نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پیش از آنکه قهوهات سرد شود 1 - توشیکازو کاواگوچی
4.4
389 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Zohreh Rakh
۱۴۰۴/۰۳/۰۵
00
کتاب داستانی است از یک نویسنده ژاپنی که در یک کافه ی کوچک و قدیمی در توکیو اتفاق می افته که مشتریانش می تونن به گذشته سفر کنن، اما سه شرط دارد ۱- فقط می تونن به گذشته ی خاصی که در آن در کافه حضور داشتن بازگردن ۲- نمی تونن هیچ تغییری در زمان حال ایجاد کنن ۳- مهم تر از همه: باید قبل از سرد شدن قهوه شون بازگردن. این کتاب بیشتر از آنکه درباره ی سفر در زمان باشد، درباره ی احساسات انسانی، پشیمانی، عشق و رهایی از گذشته است. فضای آرام، ریتم کند و لحنی احساسی دارد. کتاب کلا چهار ماجرا را بیان میکنه: عشاق – زنی می خواهد با مردی که او را ترک کرده، برای آخرین بار صحبت کند و دلیلش را بفهمد. زن و شوهر – زنی که به آلزایمر مبتلاست، تلاش می کند همسرش را دوباره به یاد بیاورد. خواهران – دختری بعد از مرگ ناگهانی خواهرش می خواهد حرفی را که هرگز نگفته، بگوید. مادر و فرزند – زنی که در آستانه مادر شدن است، می خواهد مادر خودش را که سال ها پیش مرده، ببیند و با او حرف بزند. سپاس از تیم کتابراه🙏🙏
خطر اسپویل :
داستان در مورد یک کافه کوچک است که در منطقهای وجود دارد این کافه که بسیار کوچک است و در زیرزمین است بسیار اسرارآمیز است کاری میکند برای مدتی به زمان گذشته سفر کنیم این کافه بعضی مشتریهایش دائمی است نهایی که خواستند به زمان گذشته برگردند. یکی از مشتریهایش که شوهرش فراموشی گرفته بود و دیگر او را نمیشناخت ولی او مثل یک پرستار از او مراقبت میکرد میخواست به گذشته برگردد تا ببیند شوهرش چه چیزی را میخواسته به او بگوید که فراموش کرده. وقتی به زمان گذشته رفت فهمید که شوهرش نامهای به او داده که در آن نوشته اگر دچار فراموشی شدم و تو را نشناختم مجبور نیستی در کنار من باشی و میتوانی مرا رها کنی. زن با دیدن این نامه بسیار خوشحال شد و فهمید که شوهرش او را بسیار دوست داشته...
داستان در مورد یک کافه کوچک است که در منطقهای وجود دارد این کافه که بسیار کوچک است و در زیرزمین است بسیار اسرارآمیز است کاری میکند برای مدتی به زمان گذشته سفر کنیم این کافه بعضی مشتریهایش دائمی است نهایی که خواستند به زمان گذشته برگردند. یکی از مشتریهایش که شوهرش فراموشی گرفته بود و دیگر او را نمیشناخت ولی او مثل یک پرستار از او مراقبت میکرد میخواست به گذشته برگردد تا ببیند شوهرش چه چیزی را میخواسته به او بگوید که فراموش کرده. وقتی به زمان گذشته رفت فهمید که شوهرش نامهای به او داده که در آن نوشته اگر دچار فراموشی شدم و تو را نشناختم مجبور نیستی در کنار من باشی و میتوانی مرا رها کنی. زن با دیدن این نامه بسیار خوشحال شد و فهمید که شوهرش او را بسیار دوست داشته...
