نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خواجه مخوف - مجید دوامی
4.2
444 رای
مرتبسازی: پیشفرض
هوشنگ شیرالی پور
۱۴۰۳/۰۵/۱۳
71
دانستن تاریخ سرزمین مادری نه تنها از اشتیاق های هر انسانی میتواند باشد بلکه بنوعی از ضروریات زندگی فردیست با همین تفکر با شوق شروع بشنیدن این باصطلاح تاریخ نگاری در قامت یک رمان کردم ولی صادقانه بگویم بشدت از وقتی که صرف کردم نادم وسر خورده شدم با تمام احترامی که برای نویسنده قائلم باید بگویم از مطالب چندان جذاب و گیرایی از تارخ وطنم مطلع نشدم وچندان چیزی به معلوماتم اضافه نشد. ابتدا اینکه بر خلاف عنوان رمان (خواجه مخوف) اطلاعات چندانی از آقا محمد خان ارائه نشده بود وخیلی زود از رمان کنار گذاشته شد دوم اینکه مثل فیلم فارسی های قدیم تنها برای سرگمی بیننده (یادر اینجا خواننده)، یک سکانس تکراری خسته کننده و موش وگربه بازی وار، لشکر کشی، شکست یکطرف و دوباره وچندباره لشکر کشی تکراری و تعلیقهای مدام واز پیش مشخص، همراه التماسهای طرف شکست خورده را شاهدیم. وسکانس تکراری وبیمزه دیگر عشق و دلباختگی زود گذر شخصیتهای رمان، تمامی دریافتهای من از این رمان تاریخی بود. یعنی براستی سراسر کردار و رفتار وپندار پادشاهان تاریخ سرزمین من وشیوه خوب یا بد مملکت داری انها ووقایع دوران حکومتشان دراین دویا سه مقوله خلاصه میشود. نهایت اینکه رمان تاریخی بسیار ضعیف وخسته کننده ای بود و باید به این نکته هم اشاره کنم که بهتر میبود اگر راوی داستان در نشان دادن صدای زنانه بویژه گریه و تمنا و التماس روش دیگری بکار میگرفتند که اینچنین غیر عادی و خنده دار نشان داده نشود.
راوی حتی گرامر جملات ساده ی فارسی را اشتباه می کند. "در صورتِ سرپیچی، بی رحمانه کشته خواهد شد" رو میخوانند: "در صورتِ سر پیچیِ بی رحمانه، کشته خواهد شد. " زبان بنده قاصر! در کل به سانِ فیلم های تاریخی قدیمی، که ثریا قاسمی روی پله، جمله ای نثار علی نصیریان میکرد، به دوردست خیره میشد، نصیریان با گونه ای کج شده و چشم هایی طلب کار سوال آشکاری می پرسید و قاسمی میگفت با من از فلان چیز حرف نزن که ۴۰ سال است نزد تو اینگونه و آنگونه بوده است! از آن جهان ها که بازیگر های قدیمی وسط مکالمه ها به ناگاه به دوردست خیره میشدند! کاملا بدون داینامیک. داستان فقط در حول توحش یک مشت اوباش حرکت میکند که به نوبت همه را میکشند، همین! عبارات تکراری مسخره که در خود داستان نخ نما میشود! به غایت ضعیف. یک نکته در ویرایش اضافه کردم: در هر مبارزه ای میشنوید"شمشیر را در هوا چرخاند". شاید ده ها بار. یعنی نویسنده واقعا توانایی خلق جمله ی دیگر را نداشته؟!
در واقع رمان عشقی تاریخی ست وطبیعتا حاشیه وشاخ و برگ زیادی دارد. بنظر میرسدخیلی با اسناد تاریخی مطابقت ندارد ضمن اینکه خیلی از وقایع داستان ابتر مانده ازجمله اینکه ماجرای شاهرخ و مروارید به کجا رسید؟ بعد از ترک شیراز توسط لطفعلی خان دیگه هیچ اسمی از آنها برده نشد. ابراهیم خان دستور قتل دخترش را میدهد وبعدا خودش بر مرگ او میگرید. در وقایع تاریخی آغا محمدخان از چشمهای مردم کرمان، در شهر کرمان مناره ساخته است نه از سر آنها در بم. لطفعلی خان در قلعه ارگ بم توسط یک فرد عادی یا حکومتی؟ لو داده شده نه توسط رئیس نرماشیر؟؟؟ در هر حال بعنوان یک رمان عاشقانه که ریشه تاریخی دارد خالی از لطف نیست. راوی در جاهایی، جملههای واضح را از لحاظ دستوری اشتباه بیان کرده است، که البته باتوجه به حجم داستان قابل اغماض است. صدای راوی بجز در موارد خاصی که شاه با غمزه حرف میزند یا از زبان زنان سخن گفته میشود خوب است. در مجموع شنیدنی است اما نمیتوان به اصالت ماجرا مطمئن بود.
