعتماد میکرد و میاوردشون تو حریم شخصیش.
یک نکته دیگه اینکه چرا پدر و مادرش بروک بهش نگفتن که علتی که نباید به شهر زادگاهش برگرده چیه؟ چه ضرری میتونست داشته باشه؟
در اخر هم من هربار سرچ میکنم همه جا نوشتن که با گوشی بدون انتن یا حتی بدون سیم کارت میشه به 911 زنگ زد... فکر کنم اگه نویسندههای جنایی تو این روزا بخوان این نکته رو در نظر بگیرن، خیلی کارشون سخت میشه:))
کتابهای فریدا مکفادن عالی هست. با وجود پر کار بودن، آثار خیلی خوبی داره و این کتاب هم یکی از آثار خوبش هست، البته نه بهترینشون... در قسمتهای مختلف کتاب اصلا نمیشه حدس زد قاتل کیه و نویسنده با فن بیان قوی و نحوهی روایتش خیلی ماهرانه فریبتون میده، به طوری که هر چند صفحه که میخونید نظرتون رو عوض میکنید. دربارهی شین و مادرش بابد بگم که اصلا ماجرا قابل پیشبینی نبود. البته اگر بخوام آثار مکفادن رو با آگاتا کریستی مقایسه کنم، در آثار مکفادن نویسنده خیلی سعی دارن شما رو فریب بده و به چالش بکشه. اما در آثار آگاتا کریستی نوینده رنخهایی رو بهتون میده تا همگام با کارآگاه پیش برید و حدسیاتی بزنید که به نظر من هر دو جذابیتهای خودشون رو دارند. عملکرد جاش قابل پیشبینی بود و از این لحاظ من رو به یاد رمان پسر خوب انداخت. خطر اسپویل: شباهتهای این دو اثر در پدرکشی و شباهت پسر به پدر از لحاظ خلقیات بود. ولی در کل دوست داشتم در این کار هم بیشتر به بیماری روحی و علت روانی تبهکاری پرداخته میشد. غافلگیریهای این کتاب بد نبود ولی فریدا مکفادن توانایی وارد کردن شوکهای بزرگتر از این رو هم به خواننده داره. از همهی اینها گذشته ترجمه فاجعه به معنای واقعی بود. ترجیحا این کتاب رو از انتشارات دیگهای خریداری کنید. چون این نسخه غلطهای املایی، جملهبندیهای افتضاح و حتی علائم نگارشی و فاصلهگذاریهای اشتباه بسیار زیادی داره و هر چی جلوتر میرید هم بدتر میشه. اگر به ژانر جنایی_روانشناختی علاقه دارید، این کتاب رو بهتون توصیه میکنم، اگرچه به نظر من بهترین اثری که از فریدا مکفادن خوندم، بخش دی هست.
بازم یه رمان عالی از فریدا مک فادن. من هر وقت لیست کتابها رو چک میکنم دنبال داستان جدید از فریدا هستم و بدون خواندن نسخه نمونه همون نگاه اول میخرم، چون میدونم از هر صفحهاش لذت میبرم. این داستان درباره زنی به نام بروک که پرستار زندانی فوق امنیتی به اجبار میشه و با دوستی قدیمی که زندانی خطرناکی هست در این زندان ملاقات میکنه و راز مخوفی رو برای بروک اشکار میکنه... دوباره حدس اینکه ادم بد کیه شروع میشه و هرلحظه دچار اشتباه میشید. رمانهای فریدا با فصلهای کوتاه و رفت وبرگشت به اینده وحال و تعلیق بسیار، جذابیت و کشش زیادی داره وخواننده هیچوقت از خوندن خسته نمیشه بلکه دلتون میخواد داستان تا ابد ادامه داشته باشه و بخونید. خوندن این رمان روان شناختی زیبا رو توصیه میکنم
چند کتاب عالی از مک فادن خوندم که همین باعث شده تا چشمم به کتابهاش میفته نمیتونم از خوندنش صرف نظر کنم مثلا کتاب هیچ وقت دروغ نگو فوق العاده بود و بعداز اون توقع من از مک فادن به شدت بالا رفت این کتابش به خوبی قبلی ها نبود ولی ارزش خوندن داشت چنتا قافلگیری خوب داشت وقتی شین برای درمان میاد پیش پرستار که دوس دخترش بود جوری داستان جلو. رفت که مطمئن شدم اون بی گناهه و تموم داستان منتظر اثبات بی گناهیش بودم و اواخر کتاب که از زندان اومد بیرون بازم فکر میکردم بی گناهه ولی بعدش همه چیز عوض شد و اون یکی از مهره های اصلی قتل ها از آب در اومد و به هرحال کتاب ارزش خوندن داشت