اگه عاشق داستانای احساسی، عمیق و آروم هستین که دربارهی گذشته، فرصتهای از دست رفته و پذیرش سرنوشت حرف میزنن، این کتاب انتخاب خوبیه. ولی اگه دنبال یه رمان پرهیجان یا سریع میگردی، شاید به نظرت زیادی آروم و غمگین بیاد. یه جورایی یه فنجون قهوهی تلخ با یه خاطرهی قدیمی قاطی شده. یه کم غمگینه. درست که کتاب پیام قشنگی دربارهی پذیرش گذشته داره، ولی اگه دنبال یه داستان شاد و انرژیبخش هستین، این کتاب بیشتر حس نوستالژی و اندوه لطیف داره. خیلی روی قوانین سفر در زمان تمرکز شده. نویسنده کلی قانون برای این سفر گذاشته که شاید اولش جذاب باشه، ولی بعدش یه کم پیچیده و سختگیرانه به نظر میرسه. مثلا اینکه حتماً باید روی یه صندلی خاص بشینی و باید تا قبل از سرد شدن قهوه برگردی این قوانین گاهی باعث میشن داستان محدود بشه. ریتم داستان خیلی آرومه. اگه از اونایی هستی که دوست داری یه کتاب سریع و پرکشش باشه، این یکی شاید به نظرت کند بیاد. داستان با جزئیات زیاد تعریف میشه و بعضی جاها شاید حس کنی کش پیدا کرده.
ادبیات ژاپن در کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود ۱ اثر توشیکازو کاواگوچی ژاپنی، با تمام ریتینگ کد نوشتن کتاب ژاپنی انجام شده است. باید ادبیات ژاپن را بشناسید تا بتوانید داستان و رمان های آن را متوجه شوید و ازش لذت ببرید. ادبیات ژاپن بیشتر به طبیعت و پیرامون کاراکتر دقت دارد و بیان احساسات شخصی و شخصیت ها مانند ادبیات غرب کمتر از توصیف طبیعت دیده می شود. ژاپنیان می پذیرند و خیلی وارد در آوردن چرا تو اینکارو کردید چرا تو اینجوری هستید، نیستند و شاید سرشان تو کار خودشان است که در زندگی و کار نیز مشهود است. دانش ادبیات ژاپن را از کتاب سادگی و سکوت در هنر ژاپن خواندم و بیان ادبیات ساده و روان ژاپنی در کتاب توشیکازو کاواگوچی نیز مشهود است. اول که ادبیات این کشور آفتاب تابان را بشناسید خیلی شخصیت پردازی آن، شما را به تفکر و چالش نمی کشاند.
این کتاب هم مثل خیلی از آثار ژاپنی هویت ژاپنی رو کاملا نشون میده. این کتاب از اون دست کتابای ژاپنیه که ریتم آرامی داره و توصیفات به نسبت زیاد. من ریتم آرام و توصیفات زیاد رو دوست دارم. در واقع من از این دست کتابا و فیلم های ژاپنی خوشم میاد، ولی سبک زندگی ژاپنیارو دوست ندارم. این تنهایی و درونگرایی افراطی. دیدم یه ایرانی تعریف میکرد که تو بارون ژاپنیا رو تو خیابون دیده که حتی چتراشون به هم برخورد نمیکرده. یا یه ژاپنی چقدر تعجب کرده بود که چطور ایرانیا تو همون برخورد اول میتونن با هم گرم بگیرن و حرف بزنن و بخندن، انگار که سالهاست باهم دوستن. انگار قصه هاشون پر از همین تنهایی هاست. پر از سوء تفاهم هایی که حاصل این درونگراییه یا حتی مثلا دخالت نکردن تو تصمیم هم. واقعا این آدما رو نمی فهمم و دوست ندارم این زندگیارو.
این کتاب یه حس عجیبی داره، یه کافه قدیمی که توش می تونی به گذشته سفر کنی ولی نکته اصلی اینه که هیچ چیز تغییر نمی کنه، فقط می تونی یه فرصت دوباره برای گفتن یا شنیدن چیزی داشته باشی به نظرم زیباییش تو همینه، این که گذشته رو همون طور که هست بپذیری، ولی احساست نسبت بهش تغییر کنه. شخصیتاش هرکدوم یه دلیل خاص دارن که می خوان برگردن عقب و همین باعث می شه هر بخش داستان یه حال و هوای احساسی قشنگ داشته باشه یه جورایی انگار تو هم باهاشون حسرت می خوری دلت می گیره ولی یه آرامش خاصی هم تو کل داستان هست
کتابی واقعا عالی که به روش ساده و روان نوشته شده وخواننده رو مجذوب داستان خود میکند داستانی جالب که مربوط به کافهای که است که با شرایط و قوانین خاصی اجازه میده مشتریانش به گذشته بروند و تا قبل از اینکه قهوشون سرد بشه بازگردد.. تو این کتاب نویسنده میخواد به ما توضیح بده که درگیر گذشته نباشید گذشتهها گذشته. حال رو دریابید و از زمان حال که دارید در اون زندگی میکنید لذت ببرید. چون فکر و خیال کردن به گذشته. گذشته رو تغییر نمیده و باعث میشه که همین حالا رو هم ازدست بدید.