من به شخصه عاشق داستانهای تاریخیم. این داستان هم یه جوری دنبال میشه که از واقعیت خیلی دور بنظر میاد. در حالی که داستانهای تاریخی باید بر اساس واقعیت رخداده باشه. مثلا اینکه اینقدر راحت یک سلسلهی پادشاهی با فرار از زندان چند یاغی و همدستی یک خواجه حرمسرا پاشیده بشه و پادشاه سربریده بشه، دور از واقعیته. در جریان حکایت میرسیم به این حجم ظلم و ستم ابراهیم خان و عوامل حکومتیش، که بدون اینکه اسمی از برادر بزرگ و سردمدار حکومت برده بشه و بطور مستبدانه به مردم روا میشه. بعدشم طوری جریان داستان پیش میره که خواننده فکر میکنه سران زند، حاکم شیراز بودن که اینقدر راحت با دسیسهی وزیر و در کمترین زمان لطفعلی خان فراری و آواره میشه نه یک سلسلهی پادشاهی ایرانزمین، سلسلهای که مردم دار و مردم دوست بودن.. گذشته از این عرایض، داستان جذاب و جالب هستش و غافل نشیم از راوی محترم جناب مقدم منش که با کلام شیرین و شیوا، به گیرایی حکایت کمک بسیاری کرده..
در کل محوریت تاریخی داستانها، همیشه برای من جذابیت داشتن و داره. متوجهم پیش بردن داستانی که خطوط زمانی موازی داره، همت بالایی میخواد و کار آسانی نیست. کتاب شروع خیلی خوبی داشت؛ اما کم کم در میانه داستان، گویی رشته کلام از دست نویسنده در میره. برای نمونه انیلق به کمک الیاس مروارید معشوق لطفعلی خان رو از خانه پدریش دزدیده؛ همراه مروارید و پیرمرد توی دره بود، اما بعد از پیروزی در جنگ دوم لطفی خان، شاه زند از انیلق تشکر کرد که در جنگ نبود! پس الیاس که به شاهرخ خان کمک کرده بود، اون موقع کجا بود؟ و یا ریحانه دختر ابراهیم کلانتر در زندان افتاده و بعد از کشتن رئیس کشیش خانه، با لباس قراولان فرار کرده و از نقب زیر دیوار، داخل قصر رفته، در اون شرایط سکه های زر از کجا آورد که به قراول دیگر داد؟ از این دست پراکندگی ها نمونه هایی در داستان هست و در برخی مواقع تا جایی پیش میره که حس ناموس پرستی افراد سرشناسِ داستان، که به حرمسرا و خانواده شون اهمیت میدادن هم زیر سوال میره. مثلا شاهرخ خان از سرداب و زندان رخساره فرار کرد؛ به پشت دروازه ای رسید که لطفعلی در جنگ اول بود، در ادامه ی داستان به دنبال حوریه معشوقه ی خودش رفت؛ ولی دنبال خواهر خودش مروارید، که او هم به همین وضع دچار بوده، نرفت و بعد از پیدا کردن معشوقش حوریه همچنان برای حضور لطفعلی خان تلاش کرد؛ تا بالاخره لطفعلی بعد از پیروزی در جنگ دومش از معشوقش مروارید جویا شد. در ادامه ابراهیم خان، برادر رخساره که اونهمه براش اهمیت داشت و حرفی روی حرف رخساره نمیزد، بعد از شبی که رخسار، خواجه باشی و چند تن از همراهانش ناپدید شدن، تا هنگام مرگ هم سراغی از اینها نمیگیره! با اینهمه از نویسنده، ناشر، گوینده و کتابراه کمال تشکر و قدردانی رو دارم
رمان صوتی تاریخی خواجه مخوف، روایتی است از عشق، خیانت و تلخکامیهایی که بر لطفعلیخان میگذرد؛ پادشاهی شجاع و جوان، که اطرافیانش راه را بر آقامحمد خان گشودند و باعث انقراض دولت زندیه شدند. درست همان زمانی که لطفعلیخان، به مروارید، دلدار خود، رسیده بود، صدراعظمش، ابراهیمخان کلانتر با خیانت به او، بساط پیروزی آقا محمد خان در شیراز را به راه میاندازد.
