نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تمساح - فئودور داستایوفسکی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
mahdi solhjo
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
سلام کتابراهی ها
هدف نویسنده از نوشتن این کتاب آنچه که من متوجه شدم نه هنر بود نه ادبیات بلکه نقد و انتقاد از سیستم سیاسی و اقتصادی و برخی از مشکلات ارزشی و اخلاقی این کتاب در سال 1865 نوشته شده یعنی چیزی حدود یک قرن و نیم پیش اگر من یک شهروند روسی که در یک قرن و نیم قبل زندگی می‌کردم قطعاً از خواندن این اثر سر ذوق می‌آمدم از جا بر می‌خواستم برای این نوشته سر تعظیم فرود می‌آوردم ولی من یک روس نیستم و العان هم سال 1865نیست ولی با این حال از سبک نویسنده خوشم آمد با یک تمساح کل سیستم کشور روسیه را زیر سوال برد البته نکته مهم این که به یاد داشته باشید که بسیاری از آثار روسی در بازه زمانی نزدیک به این کتاب درون مایه اعتراضی نسبت به سیاست‌های کشور روسیه دارند و در آخر هم گوینده این اثر هم با به کار گیری لحن مناسب این اثر باعث ایجاد یک هماهنگی عالی ایجاد کرد که روی درک مخاطب از محتوا تأثیر مثبتی داشت با تشکر از کتابراه
آنیتا ارزانی
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
💜درود و سپاس از سفیر آگاهی، کتابراه عزیز
✔معرفی نویسنده‌ی شهیر روسی گزافه گویی است
✔داستان سورئال است و بنا به نظر دوستان طنز سیاه جای پای محکمی در آن ساخته ✔سایه‌ی نفوذ سیاست و اقتصاد و تظاهر به روشنفکری از هر فردی به شکلی مختص خودش بر داستان تاریکی مبهمی ایجاد کرده. اتفاق اساسی داستان حتی برای کسی که زندگی او را در معرض خطر قرار داده، کاملا تحت تاثیر مسائل منفعت طلبانه‌ی دیگری قرار میگیرد. هر چند قرنی که کتاب نگاشته شده حایز اهمیت است ولی در جوامع کنونی بصورت چشمگیری اصالت وجودی خود را حفظ کرده.
✔چیزی به جایی آمده که اصلا نیازی به آن نیست، تمساحی از مناطق گرمسیر به روسیه‌ای که مظهر سیبری است. طعنه به نوعی سیاست گذاری که جایی در کشور روسیه ندارد و فردی که آگاهانه خود را به دهان این شکارچی میاندازد تا شاید دیده و شنیده شود غافل از وجود همراهآنی که منافع خود را به او ترجیح میدهند
✔رعایت امانت در لحن زبان و برگردان آن به شیوایی تمام توسط مترجم ستودنی است. سپاس فراوان. درسهایی بسیاری در این ترجمه‌ی روان و محکم آموختم
✔از برخوان توانای کتاب نهایت قدر دانی را دارم.... این تسلط در روایت داستان به شرکت در سالن تئاتری میمانست که حضورا نقش را بدیده بکشید، یک به یک با تصویر سازی شکوهمند نویسنده. شما عالی هستید🍃🌟🍃
M R
۱۴۰۲/۰۲/۲۱
داستان کوتاه ولی بسیار جذاب و کاملا کنایه آمیز است. مردی روس که روزی همراه همسر و دوستش برای تماشای یک تمساح که توسط یک خارجی به روسیه آورده شده میرود و در محل بازدید توسط تمساح بلعیده میشود!! سپس داخل بدن تمساح به زندگی ادامه میدهد و با جهان بینی جدید کل زندگی و جهان را مورد نقد قرار میدهد. داستان البته سورئال و غیرواقعی است که ممکن است در نظر اول جذاب به نظر نرسد اما در ادامه با شنیدن طنز کنایی و تلخ داستایوفسکی متوجه نگاه خاص او به بدبختی‌ها و تلخی‌های معاصر او میشویم. مردی که در اوج بدبختی و شرایط اسفناکی که در آن قرار دارد توهم دادن مشاوره و بازکردن گره‌های دنیا را دارد!! از نگاه او راه پیشرفت وسعادت برایش گشوده است حال آنکه نزدیک‌ترین کسانش که به گمانش قرار است از قِبل او به شکوه و افتخار برسند درصدد رها کردنش و به دنبال راه خویش رفتن هستند واز سوی دیگر از نگاه افراد دور این مسئله برای هرکدام باعث تلقی متفاوت وحتی فهم کاملا برعکس مسئله شده و در نهایت ملت روسیه که در هر شرایطی به دنبال دنباله روی از اروپا هستند حتی بدون آنکه بفهمند واقعا آن جا چگونه با مسائل برخورد میشود. در نبوغ داستایوفسکی همین بس که میتوان ساعتها راجع به این کتاب کوتاه نقد وتفسیر نوشت و گفت و به انتها نرسید. از خوانش زیبای جناب رضوانی هم بسیار سپاسگزارم.
