نقد، بررسی و نظرات کتاب غریبهای در خانه - شاری لاپنا
4.1
267 رای
مرتبسازی: پیشفرض
F.M
۱۴۰۳/۱۱/۲۵
00
سلام خدمت تیم کتابره و خسته نباشید خدمت مترجم گرامی. کتاب موضوعی جنایی و معمایی دارد بیشتر موضوع آن معمایی هست تا جنایی. اما معمایی آن خیلی غیر قابل حل و باور نیست و به راحتی در همان اواسط داستان متوجه آن خواهی شد. در مورد اسم کتاب و موضوع آن هیچ ربط خاصی وجود نداشت جز شخصیت آن همسایه من با دیدن اسم کتاب توقع یک رمان بسیار هیجان انگیز و نفس گیر را داشتم و حداقل توقع داشتم با توجه به اسم کتاب حتما قتل به اون شخص غریبه در خانه مربوط شود اما خوب هیچ کشش خاصی نبود. در آخر واقعا گیج شدم چرا کارگاه دست کشید و آدمه نداد؟ در اواسط داستان به زوجی اشاره شده بود که جنازه را دیده بودند چرا یه آن ها هیچ اشاره ای نشد تا قاتل را پیدا کنند؟ احسای میکنم خود نویسنده هم گیج شده بود که تصمیم گرفت چنین شخصیت های را وارد داستان کند مثل بریجید آن بچه ها یا آن زوج که ربطی به ادامه داستان نداشتند! و اما در مورد شخصیت کارن از همان اول مطمئن بودم اونی که نشان میدهد نیست. ولی دوست داشتم آخر داستان کتاب بهتر تمام می شد نه اینجوری و با پایان باز! امیدوارم جلد دومی هم در کار باشد و حتما آنرا می خوانم شاید نتیجه گیری بهتری را بتوانم از این کتاب بکنم.
کتاب بسیار عالی بود. از شاری لاپنا نویسنده کانادایی کتابی نخوانده بودم ولی با خواندن این کتاب تصمیم به خواندن کتابهای دیگر این نویسنده گرفتم. کتابی بود که واقعا نمیشد ان را زمین گذاشت. مهارت این نویسنده در طرح معماها به گونهای بود که ذهن انسان نمیتوانست حدس بزند که واقعا قاتل کیست. داستان کشش بسیار خوبی داشت و خوب هم ترجمه شده بود. داستان بیشتر در اطراف دو زن، کارن و بریجید میچرخه. کارن خانواده نزدیکی نداره و از شوهرش که ادعا میکنه ادم بد رفتاریه با طرح نقشه دقیق فرار میکنه به این امید که شوهرش او را دنبال نخواهد کرد چون خود را مرده نشان میدهد. بعد از فرار شخصیت جدیدی انتخاب و با مرد دیگری ازدواج میکند که زن همسایه، بریجید قبلا با او رابطه داشته و عاشق اوست. بریجید چون کلید خانه انها را دارد مرتبا به خانه انها حتی بدون حضور کسی رفت و امد کرده وبه تمام وسایل کارن دست میزند. نهایتا شوهر سابق کارن او را یافته و خواهان دیدار با او میشود. وقتی کارن برای دیدار همسر سابق خود به یک رستوران متروکه میرود بریجید هم او را تعقیب میکند و در پی این دیدار شوهر سابق کارن کشته میشود و خود او دچار تصادف وحشتناکی میشود که به دنبالش برای او فراموشی به همراه دارد و بعد پلیس وارد قضیه میشود تا قاتل را پیدا کند که خود این مسئله هیجان داستان را بیشتر میکند. به نظر من لاپنا با مهارت تمام داستان را پیش میبردو تا پایان داستان حدس اینکه قاتل کیست ذهن خواننده را قلقلک میدهد. ممنون از کتابراه.