بار دیگر، لطفعلیخان به سردار دیگری که محمد بیک بود، اعتماد میکند. این سردار هم در سر سودای عشق ریحانه را داشت؛ دختری که عاشق لطفعلی خان بود. درنتیجه، محمد بیک هم به لطفعلیخان خیانت میکند که پایانش، کشتار خونین آقا محمد خان قاجار در کرمان میشود. تمام این ناکامیها، روایت مجید دوامی در بخش اول کتاب خواجه مخوف است.
بخش دوم این کتاب، کشتهشدن آقا محمد خان، خواجه مخوف، به دست پیشخدمتش را روایت میکند و از نزاع بر سر جانشینی بین فتحعلیشاه، برادرزاده او و صادقخان، سردار سپاهش گفته میشود. در این فصل ردپای خیانت، طمع قدرت و مال در میان پادشاه و سرداران او دیده میشود.
بار دیگر، لطفعلیخان به سردار دیگری که محمد بیک بود، اعتماد میکند. این سردار هم در سر سودای عشق ریحانه را داشت؛ دختری که عاشق لطفعلی خان بود. درنتیجه، محمد بیک هم به لطفعلیخان خیانت میکند که پایانش، کشتار خونین آقا محمد خان قاجار در کرمان میشود. تمام این ناکامیها، روایت مجید دوامی در بخش اول کتاب خواجه مخوف است.
بخش دوم این کتاب، کشتهشدن آقا محمد خان، خواجه مخوف، به دست پیشخدمتش را روایت میکند و از نزاع بر سر جانشینی بین فتحعلیشاه، برادرزاده او و صادقخان، سردار سپاهش گفته میشود. در این فصل ردپای خیانت، طمع قدرت و مال در میان پادشاه و سرداران او دیده میشود.
مجید دوامی در نوشتن کتاب داستانی بلند و رمان، با این کتاب نشان داد که تبحر دارد. اما مهم این است که در کتاب صوتی خواجه مخوف، انتخاب کاراکترها و تم اصلی داستان و تنظیم روابط شخصیت ها و داستان پردازی آن ضعیف عمل شده است و سطح ادبیات آن هم ساده و ابتدایی است و این موقعیت آن را به راحتی از یک موضوع خاص و تک ایرانی و ویژه به ادبیات مخصوص داستان های کودکان آورده است. نویسنده مجید دوامی از موضوعات تاریخی ایران و آشنا نیز استفاده کرد تا برای شما متن جذاب تر شود اما پردازش نه چندان قوی آن را پررنگ تر نکرده است. عشق و روابط خانوادگی به ویژه زنان، همواره در تاریخ دستخوش تغییرات بزرگی شده است و به قولی همیشه پای یک زن در میان است و این بار نیز بانوان تاریخ ساز شده اند. گاهی پرش دیالوگ بندی ناتمام از کاراکتری به کاراکتر دیگر در کتاب خواجه مخوف مشاهده شده است و نام کتاب نیز اشاره به داستان های بسیاری از این دوره دارد.
به نظرم کتاب نکات مثبت کم و منفی زیادی دارد. در مورد نکات مثبت نخست اینکه ادبیات به کار رفته بسیار وزین بود و قابل توجه و ستایش. دوم هنر و صدای راوی داستان بود که به جز یک نکته که اشاره خواهم کرد، خیلی جذاب بود. اما در مورد نکات ضعف باید موارد زیر را بگویم: نخست نام کتاب است که تقریباً هیچ ارتباطی با داستان نداشت و به نظرم تنها بعد تبلیغاتی داشت. دوم خطاهای تاریخی زیاد که کاملاً با منابع معتبر مغایر است. سوم سناریوی داستان بود که بیشتر در حد کارتون های یوگی و دوستان و پسر شجاع بود یک خط در میان مثلث و ای بسا مربع عشقی تشکیل می شد و در پی آن یک دختر ربوده و یک عاشق پاک باخته شکنجه می ش یک نفر هم به مدد هنر راوی خنده شیطانی سر می داد! چهارم هم کش و قوس دادن بیهوده داستان بود که اگر کمی داستان کوتاه تر می شد، می توانستیم کتاب را برای یک بار خواندن و شنیدن توجیه کرد اما همان هم نشد.