داستان در مورد سفر در زمانه با کلی قانون و اما و اگر. چهار تا قسمت متفاوت در مورد آدمای مختلف داره. نویسنده خیلی خوب تصویر سازی کرده بود و میتونستی همهچیز رو قشنگ تصور کنی؛ ولی داستانش برای من کشش نداشت. ترجیح میدادم این زمان رو برای یه کتاب دیگه با موضوع جالبتری بذارم. قسمت آخرش برام جالبتر از بقیه بود. در کل بدک نبود. در آخر اینکه کار راویها عالی بود. ممنون و خسته نباشید.
اگر میخواید کتابی رو گوش بدید که ارزش شنیدن داشته باشه بهتون پیشنهاد میکنم. باعث شد به این فکر کنم که اگر امکان داشت روی اون صندلی بشینم به دیدن چه کسی میرفتم. همه قسمتهای داستان زیبا بود ولی داستان دو خواهر و مادر فرزند جذابتر بود. یک کافه دنج با تعداد میزهای کم، فضای خنک در گرما و قهوه ایی که نباید سرد بشه! صدای راویها هم کاملا به روی شخصیتها نشسته بود. ممنون از کتابراه
«پیش از آنکه قهوهات سرد شود» نوشتهی توشیکازو کاواگوچی، داستانی مینیمال، احساسی و سرشار از معناست که در قالب یک فضای فانتزی و درونگرایانه، به مفاهیمی چون پشیمانی، بخشش، عشق و خاطرات میپردازد. نویسنده با روایت چهار داستان در یک کافهی عجیب، نشان میدهد که حتی اگر نتوان گذشته را تغییر داد، میتوان با نگاهی متفاوت به آن زندگی کرد. این اثر، دعوتیست به آشتی با خود و لحظهی اکنون.
کتابی از همه نظر قشنگ بود. این کتاب در مورد یک کافه کوچک در زیر زمین بود که قدرت سفر در زمان داشت. این کافه برای سفر در زمان بی قانون نبود بلکه ۴ تا قانون داشت. ۱. یک صندلی تورو به زمان گذشته میبرد و نمیتوانی از روی آن بلند شوی تا در آن خاطره هستی. ۲. تا وقتی قهوه ات سرد شود فرصت داری. ۳. نمیتوانی زمان گذشته را تغییر دهی. ۴. کسی که با او میخواهی ملاقات کنی قبلا به کافه بایستی آمده باشد.
کتاب جالبی بودش. یه خورده من رو یاد کتاب کتابخانه نیمه شب انداخت اوایلش. من یه مشکل بزرگ با کارهای چینی ژاپنی کرهای که دارم اسامی افراد هستش که همیشه گیج میشم. در کل کتاب خیلی خوبی بود و باعث میشه به رفتار و کارهایی که در گذشته انجام دادیم بیشتر فکر کنیم و در آینده توی امور زندگیمون اشتباهات مشابهی انجام ندیم. خیلی مشتاقم که هر چه زودتر فصل بعدی رو هم گوش کنم.
مرسی از کتابراه همراه.
مرسی از کتابراه همراه.
- **نکات مثبت**: داستانی جذاب و عاطفی که دربارهی سفر در زمان و فرصتهای دومیه. کتاب با تمرکز بر لحظات انسانی، مفاهیم عمیقی از عشق، پشیمانی و زندگی را به نمایش میگذارد. فضای داستان گرم و دلنشین است.
- **نکات منفی**: ممکن است برای بعضیها، پیچیدگی و محدودیتهای سفر در زمان کمی گیجکننده یا غیرواقعی به نظر برسد. همچنین، برخی خوانندگان ممکن است از کند بودن روند داستان خسته شوند.
- **نکات منفی**: ممکن است برای بعضیها، پیچیدگی و محدودیتهای سفر در زمان کمی گیجکننده یا غیرواقعی به نظر برسد. همچنین، برخی خوانندگان ممکن است از کند بودن روند داستان خسته شوند.