Nilou O
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
کتابیه که با تمثیل وضع جامع را رانشان داده، اینکه افراد به دنبال مال و ثروتند و ان را هدف خودشان قرار دادند و ارزش‌های خود را فراموش کرده‌اند. خود محتوای کتاب انسان را به چالش می‌کشه و به فکر کردن وا میدارد. درواقع در این داستان یک زن و مرد روسی که داستان تمساحی را در خانه یکی از ثروتمندان می‌شنوند و می‌شنوند که آن مرد ثروتمند در ازای گرفتن مبلغی به آن‌ها اجازه‌ی یازدید از تمساح را می‌دهند. پس مشتاق می‌شوند که به دیون تمساح روند که همه چیز در حال خوب پیش رفتن لود که یکی از انها یعنی مرد توسط تمساح آن صاحب خانه بلعیده می‌شود. هیجان و جای تامل برانگیز داستان از اینجا شروع می‌شود که زن برای بیرون اوردن مرد تلاش می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که شکم تمساح را برای بیرون کشیدن مرد ببرند و صاحب خانه از این کار سر باز می‌زند. از طرفی خود آن مرد که بلعیده شده تمایلی برای بیرون آمدن ندارد و اونجارا به شکل یک فرصت برای در ارامش بودن و جدا از درگیری‌های بیرون بودن می‌بیند. خلاصه این کشمکش‌ها در طول داستان ادامه می‌یابد و داستان هی تامل برانگیز تر می‌شود. به عبارتی اگر بخواهم نقدی برای این داستان بنویسم باید بگویم که یک جور‌های وضع جامعه الان را نشان نی دهد کا همه به دنبال پول هستندند و حتی معنویات هم را ه رسیدن به مادیات قرار داده‌اند. درواقع در اینجا اون تمساح یک جورهایی نقش معنویات و یک چیز مقدس را داشته. و درواقع تمام داستان حول سواستفاده از این چی معنوی را دارد. به طور کلی داستان پر محتوا و تامل براگیزی بود که با صدای خواننده بسیار شنیدنی تر هم شده است. گوش دادن به این کتاب بسیاز زیبا به شدت پیشنهاد می‌شود. حتما در اولین فرصتتان ان را بخوانید. البته برای خواندن آن راوزویک نیمثو ک
tokhs_divoneh
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
اگر به ظاهر داستان نگاه گنم چندان ادم‌رو به شنیدن کتاب علاقه مند نمیکنه مخصوصا منی که داستان‌های غیر واقعی مورد پسندم نیست.
طنز تلخی داشت اما به نسبت مقایسه بقیه کتاب‌های داستایوفسکی ضعیف بود.
اما اگر یه باطن داستان نگاه کنم تقریبا مفهوم و دلیل قابل قبولی داره.
اینکه به جای مهم بودن خورده شدن فرد توسط تمساح (اصل مطلب) به خود تمساح و منافعش توجه شه (حاشیه مطلب) یا به قولی به جای دیدن لباس، نوار لباس مورد توجه باشه، که بسیاری از افراد همینشکلن داستان قابل قبولی برای فهموندن دید بعضی از افراد به مسائل هست که منافع خودشون بیشتر جای ادمی زاد مهم تره.
به قول معروف: اگه بدونیم خیلی‌ها به سردردشون بیشتر از مرگ ما اهمیت میدن انقدر به خودمون سخت نمی‌گرفتیم که مردم درمورمون چی فکر میکنن.