خطر اسپویل: داستان کتاب قشنگ بود ولی متاسفانه ترجمه جالبی نبود نمیخوام در حق زحمات مترجم بی انصافی کنم ولیی جاهایی واقعا انگار داشتم گوگل ترنسلیت میخوندم و یه نکته در مورد داستان یه جایی بنظرم نویسنده بی دقتی کرده بود اگه اون موقع که تیم و شین درگیر شدن مادر شین تو خونه بوده میتوانسته حساب تیم رو هم برسه که ب پسرش آسیبی نرسونع یا اینکهی جوری صحنه سازی کنه که یعنی تیم همه رو کشته ولی حتی چاقویی که اثر انگشت پسرش روش بوده رو هم برنداشته این بنظرمی سوتی ظریف از طرف نویسنده بود
فریدا مک فادن همیشه بهترین.. شباهت زیادی به بخش دی و همکار داره. اما غافلگیریهاش عالیه. تا انتهای داستان هیچوقت نمیتونی حدس بزنی قاتل کیه. کسانی که نوشتههای فریدا رو میخونن خیلی خوب میدونن که یه غافلگیری در انتها هست. داستان زندانی استانی جنایی که انسان رو به عمق داستان میکشونه وهمراه میکنه. فقط اینکه جاش هیچوقت شک نکرد نلسون پدر واقهیشه یه ایراد کوچیکه. چون بارها توی داستام بیان شده بود که خیلی شبیه هم هستن. ممنکن از کتابراه. آثار فریدا رو هم توی لیست کتابهای رایگان هم بزارین. ممنون.
بی شک فریدا شما رو جوری وابسته می کنه به کتاب که تا تمومش نکنید نمی تونید از پای کتاب بلند بشید 😌نویسنده مورد علاقه من تو ژانر جنایی و روان شناختی هست، شما در طول داستان هی حدس های کختلف می زنی و نمی تونی که دقیق بگی کی قاتل هست و اینکه معماها روی هم انباشته میشه و تو در آخر همه اون معماها در چندین صفحه آخر می فهمی چیه و جالبتر اینکه شما اگه از همون اول بری اخر کتاب رو بخونی متوجه نمیشی که چی به چیه حتما باید صفحه به صفحه پیش بری و در آخر شک نکنید در خواندنش
کتاب رو تموم کردم. واقعا داستان قشنگ و گیرایی داشت ولی گیرایی داستان بخاطر ترجمه ضعیفش یکم کم شده بود
انگار دادن گوگل ترجمه کرده
بعضی جاها از ضمیر 《شما》 به جای 《تو》 استفاده شده بعد برعکس شده دوباره هرچی جلوتر میرم ترجمه بیشتر میره روی مخ
واقعا اگه به نوشتههای فریدا مک فادن و اینکه کتاباش عالین باور نداشتم تو صفحات ابتدایی دست از خوندن برمیداشتم
ولی همونطور که گفتم من عاشق کتابهای فریدا مک فادنم برای همین به خوندن کتاب ادامه میدم
با تشکر از کتابراه
انگار دادن گوگل ترجمه کرده
بعضی جاها از ضمیر 《شما》 به جای 《تو》 استفاده شده بعد برعکس شده دوباره هرچی جلوتر میرم ترجمه بیشتر میره روی مخ
واقعا اگه به نوشتههای فریدا مک فادن و اینکه کتاباش عالین باور نداشتم تو صفحات ابتدایی دست از خوندن برمیداشتم
ولی همونطور که گفتم من عاشق کتابهای فریدا مک فادنم برای همین به خوندن کتاب ادامه میدم
با تشکر از کتابراه
قطعا داستان خیلی خوب و گمراه کننده ای بود و به خوبی در دو زمان گذشته و حال روایت شده بود که در آخر موضوعاتشون ره هم مربوط شدولی ضعف اصلی در نحوه ترجمه به فارسی بودمثلا بعضی ها جا انتظار میره نوشته باشه: "تو چیزی میخوای؟ " که بیشتر ترجمه ها حرفای افراد رو اینطوری به طور صمیمی بیان میکنن که باعث به دل نشستن داستان میشه. به جای این نوشته: "شما چیزی میخواهید؟ " با اینکه دو فردی که داشتن حرف میزدن با هم صمیمی بودن. خوب این لحن باعث سرد شدن داستان میشه.