رمان بسیار جالبی بود نویسنده شرایطی را فراهم میکند که فرد بتواند به گذشته برگردد و موضوع ناتمامی را تمام کن اما با گذر از هفت خوان رستم و با این شرط که هیچ تغییری در گذشته رخ نمیدهد
فضاسازی خیلی جالبی دارد و در نهایت شما را به یقین میرساند که گذشته را نمیتوان عوض کرد و باید برای آینده آماده شوید
با خواندن این کتاب هرگز به گذشته برنمیگردید و از افکار مزاحم رهایی مییابید
فضاسازی خیلی جالبی دارد و در نهایت شما را به یقین میرساند که گذشته را نمیتوان عوض کرد و باید برای آینده آماده شوید
با خواندن این کتاب هرگز به گذشته برنمیگردید و از افکار مزاحم رهایی مییابید
اولش که کتاب رو شروع کردم راستش خیلی جذبم نکرد، چندین بار رهاش کردم ولی بازم رفتم سراغش. به وسطاش که رسیدم برام جذابتر شد و تا آخر خوندمش. دوستش داشتم چون با اینکه تخیلی بود ولی همه چیزش به قاعده بود. مثلاً در مورد سفر به گذشته و آینده همه نکات را رعایت کرده بود. بخصوص جایی که غیرقابل پیش بینی بودن سفر به آینده تاکید می کرد. کتاب تامل برانگیزی بود. من که پسندیدم❤️
بسیار زیبا بود. بسیار لذت بردم. اجرا هم فوق العاده بود. در طول داستان با این فکر میکردم که اگر آدم گاهی فرصت را از دست ندهد و حرفی را که میخواهد یا باید بزند، بزند… چه اتفاقاتی میافتد. چقدر بعضی مسایل ساده تر پیش میروند.
این داستان تخیلی محسوب میشود. ولی محیط بسیار ملموس و موضوع به قدری دوست داشتنی بود که دوست دارم بروم و کافه و صندلیاش را پیدا کنم.
این داستان تخیلی محسوب میشود. ولی محیط بسیار ملموس و موضوع به قدری دوست داشتنی بود که دوست دارم بروم و کافه و صندلیاش را پیدا کنم.
داستان جذاب و گیرایی است فصل اولش را گوش کردم صدای گوینده را دوست داشتم چون صداهای گویندگان متنوع است و برای هر شخصیت عوض میشه که این به نظرم مزیته و آهنگهای جذاب بیکلام خوشگلی داره اول کتاب هم یک صدایی گذاشت که من خیلی خوشم اومد
دربارهی یککافه است که ادما به گذشته بر میگرداند دختری میخواهد به گذشته برگردد ولی چون قوانین زیادی دارد از...
ممنون از کتابراه❤️
دربارهی یککافه است که ادما به گذشته بر میگرداند دختری میخواهد به گذشته برگردد ولی چون قوانین زیادی دارد از...
ممنون از کتابراه❤️
یک چیزی که از این کتاب باید یاد بگیریم اینه که آینده و گذشته مهم نیست مهم زمان حاله که باید اونطور که دلمون میخواد بگذرونیم. چقد خوب میشد اگه میتونستی تو زمان سفر کنی و از همه چی با خبر بشی. من از گوش دادن به این کتاب واقعا لذت بردم. این کتاب سبک خاصی داره و ممکنه همه نپسندن چون اتفاقات داستان در محیط یه کافه اتفاق میفته. ولی به همه پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش.
سلام
این کتاب، مثل کتابخانه نیمه شب، دوست داشتنی بود. اما اسامی ژاپنی شخصیتها خیلی سخت بود، من اولش که فهمیدم کتاب از یه نویسنده ژاپنی است، میخواستم بهش گوش ندم، زیاد با سریالها و فیلمهای نویسندههای ژاپنی نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
اما اگه حین انجام کاهاری دیگه، به کتاب صوتی گوش میدین، میتونه خیلی خوب و جذاب باشه.