فوق العاده بود اولین کتاب رمان تاریخی بود که خوندم به همه پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنن. با اینکه قسمت های کتاب خیلی زیاد بود ولی هرچی جلوتر میرفتم بیشتر از این کتاب و موضوعش خوشم میومد. موضوع کتاب درمورد خاندان زند و قاجار و جنگ و کشمکش این دو بر سر تخت و پادشاهی بود که در این بین از اتفاقات داخل حرمسرای هر شاه که چگونه برای بدست اوردن پادشاه خود با هم می جنگیدند و به این موضوع اشاره داره که شاه با اینکه زنان زیبارو رو در حرمسرای خود داشت باز هم به دنبال زنی دیگر میرفت من خودم وقتی بخش اول این کتاب و میخوندم برام بیشتر جالب بود ولی بخش دومش نیز به نوبه خودش قشنگ بود و داستان جالبی داشت امیدوارم کتابراه ازین کتاب ها با مضمون تاریخی و عاشقانه بیشتر در هفته های رایگان به خوانندگان معرفی کنه🙏
من تا قسمت ۲۴ فصل اول گوش کردم دیگه ادامه ندادم با احترام به نویسنده واقعا ارزش وقتی که براش میذارید رو نداره جاهایی که میشه راحت رد شد نویسنده شروع میکنه به توضیح جزئیات اما جاهایی که باید در مورد فضای داستان توضیح داده بشه رد میشهزمان ها هم با هم همخوانی نداره در داستان در قسمت ۲۴ شاهرخ به خانه پدر حوریه میره و پدرش میگه ۳ روزه که دخترم رو بردن، و همون شب شاهرخ وارد قصر میشه اما ابراهیم خان هم همون شب تازه حوریه رو میبینه و وقتی مردم شورش میکنن. دو روز قبل حوریه کجا بود!!! در مورد لفتعلی خان زند هم که تا اینجای کار، فقط یه فرمانده بی دست و پا دیدیم که بدون برنامه و نقشه، چشم بسته سربازانش رو به کشتن میده نمیدونم واقعا سندیت تاریخی داره این داستان یا خیر
این کتاب درباره نابودی حکومت زندیه و به قدرت رسیدن قاجار بود، و خیانتهای صدراعظمهای لطف علی خان زند که منجر به نابودی او و حکومتش شد. اما خیلی مستندات تاریخی نداشت و بیشتر شبیه فیلمهای قدیمی و داستانهای خیالی بود. داستان در ابتدا جالب شروع میشود ولی بعد خسته کننده میشود...
و همچنین پر است از جملات تکراری مخصوصا در مورد جنگها و لشکرکشیها، ماجراهای تکراری و... چند جای داستان هم گیج کننده میشد و شنونده را گیج میکرد که چطور شد؟...
اشتباهاتی هم در نحوه خواندن برخی جملهها وجود داشت. اما گوینده محترم سعی کرده است که داستان را با هیجان و جالب اجرا کند.
در ضمن بر خلاف اسم کتاب که انتظار داشتم حقایق بیشتری را در مورد آقا محمدخان قاجار فاش کند، خیلی در مورد او چیزی نداشت.
و همچنین پر است از جملات تکراری مخصوصا در مورد جنگها و لشکرکشیها، ماجراهای تکراری و... چند جای داستان هم گیج کننده میشد و شنونده را گیج میکرد که چطور شد؟...
اشتباهاتی هم در نحوه خواندن برخی جملهها وجود داشت. اما گوینده محترم سعی کرده است که داستان را با هیجان و جالب اجرا کند.
در ضمن بر خلاف اسم کتاب که انتظار داشتم حقایق بیشتری را در مورد آقا محمدخان قاجار فاش کند، خیلی در مورد او چیزی نداشت.
کتاب زیبایی است در مورد خواجه محمد قاجار بنیانگذار سلسله قاجار! ماجرا نوجوانی از خانواده ترکهای قاجار که به غلامی در بارگاه شاه زند گرفته شد و همراه نوجوانان دیگر برای خدمت در حرمسرا اخته شد و سالها در دربار خدمت میکرد و پس از مرگ کریمخان زند به زاذگاهش برگشت و ارتشی فراهم کرد و با توجه به ضعف حکومت زندیه بعد از مرگ کریمخان حکومت را بدست گرفت و سلسله قاجار را تاسیس کرد تمام کتاب شرح زندگی یک فرد روانی و شدیدا بی رحم و خطرناک که تمام دوران تاریک و سیاه حکومتش مملو از جنایات هولناک بود قبلا هم کتاب خواجه تاجدار را در باره آغا محمد خان قاجار خونده بودم و این کتاب هم خیلی جالب بود به تمام کسانی که به تاریخ ایران علاقمندند این کتاب را توصیه میکنم
داستانی آمیخته از یک سری واقعیتهای جزیی و آمیخته با داستانهای عاشقانه تخیلی که نویسنده با قوه تخیل و ذوق هنری خودش نوشته اما در داستان پردازی بسیار ضعیف عمل کرده.