این رمان اولین اثری بود که از خانم لاپنا خوندم و بنظرم رمان خوبی بود، ترجمه هم روان اما تعدادی اشکال تایپی داشت که بهتره قبل از نشر، بازبینی و ویراستاری با دقت بیشتری صورت بگیره. بگذریم. نام کتاب دوست داشتم. موضوع داستان جالب و نحوه نگارش خانم نویسنده جوری بود که منو ترغیب به خوندن رمان میکرد. هر چند، چند فصل اول یه سری دادههای گنگ به شما داده میشه و تا اواسط کتاب همین روند حفظ میشه و با اضافه شدن کارکترها باز هم همون یه سری اطلاعات کم گیرمون میاد ولی از اواسط کتاب به بعد چرخشهای داستان شروع میشه و غافلگیری به همراه داره. روایت داستان تلفیقی از زبان سوم شخص و کارکترهای کلیدی بود. در ابتدای داستان شاهد حضور و پیگیریهای کارآگاه فلمینگ بودیم ولی نمیدونم چی شد که با ورود کارآگاه رازباک، کارکتر فلمینگ به کل کنار گذاشته شد. دوست داشتم اگر قرار بود یه کارکتر حذف بشه، دلیل منطقیاش هم عنوان بشه برای مثال پرونده به یه کارآگاه خبره تر واگذار شده و... درباره شخصیت باب هم همین طور. حضورش خیلی کمرنگ بود، دیالوگ خاصی نداشت (میدونم هدف نویسنده این بود) ولی زمانی که رازباک و جنینگز دنبال همسرش (بریجید) اومدن، یه حالت ترس و اضطرابی در باب شکل گرفت که با خودم گفتم حتما الان این کارکتر یه خودی نشون میده و شاید اصلا یه سر قضیه به باب بر میگرده. شخصیت در سایهای که تا اون موقع نویسنده اطلاعات خیلی کمی دربارهاش داده بود و حدس میزدم اتفاق خاصی رخ بده ولی نشد که بشه. فصل آخر دوباره شاهد هوش و ذکاوت کارن بودیم. به نحوی هم اصل ماجرا عنوان شد اما ترجیح میدادم کارآگاه رازباک لحظه آخر سر میرسید و دست کارن رو برامون رو میکرد. جملات پایانی نوید جلد دیگر و شاید افشا راز بزرگ بریجید باشه.
سلام و عرض ادب
این دومین کتابی هست که از شاری لاپنا میخونم. این نویسنده واقعا کارشو بلده. البته که این کتاب هم مزایا و هم معایبی داره ولی به نظرم مزایاش بیشتر دیده میشه. اولین عیب این که شاری لاپنا در رمان زوج همسایه هم یک قالب مشابه رو برای رمانش طراحی کرده بود. یعنی یک زوج در همسایگی زوجی دیگر که نیمچه روابط و پنهانی بین مرد زن همسایه وجود داره و دو زن با هم به ظاهر دوست هستند، اما زن همسایه بدذات و سوءاستفادهگر هست. اگرچه داستانها با هم تفاوت دارند، اما نسبتها و چیدمان کاراکترها در قصه کاملا مشابه هست. نمیدونم در سایر رمانهای این نویسنده هم چنین حالتی وجود داره یا خیر. بعضی قسمتها خواننده رازها رو زودتر از کارآگاه متوجه میشه که به نظر من اگر برعکس بود، جذابتر بود و البته که این مورد سلیقهای هستش. متاسفانه چند جا غلط املایی و اشتباهات ساختاری در جملات دیده میشد که به نظرم واقعا زشته و اعتبار انتشارات رو پایین میاره، کاش قبل از چاپ توجه بیشتری به ویرایتاری کتابها بشه. اما با همهی اینها، شاری لاپنا استاد اینه که از نیمهی کتاب به بعد مدام به خواننده شوک وارد کنه، یک سری چیزها رو شما حدس میزنید و پیش خودتون فکر میکنید که دست نویسنده رو خوندید، اما ایشون شگردش همینه که کمی جلوتر به شما ثابت کنه که «ههعه.. دیدی من ازت زرنگترم؟».. کلا چند بار خواننده توسط نویسنده فریب میخوره و شوک نهایی رو هم که بسیار زیبا و به جا وارد میکنه، طوری که اصلا انتظارش رو نخواهید داشت. من که کارهای این نویسنده رو خیلی میپسندم و به شما هم خوندن کتابهای ایشون رو توصیه میکنم.