با تشکر از کتابراه و گویندگان این کتاب صوتی
این کتاب، مثل کتابخانه نیمه شب، دوست داشتنی بود. اما اسامی ژاپنی شخصیتها خیلی سخت بود، من اولش که فهمیدم کتاب از یه نویسنده ژاپنی است، میخواستم بهش گوش ندم، زیاد با سریالها و فیلمهای نویسندههای ژاپنی نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
اما اگه حین انجام کاهاری دیگه، به کتاب صوتی گوش میدین، میتونه خیلی خوب و جذاب باشه.
با تشکر از کتابراه و گویندگان این کتاب صوتی
یه داستان خاص و تأثیرگذاره که تو فضای یه کافهٔ عجیب اتفاق میافته. کوتاهه، ولی عمیق؛ سادهست، ولی پر از احساس. با یه روایت جذاب، بهت نشون میده که اگه فرصتی برای برگشت به گذشته داشتی، چی کار میکردی؟ خیلی خلاصه و مفید، تو رو میبره تو دل زندگی آدمایی که هر کدوم یه حسرت یا آرزو دارن. اگه دلت یه داستان متفاوت و احساسی میخواد که هم لذت ببری، هم فکر کنی، این کتابو از دست نده!
"پیش از آنکه قهوه ات سرد شود" نوشتهی توکیه میاچیدا، داستانی دربارهی یک کافه در توکیو است که به مشتریانش امکان بازگشت به گذشته را میدهد. هر مشتری تنها برای مدت کوتاهی میتواند به گذشته برگردد و تغییراتی در زندگیاش ایجاد کند. کتاب به مسائلی چون عشق، پشیمانی و فرصتهای دوباره میپردازد و با فضای جادویی و فلسفی خود، خواننده را به تفکر میکشاند.
کتاب درباره یک کافه هست که میتونه آدمها رو به زمان گذشته ببره ولی تاکید داره که رفتن به گذشته تاثیری بر زمان حال نداره، در نتیجه به نظرم میخواد بگه که همین حالا اگر میخواهید به کسی بگین که دوستش دارید تردید نکنید چون روزی حسرت خواهید خورد، و البته یه جورایی هم کمک میکنه که چگونه گذشته رو پشت سر بگذاریم و زندگی در لحظه اکنون رو تجربه کنیم
فضای کتاب حس آرامشبخشی دارد، اما همزمان پر از احساسات نوستالژیک، اندوه، و امید است. داستانها دربارهی انسانهایی است که فرصت دوبارهای برای گفتن حرفهای ناگفته، خداحافظیهای نیمهتمام، یا درک اشتباهات گذشته پیدا میکنند. سبک روایت ساده و شاعرانه است، و در عین حال، با این که داستان عناصر فانتزی دارد، تمرکزش بیشتر بر احساسات انسانی و مواجهه با گذشته است
از یه جایی به بعد یجورایی داستان معلوم بود و به شخصه فقط برای تموم کردنش میخوندم وگرنه اصلا دلم نمیخواست ادامش بدم کلا داستانش در مورد یه کافه و مشتریاش و افراد اونجاس و کلا میخواست مفهوم زندگی و اینجور چیزا رو از یه دید دیگه برسونه چون افرادی که تو این کافه به گذشته سفر میکنن نمیتونن آینده رو تغییر بدن و فقط برای دل خودشون این کار رو میکنن
روایتی آرام و شاعرانه از سفر در زمان که بیش از آنکه علمی یا پیچیده باشد، احساسی و انسانیست. داستانهایی کوتاه اما تاثیرگذار از حسرتها، عشق و فرصتهای از دسترفته.
اگرچه روایت گاهی کند و تکرارشونده میشود، اما فضای کافه، شخصیتها و پیامهای احساسی کتاب، تجربهای خاص و آرامبخش ایجاد میکند. مناسب برای کسانی که به داستانهای درونگرا و احساسی علاقه دارند
اگرچه روایت گاهی کند و تکرارشونده میشود، اما فضای کافه، شخصیتها و پیامهای احساسی کتاب، تجربهای خاص و آرامبخش ایجاد میکند. مناسب برای کسانی که به داستانهای درونگرا و احساسی علاقه دارند
کتابهای زیادی خوندم. بعضی هاشون خوب بودن بعضیا معمولی. حتی با یکیشون گریه کردم. اما این کتاب بینظیر بود. انچنان برای من تاثیر گذار بود که با هر داستان متاثر میشدم. غرق در لذت و درک این مساله که چقدر زمان باارزشی. زمانی رو که به این راحتی از دست میدم چقد بعدها حسرت یه لحظهاش رو میخوریم. ممنون نویسنده. ممنون راوی عزیز و ممنون کتاب راه.