نویسنده موضوعات رو فقط سر هم بندی کرده و اتفاقات کاملا بی منطق و به دور از واقعیت پیش میره (مثل فیلمهای درجه چند سینمایی) و پر از اتفاقاتی تکراری برای خروج از دردسر (مثل پوشیدن لباس نگهبان ها) که کلی تکرار میشه.
نیمه دوم کتاب هم که انگار تکراری از نیمه اوله و پر از تکرار و خسته کننده.
داستانی که مناسب نوجوانان هست.
گوینده هم با اینکه بسیار زیبا و پر انرژی و با هیجان کار رو پیش برده اما چندین اشتباه نگارشی داره.
نویسنده موضوعات رو فقط سر هم بندی کرده و اتفاقات کاملا بی منطق و به دور از واقعیت پیش میره (مثل فیلمهای درجه چند سینمایی) و پر از اتفاقاتی تکراری برای خروج از دردسر (مثل پوشیدن لباس نگهبان ها) که کلی تکرار میشه.
نیمه دوم کتاب هم که انگار تکراری از نیمه اوله و پر از تکرار و خسته کننده.
داستانی که مناسب نوجوانان هست.
گوینده هم با اینکه بسیار زیبا و پر انرژی و با هیجان کار رو پیش برده اما چندین اشتباه نگارشی داره.
با توجه به نام کتاب توقع داشتم یک سری مطالب مستند در مورد زندگی آقا محمدخان بشنوم اما متاسفانه این کتاب بجز یک سری داستانهای خیالی عاشقانه و تکراری از شخصیتهای متفرقه حرفی برای گفتن نداشت.
اطلاعات تاریخی نویسنده اینقدر پایین بوده که حتی نمیدونسته نفت برای اولین بار در سال ۱۲۸۷ در زمان مظفرالدین شاه کشف شده و زمان فتحعلی شاه اصلا نمیدونستن نفت چیه. چون در کمال تعجب طبق داستان در یکی از جنگها حاکم شهر برای نابود کردن دشمن با نفت سپاه دشمن به آتیش میکشه.
شخصیت آقا محمدخان هم فقط بخش کوچیکی از اواسط کتاب به خودش اختصاص داده و مابقی کتاب تخیلات نویسندست
اطلاعات تاریخی نویسنده اینقدر پایین بوده که حتی نمیدونسته نفت برای اولین بار در سال ۱۲۸۷ در زمان مظفرالدین شاه کشف شده و زمان فتحعلی شاه اصلا نمیدونستن نفت چیه. چون در کمال تعجب طبق داستان در یکی از جنگها حاکم شهر برای نابود کردن دشمن با نفت سپاه دشمن به آتیش میکشه.
شخصیت آقا محمدخان هم فقط بخش کوچیکی از اواسط کتاب به خودش اختصاص داده و مابقی کتاب تخیلات نویسندست
سلام اون یک سکه هم بخاطر اسم از تاریخ بردن دادم، اولا ک سریالهای ترکیه روی نویسندههای ما هم تاثیر گذاشته ک کلا روابط زنانه توی داستان بود و به وقایع تاریخی مهم نسبت به زمان کتاب کمترین مقدار پرداخته شد--دوما اسم کتاب صوتی رو عوض کنید چون کمترین مقدارش درباره آغامحمدخان بود، اگه اسم کتاب خواجه مخوفه پس باید به آغامحمدخان و حوادث و اتفاقات پیرامون اون از تولد تا مرگ پرداخت نه به زنان پیرامون ۴پادشاه-- سوما یکی دو نفر نبود بیاد باهاتون صداپیشگی کنه؟ یکمی تنوع بدین یک نفر صدای همه بود، با دو نفر هم میشه کار راه انداخت
من الان کاری به اینکه روایتهای تاریخی صحیح هستند یا نیستند، نیستم، و متأسفم بله که تاریخ ایران را بطور صحیح نمیتوانیم بیابیم، حال یا ترس، یا زور و اجبار، ولی از همه اینها گذشته جالب بود و دوستش داشتم، گرچه روایتها خیلی با کتابهای دیگر متفاوت است ولی نمیدانم کدامین راست هستند، اوقات مرا پر کرد و به هرحال گوشههای از تاریخ کشورمان هرچند وحشیانه ولی تاریخ است و دیگران هم فکر نکنم هرگز از تاریخ پند بگیرند، کار خودشان را میکنند و جهان را به کام خیلیها تلخ و ناگوار میکنند، مأیوسانه فکر نکنم دنیا هرگز روی آرامش به خودش بگیرد.