این دومین کتابی هست که از شاری لاپنا میخونم. این نویسنده واقعا کارشو بلده. البته که این کتاب هم مزایا و هم معایبی داره ولی به نظرم مزایاش بیشتر دیده میشه. اولین عیب این که شاری لاپنا در رمان زوج همسایه هم یک قالب مشابه رو برای رمانش طراحی کرده بود. یعنی یک زوج در همسایگی زوجی دیگر که نیمچه روابط و پنهانی بین مرد زن همسایه وجود داره و دو زن با هم به ظاهر دوست هستند، اما زن همسایه بدذات و سوءاستفادهگر هست. اگرچه داستانها با هم تفاوت دارند، اما نسبتها و چیدمان کاراکترها در قصه کاملا مشابه هست. نمیدونم در سایر رمانهای این نویسنده هم چنین حالتی وجود داره یا خیر. بعضی قسمتها خواننده رازها رو زودتر از کارآگاه متوجه میشه که به نظر من اگر برعکس بود، جذابتر بود و البته که این مورد سلیقهای هستش. متاسفانه چند جا غلط املایی و اشتباهات ساختاری در جملات دیده میشد که به نظرم واقعا زشته و اعتبار انتشارات رو پایین میاره، کاش قبل از چاپ توجه بیشتری به ویرایتاری کتابها بشه. اما با همهی اینها، شاری لاپنا استاد اینه که از نیمهی کتاب به بعد مدام به خواننده شوک وارد کنه، یک سری چیزها رو شما حدس میزنید و پیش خودتون فکر میکنید که دست نویسنده رو خوندید، اما ایشون شگردش همینه که کمی جلوتر به شما ثابت کنه که «ههعه.. دیدی من ازت زرنگترم؟».. کلا چند بار خواننده توسط نویسنده فریب میخوره و شوک نهایی رو هم که بسیار زیبا و به جا وارد میکنه، طوری که اصلا انتظارش رو نخواهید داشت. من که کارهای این نویسنده رو خیلی میپسندم و به شما هم خوندن کتابهای ایشون رو توصیه میکنم.
این دومین کتابی هست که از شاری لاپنا میخونم. این نویسنده واقعا کارشو بلده. البته که این کتاب هم مزایا و هم معایبی داره ولی به نظرم مزایاش بیشتر دیده میشه. اولین عیب این که شاری لاپنا در رمان زوج همسایه هم یک قالب مشابه رو برای رمانش طراحی کرده بود. یعنی یک زوج در همسایگی زوجی دیگر که نیمچه روابط پنهانی بین مرد و زن همسایه وجود داره و دو زن با هم به ظاهر دوست هستند، اما زن همسایه بدذات و سوءاستفادهگر هست. اگرچه داستانها با هم تفاوت دارند، اما نسبتها و چیدمان کاراکترها در قصه کاملا مشابه هست. نمیدونم در سایر رمانهای این نویسنده هم چنین حالتی وجود داره یا خیر. بعضی قسمتها خواننده رازها رو زودتر از کارآگاه متوجه میشه که به نظر من اگر برعکس بود، جذابتر بود و البته که این مورد سلیقهای هستش. متاسفانه چند جا غلط املایی و اشتباهات ساختاری در جملات دیده میشد که به نظرم واقعا زشته و اعتبار انتشارات رو پایین میاره، کاش قبل از چاپ توجه بیشتری به ویرایتاری کتابها بشه. اما با همهی اینها، شاری لاپنا استاد اینه که از نیمهی کتاب به بعد مدام به خواننده شوک وارد کنه، یک سری چیزها رو شما حدس میزنید و پیش خودتون فکر میکنید که دست نویسنده رو خوندید، اما ایشون شگردش همینه که کمی جلوتر به شما ثابت کنه که «ههعه.. دیدی من ازت زرنگترم؟».. کلا چند بار خواننده توسط نویسنده فریب میخوره و شوک نهایی رو هم که بسیار زیبا و به جا وارد میکنه، طوری که اصلا انتظارش رو نخواهید داشت. من که کارهای این نویسنده رو خیلی میپسندم و به شما هم خوندن کتابهای ایشون رو توصیه میکنم.