ی نکته دیگه که هم من در کتاب دیدم اینه که زمان داستایوفسکی که انگار نظام سوسیالیستیه و اهمیت موضوع اقتصادی و همه چیز رو از فیلتر منافع مالی رد کردنه بلد هست.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
از داستایوفسکی در کتابراه کتابهای دیگری نیز خواندم. داستانی از زندگی خودش. این داستان متمایز از روند نوشتاری داستایوفسکی بود. اولش فکر میکردم که چقدر داستان احمقانه‌ای است و بالغ شخصیت خواننده را به سخره گرفته است؟! تحمل که کردم و صبورانه گوش کردم متوجه شدم که هر کس از عقل و باور ثابت خودش دنیا را می‌بیند و آن را هم درست می‌داند! جالب بود که داستان‌های یونس در دل ماهی و ضرب المثلهای ایرانی به نوعی در این داستان بیان شده است. منفعت‌طلبی و جاه‌طلبی هر فرد با هر رتبه و منزلت و عقل و درایت در این قصه به خوبی بیان شده است. حماقت و ساده‌لوحی از بی تفکری و اندیشیدن به قول داستان و روایات ایرانی، عاقل بودن شنونده و خواننده رو مورد چالش قرار می‌دهد. داستان با تمساحی که دستمایه باورپذیری شده است، افراد دیگری را خواسته و ناخواسته دربند جهل و هرچه من میگم حکم است، می‌کند و هر کس به فکر خویش است. آگاه باشید و موفق.
مهتا بیاتی
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
سلام، درابتدا از گوینده عزیز تشکرمیکنم، گویندگی و خوانش روان بود و صداشون برای من جذابیت داشت،
راجع به متن کتاب. به نظرم برداشت هر فرد متفاوته،
این که نتیجه گیری به خواننده واگزار شده و پایانش بازه،
اما خود کتاب مهم‌ترین نکته‌اش اینه که افراد به دنبال منافع خودشون هستن،
همسری که سریعا فکره حقوق و طلاقشه، مردایی که منتظر حذف همسر خانمی بودن تا بهش نزدیک شن، افرادی که به موقعیت فرد حسادت میکردند، برداشت متفاوت روزنامه‌ها از داستان (که نشون میده واقعیت از نظر هرکی یه مفهومی داره) و...
اما بنظر من جالب‌ترین بخشش خود شخص بود، که گرفتار شده بود! اما متوجه نبود و فکرمیکرد دیگران حسادت میکنند بهش! خیلی از ماهم سرمون رو کردیم زیر برف و مشکلمون که خیلی واضحهه نمیبینیم!
البته زوس داشتم مطمن شم که تمساح پلاستیکی بود و داشتن از مردم کلاهبرداری میکرد!
پری سا
۱۴۰۳/۰۳/۲۸
داستانی پر از استعاره که مقصود نویسنده از رهگذر همین اشارات و کنایات روشن میشه؛ تمساح که در اساطیر باستان در سایه ای از معنویت قرار داره اینجا به عنوان شی ای مصرفی در جهت کسب هر چه بیشتر مادیات به بند کشیده شده و از منظر دیگه تمساح ماهیتاً متعلق به اقلیم دیگری ست که با انتقال به روسیه، گویی فرهنگی که هیچ سنخیتی با این کشور نداره بهش تحمیل شده و ناگوارتر اینکه مردم جامعه به قدری مسخ و مدهوش این فرهنگ نامتجانس و ناشناخته وارداتی غرب هستند که نه تنها متوجه اضمحلال و بلعیده شدن فرهنگ خودشون نیستن بلکه غرقه شدن در هر آن چه غرب برای اونها زیبنده می دونه رو نشان تجدد می دونن فارغ از اینکه لباس جدید چه بد قواره به تن شون میشینه؛ داستایفسکی بعد از ترسیم کلیات این تابلو متفکرانه دست خواننده رو می گیره و براش جزئیات زننده ای که معلول شرایط پیش گفته است رو به نمایش می ذاره از جمله به تعریض، مساله حمله لاشخور مانند مردان جامعه به همسر مردی که در بطن یک تمساح گرفتاره و زنی که فکر و اندیشه ش به شکل لاشه ای متعفن دراومده و آرمان هاش فراتر از جلوه فروشی به لاشخور صفت های اطراف نمیره و در نهایت این فروخفتگی به قدری عمیقه که حتی وقتی شخصی که داستان از زبان اون روایت میشه، در مقابل جامعه به طرح پرسش و مخالفت برمیاد، جامعه با توجیهات پوچ و مضحک، تمام قد جلوش قدعلم میکنه و باین ترتیب همین شخص آگاه و پرسشگر به تدریج تبدیل به یک ناظر منفعل میشه و حتی در سکانس آخر داستان، یقه لباسش رو هم بالا میکشه تا کوچکترین جلب توجهی نکنه و اصطلاحا همرنگ جماعت بشه و... این داستان هم چنان ادامه دارد دست مریزاد ب تایماز رضوانی که با هنرمندی تمام ارزش این اثر رو حفظ کرد. پنج ستاره ما هم تقدیم به کهکشان کتابراه
melika baradaran
۱۴۰۲/۰۱/۲۸
کتاب تمساح. داستایوفسکی برای رسوندن اونچیزی که در ذهن داشته نه از متن کتاب که از اسم روی جلد اون شروع کرده.