کتاب خواجه تاجدار را خوانده بودم. اما با خواندن این کتاب مثل اینکه جنبههای دیگر این ماجرای تاریخی را دیدم. همراه پسرم گوش دادیم و بسیار لذت بردیم. حین گوش دادن به این کتاب جملهای را پسرم گفت که برایم بسیار جالب بود اینکه ما در تاریخ فقط خوانده ایم فتحعلی شاه جانشین آغا محمد خان شد اما چقدر ماجرا و حادثه و داستان در پس این جانشینی پیش آمده است. به هر حال ما دو نفر بسیار لحظههای خوشی را در هنگامه گوش دادن این کتاب داشتیم و برای من همین لحظهها از نکات مثبت گوش دادن به این کتاب بود.
شاید عنوان کتاب درست نباشد چرا که فقط در بخش اول تا حدی در کتاب بود، دومی هم دوران فتحعلی شاه است. از حق نباید گذشت درست است که آغا محمد خان کینه توز خون ریز بود ولی تنها پادشاه قاجار بود که تکیه به هیچ قدرت خارجی نداشت وبا قدرت کامل حکومت میکرد. اوضاع دوره شاهزاده زند را میدانستم ولی دوران ابتدای حکومت فتحعلی شاه را نمیدانستم، شاهی که با ندانم کاری هایش، با وجود رشادتهای عباس میرزا کشورآذربایجان امروز را از دست داد. در هر صورت خوب بود وراوی هم زیبا بیان کرد. سپاس از کتابراه
متاسفانه این رمان تاریخی که با پی رنگ اواخر دوره زندیه شروع میشود بسیار ضعیف و بدون منطق پیش میرود و نویسنده حتی آنچه را خود گفته فراموش میکند و فردی که بسیار شکنجه شده و خون زیادی از او رفته را در جایی آنچنان جنگاور نشان میدهد که به دور از هر گونه توانایی انسانی است.
بهرحال ضعف نوشتاری و منطقی کتاب موجب شده علی رغم صبوری برای بهتر شدن روند و منطق کتاب تا فصل ۱۱ پیش بروم و بعد آنرا کنار بگذارم.
این کتاب نه تنها ارزش تاریخی ندارد بلکه حتی قصه پردازی آن نیز بسیار ضعیف و بی منطق است.
بهرحال ضعف نوشتاری و منطقی کتاب موجب شده علی رغم صبوری برای بهتر شدن روند و منطق کتاب تا فصل ۱۱ پیش بروم و بعد آنرا کنار بگذارم.
این کتاب نه تنها ارزش تاریخی ندارد بلکه حتی قصه پردازی آن نیز بسیار ضعیف و بی منطق است.
من با ذهنیت کتاب خواجه تاجدار شروع به گوش کرد کردم. بیشتر تخیل نویسنده بود تا تطابق تارسخی. در ضمن اینکه اشتباهات تاریخی زیادی داشت. طنز آمیزترین اشتباه کتاب در قسمت فتح قزوین توسط صادق خان شقاقیه. مدافعان گویا از نفت برای آتش افروزی استفاده کردند که اتفا موفق هم بودن. نفت سالهای سال بعد و اواخر قاجار کشف شد
امروز تمومش کردم و اگر دنبال رمان عاشقانه تاریخی هستین پیشنهاد میکنمقطعا بهترین تو این ژانر نیست ولی ارزش خوندن دارهبیشتر از اینکه در مورد آغا محمد خان قاجار باشه زندگی لطفعلی خان زند و فتحعلی شاه قاجار بودو البته بعد از خوندنش قراره حسرت بخورین که ای کاش حکومت زندیه از بین نمی رفت🥲مایه تاسفه که ما شخصیت هایی مثل لطفعلی خان زند رو در تاریخمون داریم ولی اون ها رو به دنیا معرفی نمی کنیم. گوینده هم در چند جا در خوانش اشتباه داشت جهت اطلاع دوستانی که قصد خرید کتاب رو دارند.