قسمت هایی از کتاب غریبه ای در خانه (لذت متن) یکی از آنان ناگهان جلوی در رستوران متروک ایستاد، جایی که اگر سیگاری داشتند، می رفتند و در آن جا می کشیدند. آن دو نفر دیگر در کنارش ایستادند و به تاریکی خیره شدند. «این چیه؟» «گمون کنم مرده.» «گمشو! شرلوک هلمز شدی!» با همین حرف ناگهان سه پسر خشکشان زد. ترسیدند شاید کسی آن اطراف باشد. فهمیدند کسی نیست و خودشان تنها هستند. یکی از پسرهای جوان، خیالش که راحت شد، عصبی می خندید. کمی جلوتر رفتند تا با دقت به جسد افتاده به زمین نگاه کنند. مردی بر روی زمین افتاده بود. یک گلوله به صورت و یکی به سینه اش خورده بود. خون زیادی بر روی پیراهنش دیده می شد. هیچ یک از آنان نازک نارنجی نبودند. پسری که سنش بیشتر از بقیه بود، گفت: «ببینید چیزی داره که برداریم؟» آدم بدون دلیل از تلفن غیرقابل ردگیری استفاده نمی کنه، چه فکری توی سرش بوده، این خانم خانه دار ما؟
داستان جذاب هست و هیجانش در حدی هست که بخواین دنبالش کنید، البته به نظرم نویسنده میتونست خیلی بهتر داستان رو پیش ببره و اگه از نگاه اول شخص (مثلا تام) بود داستان بسیار جذاب تر میشد.
اما تا خواننده چیزهایی رو حدس میزد نویسنده بلافاصله نتیجه حدس رو میداد که این به نظرم از جذابیت داستان کم کرده.
در آخر داستان گویا نویسنده خواسته طوری اون رو به پایان برسونه که بتونه ادامهاش رو بنویسه.
تعداد شخصیتها و مظنونین کم هست و خیلی خواننده رو به چالش نمیکشونه که این برای یه داستان پلیسی- جنایی ضعف به حساب میاد.
ترجمه روان و خوب بود اما چند مورد غلط املایی وجود داشت.
در کل داستان رو به جنایی خونها توصیه میکنم، ارزش خوندن داره اما انتظار بالایی نداشته باشند. اونقدر که در توضیحات داستان تعریف شده، تعریفی نیست
اما تا خواننده چیزهایی رو حدس میزد نویسنده بلافاصله نتیجه حدس رو میداد که این به نظرم از جذابیت داستان کم کرده.
در آخر داستان گویا نویسنده خواسته طوری اون رو به پایان برسونه که بتونه ادامهاش رو بنویسه.
تعداد شخصیتها و مظنونین کم هست و خیلی خواننده رو به چالش نمیکشونه که این برای یه داستان پلیسی- جنایی ضعف به حساب میاد.
ترجمه روان و خوب بود اما چند مورد غلط املایی وجود داشت.
