نظر شایان عبدی بسطامی برای کتاب زندانی

درباره داستان بخوام توضیح بدم باید بگم که مثل بخش دی شروع میشه ولی ادامه داستان متفاوت میشه و در آخر هم چند بار شما رو غافلگیر میکنه که این امضای کار مک فادنه. شخصیت پردازی هم خوب انجام شده بجز جاش که خیلی معمولی هست. اما مشکل اصلی داستان ایرادات منطقی اون هستن که انگار خط اصلی داستان با عجله نوشته شده و ایرادات منطقی زیادی هست که در اینجا نمیشه گفت و یک امتیاز بخاطرش کم کردم. اما امتیاز دیگه رو بخاطر ترجمه فاجعه این کتاب کم کردم. ترجمه یک لحن خشک و گوگل ترنسلیتی داره و کاش فقط همین بود، بعضی جاها انگار مترجم یادش رفته چطور ترجمه میکرده و لحنش دوباره عامیانه میشه، و اواسط کتاب این ترجمه خیلی بدتر میشه و واقعا نمیذاره با کتاب ارتباط برقرار کرد. جدای از بحث ترجمه، ویراست کتاب هم مشکلات اساسی داره مثلا اینکه «» بعضی اوقات برای حرف‌هایی که تو ذهن شخصیت‌ها هست افتاده شده و بعضی وقت‌ها برای یک جمله که گفته میشه استفاده نشده و خیلی ایرادات دیگه که بیشتر از این توضیح نمیدم
خطر اسپویل
ایرادات منطقی که گفتم مثلا این بود که چرا شین براک رو توی همون تخت نکشت؟ اونجا مست هم بود به راحتی میتونست بکشش اگر هدف اون بوده. یا چرا مادر شین اون شب قبل اینکه براک فرار کنه نکشتش و چاقویی که اثر انگشت براک روش بود رو پرت نداد؟
چرا جاش به اینکه شین پدرشه شک نکرد در صورتی به تام با وجود اینکه هیچ شباهتی بهش نداشته شک کرد؟
اون نگهبان زندان رو شین چطور کشت؟ طرف تو زندان کار میکنه و سالهاست این کارشه و از اونور شین هم خیلی وقت بوده که از این کارا نکرده بوده، اصلا انقدر راحت کشتنش منطقی نبود
چطور مادر شین میدونست که تیم به زیرزمین نمیره و جسد رو قبل براک پیدا نمیکنه؟ مخصوصا با اون بویی که گفت