نظر عارف محبی برای کتاب غریبه‌ای در خانه

غریبه‌ای در خانه
شاری لاپنا، فاطمه قربان زاده
۳۹۹ رای
عارف محبی
۱۴۰۳/۰۹/۰۲
قسمت هایی از کتاب غریبه ای در خانه (لذت متن) یکی از آنان ناگهان جلوی در رستوران متروک ایستاد، جایی که اگر سیگاری داشتند، می رفتند و در آن جا می کشیدند. آن دو نفر دیگر در کنارش ایستادند و به تاریکی خیره شدند. «این چیه؟» «گمون کنم مرده.» «گمشو! شرلوک هلمز شدی!» با همین حرف ناگهان سه پسر خشکشان زد. ترسیدند شاید کسی آن اطراف باشد. فهمیدند کسی نیست و خودشان تنها هستند. یکی از پسرهای جوان، خیالش که راحت شد، عصبی می خندید. کمی جلوتر رفتند تا با دقت به جسد افتاده به زمین نگاه کنند. مردی بر روی زمین افتاده بود. یک گلوله به صورت و یکی به سینه اش خورده بود. خون زیادی بر روی پیراهنش دیده می شد. هیچ یک از آنان نازک نارنجی نبودند. پسری که سنش بیشتر از بقیه بود، گفت: «ببینید چیزی داره که برداریم؟» آدم بدون دلیل از تلفن غیرقابل ردگیری استفاده نمی کنه، چه فکری توی سرش بوده، این خانم خانه دار ما؟
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