در کل داستان رو به جنایی خونها توصیه میکنم، ارزش خوندن داره اما انتظار بالایی نداشته باشند. اونقدر که در توضیحات داستان تعریف شده، تعریفی نیست
یه رابطه لاو-هیت بهش دارم. برام کنجکاو کننده بود که بالاخره قاتل کیه؛ این یا اون؟ و برام متعجب کننده هم بود که فلانیه ولی خب مسئله اینه که خیلی بی مقدمه بود و اگه میخواست اینطوری تموم شه باید توی شخصیت (... ) یه تناقضهای ریزی ایجاد میکرد. البته شاید هم کرد ولی یا من متوجه نشدم یا برام کافی نبوده. روند داستان هم بد نبود ولی خب از یه جا به بعد خسته کننده میشد و حس میکردم جلو نمیره برای همین حدودا ۸۰-۹۰ صفحه آخرش رو رگباری خوندم که فقط تموم شه ببینم در نهایت چی میشه و قاتل کی بوده. البته اونطوری بد هم نبود و به نظرم خوندنش در حد وقت تلف کنی نبود ولی خب چیزی نیست که حتی بخوام به کسی معرفیش کنم. ترجمهاش خوب و روان بود فقط وقتی صحنه عوض میشد هیچ فاصلهای بینش نبود و آدم چند لحظه گیج میشد.
داستان متوسطی از هر نظر. روند داستان خیلی کند پیش میره و یه جاهایی خسته کننده میشه. متن روان بود و میشه در یک روز کل کتاب تموم کرد. من کتاب مهمان ناخواندهی همین نویسنده رو هم خوندم که بنظرم بهتر از این رمانشه. پایان داستان بازه و من اینو اصلا نپسندیدم. داستان در مورد یک زوج عاشقه که هر کدوم گذشتهای دارند که از همدیگر پنهان کردند ولی بعد از گذشت دو سال گریبانگیرشون میشه و اواسط داستان نویسنده سعی میکنه خوانده رو به اشتباه بندازه و در پایان هم سوپرایزهایی داره. یه جاهایی از رمان به نظرم منطقی نبود مثلا یکسری بررسیهای انجام نشدهی کارآگاههای تیزبین داستان و رفتارهای شوهر همسایه. در پایان از کتابراه عزیز بابت هدیه کتاب کمال تشکر دارم.
سلام. رمان جالبی بود ازنظر توصیف شرایط و شخصیت ها و گره ای که درحل معمای داستان بود. بنده، کتاب وروزنامه زیاد می خوانم. لزوما هم رمان وداستان نیستند اما بعدازسالها کتابخوانی به این نتیجه رسیده ام که بهترین راه شناخت یک فرهنگ یاکشور، خواندن کتابهای رمان وداستان آنهاست. آدم مذهبی نیستم واعتقادی به اجبار در دین ومسائل دینی ندارم ولی بعدازخواندن رمانهای خارجی وآشنایی با روابط میان آدم ها!! واقعا به این جمله ایمان آورده ام که مردان باید نجابت وزنان باید حیادررفتاروگفتار وکردار داشته باشند. تعهد اخلاقی، هم مرد وهم زن رااز بسیاری منجلاب ها نجات می دهد. این کتاب راحتما بخوانید
سلامبه دوستان کتاب خونم
تام اون شب کمی دیر میاد خونه، در خونه باز هست و همسرش کارن در خونه نیست درحالیکه کیف و تلفن همراهش رو باخودش نبرده. تام نگران میشه و با دوستان کارن تماس میگیره ولی متاسفانه کسی نمیدونه اون کجاست تااینکه پلیس میاد در خونه و از یک تصادف رانندگی میگه که راننده ش احتمالا کارنِ...