در طول داستان ماجرای مردی که توسط تمساح بلعیده میشه رو میخونیم. کسی که انتظار داشته با طعمه‌ی تمساح شدن شهرت بگیره و آوازه‌اش به سراسر اروپا برسه. اما جامعه ترجیح میده که به تمساح بیش از طعمه‌اش توجه کنه.
حتی خود داستایوفسکی هم به اون مرد بیچاره توجهی نکرده و اسم کتاب رو تمساح گذاشته.
زمانی که در کتاب نمایش تمساح بین مردم روسیه به عنوان نشانه‌ای از تنوع، پیشرفت و فرهیختگی قلمداد میشه، انگار که نویسنده به این موضوع اشاره میکنه که روشنفکری‌ها و نوآوری‌های بشری چقدر میتونن مضحک و سطحی باشن.
کتاب تمساح با این که معروف‌ترین داستان نویسنده نیست اما خواندنش هم خالی از لطف نیست.
امیدوارم ازش لذت ببرید.
لیلی جواهری فرد
۱۴۰۲/۰۱/۱۴
دو مرتبه این اثر را گوش کردم و قبلا هم به صورت متنی آن را خوانده بودم، در درجه اول باید بگویم که صدا، لحن و رعایت نکات دستوری روایت کننده این کتاب واقعا عالی بود به نحوی که شنونده را مجذوب داستان میکرد، ولی در مورد خود اثر گاهی با خودم فکر میکنم اگر نویسنده این کتاب داستایوفسکی نبود چه تعداد از افراد آنرا تا انتها میخواندن و ایا خود من هم ترغیب میشدم سه مرتبه بخوانمش، به نظرم داستایوفسکی در غالب طنزی کودکانه سیاست‌های اقتصادی و سرمایه داری زمان خودش را به سخره گرفته و تنها دلیلش برای انتقال منظورش به این شیوه، میتواند اشاره به اتخاذ سیاست‌هایی که به اندازه این داستان کودکانه و باور ناپذیر توسط دولتمردان روسیه باشد که احاد مردم با وجود این که میدانند عجیب است ولی به راحتی آن را میپذیرند و با آن کنار میآیند.
سینایی سینایی
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
نکته تامل‌برانگیز برای من منفعت‌طلبی و سودجویی همه شخصیت‌های داستان بود، حتی در راوی نیز که ظاهراً شخصیتی اخلاق‌مدار داشت باز هم قدری سودجویی و کامیابی دیده می‌شد!
در این‌که آثار داستایفسکی همه ارزنده و تامل‌برانگیزند شکی نیست و در این اثر هم به‌طنازی زیر و زبرهای ذهنی شخصیت‌ها (و به‌عبارتی خود نویسنده) بررسی می‌شود. اما پرسشی وجود دارد که چرا در فصل چهارم تمساح دو بار "پستاندار" خطاب شد!؟ تمساح خزنده‌ای است نیمه‌آبزی و تخم‌گذار از شاخه طنابداران و رده خزندگان. آیا داستایفسکی این موضوع را نمی‌دانسته یا عمداً صفت پستاندار را برای این جانور به‌کار برده!؟ یا این‌که خطای مترجم بوده که در این‌صورت باید به متن اصلی رجوع کرد!