در مورد دختری بود که وقتی جوون بود عاشق یه پسر میشه بعد یه شب برای مهمونی خونه اون میرن و همون شب ازش باردار میشه. اون شب چندتا از دوستاش به قتل میرسن یکیشونم زخمی میشه دوست پسر دختر سعی کرده بود دختره به قتل برسونه دختر توی دادگاه میگه کار دوست پسرش بود بعد میندازنش زندان وقتی دختر بزرگ تر میشه برای دکتر به همون زندانی میره که پدر پسرش اونجا بود و....... کتاب خوبی بود فکر نمیکردم آخرش اینجوری تموم بشه در کل کتاب قشنگی بود
نسبت به بقیهی کتابهای ایشون بد نبود. نمیشه گفت عالیترین کتاب بود ولی من تو دو روز تمومش کردم. پر کشش بود داستان. فقط و فقط حیف ازین ترجمهی افتضاح که حال و هوای داستان رو مصنوعی کرده …انگار از یک جایی به بعد اقای مترجم از گوگل ترنسلیت کمک گرفته. پیشنهادم اینه کتاب رو از نشر دیگر و مترجمی دیگر تهیه کنید. داستان کتاب کمی تخیلی و بچه گانه و واقع نا گرایانه بود. در کل جمع بندی کنم نسبت به بقیه آثار مک فادن ضعیف بود
فریدا واقعا استاد تعلیقه. هربار باعث میشه به خودم و حدسام شک کنم، حتی اگر با ازش مطمئن باشم. در کل کتاب خوبیه پیشنهادش میکنم اما.. خیلی بهتر میشد اگر از نشر نون و مترجم دیگهای میبود. ترجمه یک هنره و کار هرکسی نیست، انقدر که بعضی جملات تحت الفظی ترجمه شده بودن ادم خنده ش میگرفت. از اینکه مترجم سادهترین جملات انگلیسی رو اینجوری ترجمه کرده! از ترجمه ش اصلا راضی نبودم. ولی داستان بطور کلی خوب بود.
کتاب خوبی بود مثل باقی آثار این نویسنده بر عکس نظر بعضی از خوانندگان من شباهتی بین این کتاب و کتاب بخش دی پیدا نکردم غافلگیر کنندگی بسیار خوبی داشت اواسط داستان فکر کردم این دفعه تونستم ذهن نویسنده رو بخونم اما بعدش واقعا به قلم و ذهن خلاق خانم فریدا مک فادن برای خلق این میزان از غافلگیری حتی تا صفحات آخر آفرین گفتم. خواندن این کتاب را توصیه میکنم.