من وقتی کامنتها رو خوندم حس کردم قراره یه رمان معمایی جنایی جذاب بخونم ولی داستان خیلی کند و کاملا قابل پیش بینی بود. یه جورایی از اوایل کتاب میتونین آخرشو حدس بزنین. فقط آخرداستان خواننده متوجه یه سری اطلاعات راجع به شخصیت کارن میشه که تقریبا میشه گفت جالب بود ولی درکل داستان کتاب قوی و پرکشش نیست که البته این نظر شخصی بنده ست.
ممنون از کتابراه عزیز
تام اون شب کمی دیر میاد خونه، در خونه باز هست و همسرش کارن در خونه نیست درحالیکه کیف و تلفن همراهش رو باخودش نبرده. تام نگران میشه و با دوستان کارن تماس میگیره ولی متاسفانه کسی نمیدونه اون کجاست تااینکه پلیس میاد در خونه و از یک تصادف رانندگی میگه که راننده ش احتمالا کارنِ...
من وقتی کامنتها رو خوندم حس کردم قراره یه رمان معمایی جنایی جذاب بخونم ولی داستان خیلی کند و کاملا قابل پیش بینی بود. یه جورایی از اوایل کتاب میتونین آخرشو حدس بزنین. فقط آخرداستان خواننده متوجه یه سری اطلاعات راجع به شخصیت کارن میشه که تقریبا میشه گفت جالب بود ولی درکل داستان کتاب قوی و پرکشش نیست که البته این نظر شخصی بنده ست.
ممنون از کتابراه عزیز
سلاماین اولین اثریه که من از خانم شاری لاپنا خوندم.. ساختار کلی رمان جذاب و پر از لحظات هیجان انگیزبود این مشخصه که نویسنده کارشو بلده، چیزی که خیلی جالب بود این بود که خواننده پا ب پای کاراگاه اتفاق هارو کشف و گرهها رو باز میکنه، زبان بیان احساست و حالت روحی کاراکترها خیلی خوب بود و زیاده روی و اغراق صورت نگرفته بود.. فقط در اول رمان که"کارن" بهوش اومده بود و احساس تشنگی داشت، از لحاظ پزشکی اونجا نباید ب بیمار آب بدن و صرفا خیس کردن لباش مشهوده، البته ب نظرم این خیلی چیز مهمی نیست🤌🏻و اینکه آخر رمان رو میشد ب شکل دیگهای نوشت ولی بازم جذاب بود.. بنظر من مطالعهاش کنید
این کتاب غلط املایی فقط چند تا دونه اونم خیلی جزئی داشت نحوه نگارش کتاب خوب بود نوع قصه پردازی جالب بود برامفضا سازی و انتقال مفاهیم به خوبی انجام شده بود. روال داستان خوب بود نسبتا، نه خیلی کند بود نه خیلی تند و هیجانیموضوع کتاب هم نسبتا خوب بود و زندگی زن و شوهری رو روایت می کرد که یک تصادف، باعث رو شدن چیزهایی از گذشته جفتشون میشه و به دردسر میندازه اونها رو پایان بندی کتاب هم بد نبود میتونست خیلی جذاب تر هم باشه ولی میشه گفت منطقی نوشته شده بود. در کل کتاب بدی نبود و ارزش مطالعه رو داشت. بازم ممنون از کتابراهِ بی نظیر
در نظر من روند داستان و شخصیت پردازی سطح متوسطی داره. پایان بازش رو دوست نداشتم هر چند که برام قابل حدسه ولی دوست داشتم نظریاتم به اثبات میرسید. گاهی نویسنده یک مطلب تکراری (مثلا اینکه تام عاشق کارن هست و... ) رو اونقدر تکرار میکرد و به شیوههای مختلف بیانش میکرد که برام خسته کننده میشد. مخصوصا در اواسط کتاب؛ و همین موضوع باعث شد که برای دو سه روز کتاب رو کنار بذارم. نمیشه به هیچ عنوان مهارت نویسنده در نوشتهها رو نادیده گرفت ولی به عنوان یکی از طرفداران این سبک، انتظار بیشتری داشتم. از کتابراه بابت این کتاب متشکرم.