پیش از آنکه قهوه سرد شود یه داستان احساسی و لطیف درباره فرصتهای از دسترفته و شانس دوباره است. روایت آرام و دلنشین، همراه با مفاهیم عمیقی مثل پشیمانی، عشق و پذیرش، باعث میشه تا مدتها در ذهن خواننده بمونه. اگر به داستانهایی که احساسات رو لمس میکنن و مفاهیم انسانی رو به تصویر میکشن علاقهمندید، این کتاب را از دست ندید.
خیلی آموزنده هست. یه چیزی هست شبیه کتابخانه نیمه شب. و از جنبه دیگه شبیه کتاب تولستوی و مبل بنفش. بار عاطفی و روانی این کتاب و تاثیری که روی شنونده میگذاره زیاد هست. و اینکه در هر صورت اگر هم به گذشته برگردن نمیتونن زمان حال رو تغییر بدن. پس زمال حال مهمترین زمانی هست که ما داریم و باید نهایت استفاده رو ازش ببریم.
زیبا بود و من رو تحت تأثیر قرار داد. پشیمانی آدمها از اشتباهاتشون رو میگه که اگه یه فرصت برای کمی جبران اون رو داشتن چکار میکردن. شاید به صورتی آموزنده میخواد بگه که به حرفها و کارهامون بیشتر فکر کنیم قبل از اینکه پشیمون بشیم و راهی برای جبران اون نباشه. من که دوستش داشتم. انشالله جلدهای بعدی رو هم میشنوم. ممنون
کتاب خیلی خوب و زیبایی بود، داستان پردازی قوی داشت و از همه بهتر صدای گویندگان عالی بود و مناسب این فضا بود دستمریزاد داشت، داستان بااینکه سبک گذر از زمان داشت ولی تخیلی نبود و خوب بود قسمت آخر این کتاب خیلی احساساتی شدم و پیشنهاد میکنم این کتاب مخصوصا به علاقه مندان سفر در زمان با تشکر از تیم کتابراه عزیز
یکی از قشنگترینها بود. چقدر خوشحالم که این کتاب رو شنیدم اون هم با اجرای بی نظیر گوینده ها. شاید اگر بهم میگفتن موضوع کتاب سفر در زمانه پیش خودم میگفتم من اهل کتابهای فانتزی و تخیلی نیستم! ولی بی شک این کتاب زیباترین و درامترین کتاب تخیلیه که خوندم. خیلی وقت بود با یه کتاب انقدر اشک نریخته بودم.
داستان میخواهد بگوید هر عکسالعملی که در زمان حال توسط ما اتفاق میافتد در واقع تصمیم ما در آن لحظه انگونه بوده است و شاید باید این اتفاق میافتاده است و در آینده برگشت به قبل و افسوس خوردن و اینکه باید این کار را میکردم و نکردم هیچ فایدهای نداردو نمیتوان وقایع را دستکاری کردو در نهایت تقدیر قابل تغییر نیست
کتاب ** «پیش از آنکه قهوهات سرد شود» ** یه داستان جذاب و احساسیه درباره کافهای که به آدمها اجازه میده به گذشته سفر کنن. هر شخصیت با آرزوها و حسرتهای خودش وارد ماجرا میشه، اما قانونای سختگیرانه داره—مثلاً هرچیزی رو نمیشه تغییر داد. نکته اصلی کتاب اینه که **گذشته رو نمیشه عوض کرد، ولی میشد طرز فکرتو نسبت بهش عوض کرد.