رمان عاشقانه تاریخی خوبی است باید توجه کنیم که اگر به دنبال دانستن تاریخ هستیم باید سراغ کتب تاریخی برویم واگر قصد داریم رمان بخوانیم باید بدانیم که داستان عرصه پرواز ذهن نویسنده است ونویسنده حتی در رمان تاریخی هم نویسنده میتواند جهت پروبال دادن به داستان خود وقایع را کمی تغییر دهد یا بر روی قسمتهایی که مقصود اوست بیشتر بپردازد
برای قضاوت در مورد نویسنده باید به قلم او بپردازیم نه به اینکه چقدر مطابق تاریخ هست برای من جاهایی از کتاب خسته کننده بود ودر جاهایی نیز به هیجان میآمدم
برای قضاوت در مورد نویسنده باید به قلم او بپردازیم نه به اینکه چقدر مطابق تاریخ هست برای من جاهایی از کتاب خسته کننده بود ودر جاهایی نیز به هیجان میآمدم
باسلام و خسته نباشید راستش را بخواهید نمیخواهم از این کتاب انتقاد کنم فقط در اواسط کتاب قلبم پر از اندوه و غصه شد از ان همه ظلم ونیرنگ نتونستم ادامه دهم تا کمی با داستان کنار بیایم سنگدلی و بی رحمی بعضی از ادمها در دل تاریخ میماند مثل جوهر سیاهی که هیچ وقت پاک نخواهد شد هر کسی هستی این متن را میخوانی اگر در هر مقام و منصبی هستی کارت را به خوبی انجام دهی چرخ این دنیا به خوبی برای شما و اطرافیان میچرخد با سپاس از کتاب راه🌺
اول از کتابراه تشکر میکنم، و اما کتاب لحن و بیان راوی خوبه، خوب این نظر شخصی من هست ولی کتاب جذاب و گیرا نیست یعنی قصه پر کششی نداره، من از دسته افرادی هستم که نمیتونم کتاب و زمین بگذاره و اگه صوتی باشه طبعا خیلی زودتر تموم میشه، اما راستش این کتاب اون طور که تصور داشتم نبود، البته من هنوز تمام فصل هاشو گوش نکردم، ولی شبیه به رمان تاریخی نبود تا اینجا، به نظرم سعی شده بود مشابه رمانهای تاریخی حمزه سردادور نوشته بشه، که خوب متاسفانه نشد؛
جناب آقای مجید دوامی رویارویی سلسلهی زند و قاجار از حاکمان ایران زمین رو به تصویر کشیده بودند که خیانتها و نقش پر رنگ زنان در سرنوشت کشور ایران رو به تصویر میکشید. داستان قدرت بیان تصورحقایق و زبان رسایی برای بیان و تصویر کشیدن حقایق تاریخی آن زمان رو نداشت ولی البته که سعی زیادی کرده بود و جناب آقای سعید مقدم منش هم بیان شیوا و دلنشینی داشت و تلاششان را برای روایت افراد متفاوت ومختلف کرده بودند که، قابل ستایش بود.
این کتاب یک بررسی جامع از دوران رضاشاه پهلوی است و تلاش می کند تا سیاست ها، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، و تاثیرات داخلی و خارجی این دوره را بررسی کند. نویسنده با استفاده از منابع تاریخی متعدد، تصویری روشن از این دوره ارائه می دهد. با این حال، برخی از خوانندگان ممکن است با تفسیرهای سیاسی نویسنده مواجه شوند که می تواند باعث اختلاف نظر شود. این کتاب برای کسانی که به تاریخ معاصر ایران علاقه مند هستند، بسیار جذاب خواهد بود
مجید دوامی از خوش قلمهای عرصه نویسندگی بویژه در بخش مجلات است، داستان جالبی بود، شگفتا که این کتاب که دقیقا یک فیلم نامه است تاکنون تبدیل به یک فیلم زیبا نگشته است. از گوینده ارجمند جناب آقای مقدم منش هم که تا این حد با جذابیت و احساس به خوانش این کتاب همت گماردند سپاسگزارم.
لحن زیبا، آهنگ سنتی زیبا، متن روان و داستان جذاب، واقعا عالی بود.
از کتابراه عزیز سپاسگزارم. 🙏🙏🙏
لحن زیبا، آهنگ سنتی زیبا، متن روان و داستان جذاب، واقعا عالی بود.
از کتابراه عزیز سپاسگزارم. 🙏🙏🙏
کتابی که گوش دادم واقعا عالی بود نمیدونم براساس واقعیت بود یا نه ولی قلم نویسنده بسیار توانا بود و مهم تر از آن گوینده صدای بسیار خوب و در لحظات حساس بسیار پرشور و با احساس میخواند. آنقدر جذاب بود که هر روز انتظار اینو میکشیدم که شب بشه و فارغ از کار بتونم این کتاب رو گوش کنم و دوست داشتم تموم نشه. امیدوارم کتابهای بیشتری از این خواننده بزارین و با چنین قلمی واقعا لذت بردم
کتابی بسیار ضعیف ز لحاظ نوشتاری و حقایق تاریخی من نمی دونم فکر کنم نویسنده کتاب با لطف علی خان زند مشکل داشته زیرا او را فردی بسیار نادان توصیف کرده و خیلی از جاها اتفاقات به طور غیر واقعی ان هم جور می شد که نشان از بداهه گویی و مزخرف نویسی نویسنده داره واقعاً حیف وقتی که پای این کتاب گذاشتم توصیه می کنم که کتاب خواجه تاجدار را مطالعه فرمایید
بنظرم این کتاب بیشتر طنز بود نصفه رهاش کردم، کتابراه چرا کتابهای اینجوری رو رایگان میذاری؟؟ چرا عشق لطفعی خان و مروارید یهو تبدیل شد به ریحانه . چرا همش از کلمه قربانت گردم استفاده میشد اعصابمو خود کرد چرا شاهرخ یا حوریه یهو براشون معجزه اتفاق میافتاد که با عقل جور در نمیومد. مثلا یهو وسط غار که کسی نیست دایه اشو پیدا کرد. اصلا خیل وضع داغونی داشت داستان.