کتاب یک داستان پلیسی و جنائی است که آنچه در آن بیشتر به چشم میآید تشریح موقعیتها و حالات افراد است که نویسنده به خوبی ازعهده آن برآمده است، دربعضی قسمتها برنامهریزیهای بلند مدت تا حدودی فانتزی به نظر میرسد ولی داستان گیرا و جذاب است. برای کسانی که به داستانهای جنائی و پلیسی علاقه دارند سرگرم کننده میباشد. ترجمه گویا وروان انجام شده وتعدادی خطاهای نگارشی دیده میشود که باز هم توصیه میشود که قبل از بارگذاری کتابها به این موضوع توجه بیشتری مبذول گردد. وسپاس از کتابراه برای ارائه این کتاب.
پایان داستان انگار شروع یک داستان دیگه بود کتابهای شاری لاپنا کشش زیادی دارند وقتی که شروع به خوندنشون میکنی یهو میبینی کلی جلو رفتی و بسیار گیرا و جذاب بود که مخاطب رو به خودش جذب میکرد ولی شخصیت پردازی ضعیف بود و اواسط داستان زیادی حوصله سر بر و تکراری بود این کتاب شبیه کتاب زن همسایه یکی از آثار همین نویسنده است و شباهت زیادی به هم دارند ولی ایرادی که داشت اصلا قاتل که دستگیر نشد بریجید هم معلوم نشد که چی تو سرشه و با آن بچه میخواد که چیکار بکنه ولی در کل کتابی معمولی و قابل پیش بینی بود.
سلام به همه ی کتابراهی های عزیز ودوست داشتنی وکتابخون. کتاب غریبه ای در خانه. من اولش فکر میکردم این کتاب ترسناک هستش ولی بعد از اینکه خودمش متوجه شدم که ژانر جنایی وراز آلودی داره که نویسنده خیلی خوب تونسته بود این حس رو به خواننده القا کنه. البته که تعدادی غلط املایی وجود داشت داخل متن که حتما اون ها باید ویراست بشن. وبعد اینکه ترجمه خیلی خیلی عالی بود. ودر کل کتاب هم خیلی خوب بود من دوست داشتم واز خوندنش لذت بردم....
ممنون از کتابراه این اولین کتاب از این نویسنده هست که خوندم، داستانهای معمایی جنایی ژانر مورد علاقه من هست و زیاد خوندم کتابهایی که نتونستم تا پایان داستان اونو زمین بزارم.. متاسفانه این کتاب همچین حسی برام نداشت جدا از روند کند داستان، آمدن شخصیتهای گذری و رفتن آنها بدون اینکه تاثیری در روند داستان داشته باشه و قابل پیش بینی بودن... همه جزء دلایلی هستند که خسته م کرد! امیدوارم کتابهای دیگه این نویسنده جذاب تر باشه
کتابهاى دیگه هم از این نویسنده خوندم و کارش عالیه. امتیاز کم براى ترجمه افتضاح کتاب بود طورى که حس کردم گوگل ترنسلیت ترجمه کرده. اگر کشش داستان نبود، خوندنش رو متوقف مى کردم و دنبال یک ترجمه خوب یا اصل انگلیسى کتاب مى گشتم که معنى جملات بى سر و ته خانم قربان زاده رو بفهمم که امیدوارم با عالم ترجمه خداحافظى کنند. واقعا اوضاع ترجمه این روزها اصلا خوب نیست و هر کسى به عنوان مترجم وارد میشه و از این آشفته بازار سو استفاده میکنه.