کتاب سرگرم کنندهای هست و علاوه بر تخیلی بودنش اموزنده هم بود. یه کافه که ادم را برای مدت زمان کوتاهی به گذشته برمیگرداند و اگر تا قبل از سرد شدن قهوه بر نگردی تبدیل به روح میشی
یاد میداد که گذشته هرگز تغییری نمیکنه اما آینده قابل تغییر هست و همچنین اگر مدت زمان زیادی توی گذشته بمونی دیگ نمیتونی از دستش خلاص شی
یاد میداد که گذشته هرگز تغییری نمیکنه اما آینده قابل تغییر هست و همچنین اگر مدت زمان زیادی توی گذشته بمونی دیگ نمیتونی از دستش خلاص شی
کتاب اثری است در ستایش زندگی در لحظهی حال، سوگ از دست دادن عزیز، پشیمانی و فرصتهای از دست رفته. داستان راجع به کافهای است که به مشتریانش این امکان را میدهد تا به گذشته سفر کنند و فردی را که میخواهند ملاقات کنند. آنها میتوانند هرکسی را که میخواهند، مادامی که آن فرد در گذشته وارد کافه شده باشد را ملاقات کنند...
همیشه دوست داشتم این کتاب رو بخونم چون تعریف زیادی ازش شنیده بودم، وقتی کتاب صوتی شو گوش دادم عااااشقش شدم🥰
کتاب فوق العاده ایه، کافه و کتاب ترکیبی هست که همیشه عاشقشم. به دوستانی که علاقمند به سفردرزمان ودنیای فانتزی هستن پیشنهاد میکنم این کتاب فوق العاده رو ازدست ندن.
ممنون کتابراااااه عزیز🥰🥰
کتاب فوق العاده ایه، کافه و کتاب ترکیبی هست که همیشه عاشقشم. به دوستانی که علاقمند به سفردرزمان ودنیای فانتزی هستن پیشنهاد میکنم این کتاب فوق العاده رو ازدست ندن.
ممنون کتابراااااه عزیز🥰🥰
درود چند مرتبه در احوال مختلف شخصیم سعی کردم این کتاب رو گوش بدم، متاسفانه بسیااار طاقت فرسا نوشته شده در هر ۲ ثانیه اسم اشخاص داستان رو تکرار میکنه و ذهن تماما گیج و در تلاش هست که فقط این هویت این اسامی رو تشخیص بده تا انتها گوش ندادم و اصلا مطالعه این کتاب ضعیف رو توصیه نمیکنم.
از شنیدن این کتاب واقعا لذت بردم به زیبایی مفاهیمی چون سوگ و پشیمانی برای گذشته در کتاب پرداخته شده بود مسئله مهم دیگری که کتاب به آن اشاره خوب و درستی کرده بود زندگی در لحظه بود و اینکه اگر قدر هر لحظه از زندگیمان را ندانیم بعدا فرصت جبران آن نیست حتی اگر بتوانیم به گذشته سفر کنیم
خیلی زیبا بود. حسابی جذبم کرد اصلا فکر نمیکردم اینقدر برام دلنشین باشه. کاش میتونستم به اون مافه برم. همه قوانین رو قبول میکردم هر چقدر لازمه منتظر میموندم تا اون صندلی خالی بشه و برگردم به روزی که آخرین بار پدرم رو دیدم. بگم چقدر دوستش دارم. چقدر سپاسگزار حمایتهاش هستم. چقدر بهش افتخار میکنم.
یکی از کتابهای خوبی که خوندم. در این کتاب نویسنده فضای تعلیق رو بخوبی هر چه تمامتر به رشته تحریر در آورده. نکته دیگه تشابه فرهنگی ما با نویسنده کتاب هست که باعث پذیرش و مقبولیت کتاب در جامعه ایرانی میشه. باور به روح و زندگی پس از مرگ از جمله عناصر کلیدی این رمان و داستانهای درون آن هست.
ارزش خوندن و شنیدن داره. اولش یکم سخت باهاش ارتباط گرفتم ولی رفته رفته برام دلنشین شد. پیام اصلی کتاب اینه که در حال زندگی کنیم و حسرت گذشته و آینده رو نخوریم. با برگشتن به گذشته و رفتن به آینده نمیتونیم تغییری در بعضی شرایط زندگیمون بدیم و قدر آدمهای مهم زندگیمون رو بدونیم.
خیلى کتاب عالى بود. موضوع جالبى بود. شاید گذشته و حال را نتوان تغییر داد اما این کتاب نشان دادکه با زدن به موقع حرف و إحساسات مى توان اینده راتغییر داد. حتما گوش دادن به آن را توصیه مى کنم. خیلى زیبا ان را روایت کرده. کتاب بسیار جذاب و با موضوع جدید و نگاه متفاوت به زندگى هست.