خب بادرود فراوان خدمت کتابراهی جانها
مثل سایر آثار فریدا مک فادن داستان به قول ادبیاتیها سهل الممتنع است یعتی نثر روان ترجمهی روان در کنار پیچیدگی و رمز آلود بودن داستان جذابیت خاصی رو به کتابهاشون میبخشه شاید به اندازهی سایر کتابهای ایشون دوستش نداشتم اما تا آخر داستان رو خوندم چون ویژگی اصلی مک فادن همینه
شما رو تا تهه داستان میکشونه
مثل سایر آثار فریدا مک فادن داستان به قول ادبیاتیها سهل الممتنع است یعتی نثر روان ترجمهی روان در کنار پیچیدگی و رمز آلود بودن داستان جذابیت خاصی رو به کتابهاشون میبخشه شاید به اندازهی سایر کتابهای ایشون دوستش نداشتم اما تا آخر داستان رو خوندم چون ویژگی اصلی مک فادن همینه
شما رو تا تهه داستان میکشونه
بعضی از کتاب های فریدا مک فادن ذو حین خوندن میشه پیش بینی کرد اما آخرش شگفت زده میشی این کتاب هم یکی از کتاب های فریدا مک فادن بود که فک میکردی حین داستان، حدس زدی اما آخرش متوجه میشی که نه، بازی که فریدا مک فادن خوب بلده و خوب هم داره جواب میگیره ازش، بازی با ذهن خودشه در مرحله اول، اینم یکی از کتاباشه که ارزش خوندن داره
کتابهای فریدا مک فادن، عالین، راز اینکه هیچ وقت نمیشه آخر داستانهاشونا حدس زد اینه که در طول داستان اشاره اونچنانی به واقعیت نمیکنن و با زیرکی خواننده را تا آخر دنبال خودشون میکشونن
کتاب عالی بود ولی ترجمه افتضاح بود، اگه مترجم دیگهای، مثل بقیه آثار این نویسنده، کار ترجمه را انجام میداد، میتونست داستان خیلی هیجان انگیزتر بشه
کتاب عالی بود ولی ترجمه افتضاح بود، اگه مترجم دیگهای، مثل بقیه آثار این نویسنده، کار ترجمه را انجام میداد، میتونست داستان خیلی هیجان انگیزتر بشه
مشکل اصلی کتاب ترجمه به شدت بدش بود . کم پیش میاد تو کتابراه همچین ترجمه داغونی رو بخونم که وسطش چندین بار تصمیم گرفتم کنار بذارمش حتی اقدادم کردم برا خرید کتاب با مترجم دیگه که متاسفانه تو سایت موجود نبود. خود داستان شباهتایی با داستانهای دیگه فریدا داشت ولی همچنان پر از تعلیق و کشش بود
این کتاب هم مثل تمام کتابهای فریدا مک فادن خوب و غیرقابل پیشبینی بود،، شخصیت پردازی عالی و بدون حاشیه بودن داستان از وجوه تمایز تمام آثار مک فادن هست،، نویسنده تا پایان داستان شما رو دچار شک و تردید و دودلی میکنه و در نهایت شما عاجز از حدس زدن پایان هستی،، کتابهای فریدا مک فادن رو از دست ندید
نمیشه به خاطر شباهتش به کتاب بخش دی ازش ایراد گرفت چون این اول منتشر شدع و اینکه وقتی یک نویسندهای ۲۰ تا کتاب مینویسه شباهتها انکار ناپذیره.
این کتاب همراه بخش دی و همکار برترین کتابهای مک فادنن.
این کتاب شخصیت پردازیهای عالی داره و همراه پایانی غیر قابل پیش بینی.
از ابتدا داستان هیجان اینکه چطور تموم میشه و قاتل واقعی کیه ذهنت رو درگیر میکنه و امکان نداره حدس بزنی.
همچنین یک هیجان هم برای مک فادن خوانها داره که اونم این هستش که اخرش چه غافل گیری داره!
چون مک فادن برای همه کتاب هاش غافل گیری در نظر میگیره.
روند داستان خوب بود ریتم مناسبی داشت و اثلا کش نمیداد.
ایرادات جزئی هم داره مثلا کمی دور از انتظاره که براک دقیقا توی یک بازه زمانی همه هم کلاسیها و دوستان قدیمیش رو ملاقات کنه و داستان پیش بره. مثلا دیدار با شین. تیم. کلی. افسر هانت و....
خطر اسپویل (لو رفتن داستان)
و اینکه چرا جاش به این شک کرد که تیم پدرشه (که هیچ شباهتی بهش نداره) ولی شک نکرد شین که به قول خود نویسنده کپی جاش هست پدرشه؟
اینها همشون ایرادات کوچکی هستند ولی کتاب عالی بود حتما بخونید.