رمانی جنایی معمایی و راز
آلود از شاری لاینا برای کسانی که دنبال هیجان و علاقمند به این نوع رمانهای جنایی و مرموز هستند که تا آخر داستان بارها و بارها شم پلیسی شون را تست کنن و هر بار غافلگیر بشن و نتونن ادامه داستان را حدس بزنن این کتاب را توصیه میکنم کتابی زیبا با نگارش روان و ترجمه قابل قبول ممنونم از کتابراه برای این کتاب
آلود از شاری لاینا برای کسانی که دنبال هیجان و علاقمند به این نوع رمانهای جنایی و مرموز هستند که تا آخر داستان بارها و بارها شم پلیسی شون را تست کنن و هر بار غافلگیر بشن و نتونن ادامه داستان را حدس بزنن این کتاب را توصیه میکنم کتابی زیبا با نگارش روان و ترجمه قابل قبول ممنونم از کتابراه برای این کتاب
داستانی متفاوت و جذاب بود. اینکه تا ته داستان خواننده غافلگیر میشه جذاب بود. اما اینکه دادستان به همین راحتی بی خیال پرونده شد. یعنی در واقعیت همینطوره؟ 🤔
و البته ایکاش با واقعیت کارن، به طرز بهتری مواجه میشدیم مثلا در طول اتفاقاتی در داستان نه انتهای داستان، با توضیحات نویسنده...
در مجموع کتاب خوبی بود. برای خوندن
و البته ایکاش با واقعیت کارن، به طرز بهتری مواجه میشدیم مثلا در طول اتفاقاتی در داستان نه انتهای داستان، با توضیحات نویسنده...
در مجموع کتاب خوبی بود. برای خوندن
با سلام به خواننده های عزیز کتاب بسیار معمایی و کشش زیادی داشت و اخرشم هم جالب تموم شد ولی از نظر من فرهنگ اونها با فرهنگ ما خیلی مغایرت داره و تو کت من نمیره که یه زن شوهردار با ی مرد رابطه داشته باشه از طرفی یه زن که شوهر داشته با ی اسم مستعار دیگه با کس دیگه ای ازدواج کنه ودر آخر دوتاشونم خوشبخت باشن😕
ببینید درسته که کتاب و کتابخوانی بهترین راهکار برای بهبود یک جامعه میباشد اما به نظرم اینکه یه گربه خال خالی و یه کفتر چگونه راه میرن و یا دکمهی پیراهن یکی شل شده و ماشین پنچر شده و این قبیل مسائل زیاد دلنشین و جذاب نیستن، کتاب باید خواننده و مخاطب را سرآخر به فکر فرو برد و چند درس خوب برای بکارگیری در زندگی بیاموزد
همون ابتدا فکر کردم قراره یک داستان ترسناک بخونم اما بعد از گذشت یک مدت متوجه ژانز جنایی و معمایی داستان شدم که من رو مجذوب خودش کرد. با رسیدن به آخر داستان هم انگار تازه یک داستان دیگه در حال شروع شدن بود و ذهن خواننده رو به چالش میکشید.
با تشکر از کتابراه بابت پیشنهاد این کتاب دوست داشتنی!
با تشکر از کتابراه بابت پیشنهاد این کتاب دوست داشتنی!
تام نمونه یه مرد خوب بود با وجود چیزهایی که از کارن میشنید بازم تنهاش نذاشت و کنارش موند، حتی اون رو قربانیه اتفاقات گذشته با همسر سابقش میدید. کارن هم جوری که اخر کتاب نشون داد یعنی کار بلد بود و خودش رو بیگناه نشون میداده فقط اون اشتباه جاگذاری اسلحه و دست کشها تو صحنه یکم ساده لوحانه بود
کتاب جذابیه و باعث میشه از یه جاهایی به بعد کتاب رو زمین نذاری و پشت هم بخونی من تا اخر دوست داشتم بدونم قاتل واقعی کیه ولی درکل تویدسته بندی کتابهای جنایی از ۲۰ نمره بهش نمره ۱۵ میدم... در کل به نظرم به یه بار خوندنش میارزه و یه جاهاییش حالت روانشناسانه داره و ادم رو توی فکرمیبره😊