باسپاس ازکتابراه. کتابی صوتی حاضرمضمون تاریخی را درقالب رمان درخودجای داده. گوینده کتاب آقای مقدم منش خیلی جذاب کتاب را روایت کردهاند. وجای تقدیرداردازنویسنده کتاب آقای دوامی که یک موضوع تاریخی را باچاشنی تخیل باهم درآمیختهاند. ودرآخرآی کاش درمیان پادشاهان قاجاراشخاصی لایق، بادرایت ووطن پرست بمانند امیر کبیرداشتیم. روحششاد
امروز کتاب رو تمام کردم. به این کتاب فقط برای سرگرمی گوش کردم و نه به عنوان آشنایی با تاریخ کشورم.
داستان کتاب فقط حول پادشاهان عاشق، تعقیب و گریز، جنگ و به دست آوردن معشوق گذشت. تاکیید میکنم من به این کتاب به عنوان یک کتاب تاریخی نگاه نمیکنم و فقط جنبهی سرگرمی دارد دوستانی که دنبال کتابهای تاریخی هستید سراغ این کتاب نیایید
داستان کتاب فقط حول پادشاهان عاشق، تعقیب و گریز، جنگ و به دست آوردن معشوق گذشت. تاکیید میکنم من به این کتاب به عنوان یک کتاب تاریخی نگاه نمیکنم و فقط جنبهی سرگرمی دارد دوستانی که دنبال کتابهای تاریخی هستید سراغ این کتاب نیایید
سلام کتاب بدی نبود در کنار وقایع تاریخی کشور به داستان پردازی هم پرداخته شده بود ولی به نظر من به درستی داستان پردازی نشده بود در بعضی از بخشها یک سری شخصیتها بدون هیچ توضیحی حذف شده بودن و از یک سری جملات و کلمات خیلی زیاد استفاده شده بود که باعث تکراری شدن وخسته کننده شدن داستان شده بود ممنون از کتابراه
داستان، غم بزرگی از خیانت بر دل انسان میاندازد چطور میشود، این همه خیانت و هرزگی را در این خاندان توجیه کرد نویسنده، هدف مشخصی از بیان داستان نداشت نه کاملا تاریخی بود ونه کاملا عاشقانه، در هردو مورد ظلم و جهل مشهود بود و خیانت و این شاید هم تنها حقیقت آن دوران بود
به هر حال من به احترام کتاب چهار ستاره میدهم
به هر حال من به احترام کتاب چهار ستاره میدهم
این کتاب بر خلاف نظر بعضی از عزیزان برای بنده خیلی جذاب، بود گرچه شاید دقیق و واقعی نباشد خیلی از داستان هاش اما چیزی را که مسلم است این که پادشاهان اغلب گرفتار عیش نوش بودند ودر امور کشور داری ناموفق بودند به همین جهت هر از چند گاهی از بین می رفتند. اما نویسنده ذهن بسیار خوب و خیال پرداز خوب دارند.
لطفعلی خان که در سرمای شدید زمستان راهی سرکوب اراذل و اوباش شده بود و شهر در سکوتی ممتد بود بجز صدای جیرجیرک ها و قورباغه ها. می خواستم بگم که جیرجیرک و قورباغه ها در سوز سرمای شدید زمستان آواز نمی خوانند!!! از تهیه کنندگان و راوی محترم ضمن تشکر انتظار می رود به اینگونه موارد هم دقت نمایند
بنظرم برای کرمانیهای عزیز بسیار ضروری باشد تا تاریخ استان و شهر و حتی خیانتها و وحدتها و ظلمها را بیشتر از قبل بشناسند؛ تا با عبرت گیری و شناخت، بار دیگر فاجعه و ظلم درآوردن چشم و کور کردن مردمان دیندار، مهمان نواز، خوش قلب و شجاع کرمانی اتفاق نیافتد.
درود بر هر چه کرمانی و عاشق کرمان
درود بر هر چه کرمانی و عاشق کرمان