زهرا طاهری
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
چیز خاصی نداشت بشر دنبال منافعه (همه میدونیم)
ضرب المثل ایرانی داخل یه داستان روسی چیکار میکنه؟ قاطی کردن سلیقه‌ای همچنان از ارزشه داستان کم میکنه (قابل توجه آقای رضوانی عزیز و دوس داشتنی)
در ضمن آقای رضوانی استعداد فوق العاده‌ای هستند و گوینده بی نظیری هستند هر چند من روش خوندن این کتاب را نپسندیدم انگار نمایش نامه میخوندن تا کتاب
یه نکته دیگه و خییلی مهم
آدم‌های معروف اگه بگن بشقاب از روی میز افتاد و شکست همه دنیا میگن واااوو چه تعبیری. و خیییلی نکته در این حرف نهفته است. یکی میگه من که تا خوندم که بشقاب افتاد زندگیم دگرگون شد هزاران درس گرفتم دنیای عجیبیه دوستان (یه طنز بی محتوا را همه میگن بزرگترین صنعت ادبی جهان)
با تقدیم بهترینها برای دست اندرکاران کتابراه عزیز و دوس داشتنی
Meti
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
جای تامل دارد. زمانی نگاهی به این داستان می‌اندازیم میبینیم زن برای بیرون اوردن مرد تلاش می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که شکم تمساح را برای بیرون کشیدن مرد ببرند و صاحب خانه از این کار سر باز می‌زند. از طرفی خود آن مرد که بلعیده شده تمایلی برای بیرون آمدن ندارد و اونجارا به شکل یک فرصت برای در ارامش بودن و جدا از درگیری‌های بیرون بودن می‌بیند. خلاصه این کشمکش‌ها در طول داستان ادامه می‌یابد به عبارتی اگر بخواهم نقدی برای این داستان بنویسم باید بگویم که یک جور‌های وضع جامعه الان را نشان میده. که اکثرا در راستای منفعت شخصی تلاش میکنند. حالا این بلعیده شدن توسط تمساح میتواند تعابیر گوناگونی داشته باشد از فرو رفتن در شهوت، فرو رفتن در مادیات گرفته تا...
mary ahmadi
۱۴۰۲/۰۱/۱۰
این کتاب که طنز سیاسی اجتماعی است
که وزن سیاسی آن بیشر است.
تمساح نماد تشریفات فرهنگی است که از غرب به روسیه آمده است و نمیتواند با فرهنگ روسیه بیامیزد.
فرهنگ روسیه ریشه در آب و هوا سرد و جغرافیای دور آن دارد. چیزی که تغییر پذیر نیست.
حالا این تشریفات اروپایی و هالیوودی، زندگی مدرن روسیه را در خود میبلعد و تفکر روشنفکرانه روسیه در پشت نقاب اقتصاد و پیشرفت اقتصادی و خصوصی سازی میخواد این نابودی را توجیه کند.
جامعه روسیه به دلیل تفاوتهای ریشه‌ای فرهنگی و نژادی بسیار زیاد، خیلی با استانداردها و اخلاقیات اروپایی فاصله دارد.
اما تغییر کار خودش را میکند، مخصوصا وقتی پای پول در میان است آنهم در یک کشور کمونیست.
tahere golnazari
۱۴۰۳/۰۳/۱۰
بسیار عاشق این داستان شدم. کاملا هنرمندانه و با طنزی تلخ به نقد سیستم اقتصادی که دنیا به سمتش میره پرداخته بود. داستایوفسکی بسیار هنرمندانه یک موقعیت غیرممکن رو توصیف کرده بود که نشون بده توجهی که دنیا به مسائل مالی داره تا کجا می‌تونه پیش بره. عجیب بودن موقعیت و اینکه همه حتی خود فردی که در دهان تمساح گیر کرده ترجیح میدن از اون موقعیت یک سود مالی ببرن نمادی از دنیای پول پرست و موقعیت طلب ماست و ما با تنها فردی همراه میشیم که این رو یک موقعیت عجیب و غیرمنطقی می‌دونه و برای جون انسان‌ها ارزشی بیشتر از پول قائل میشه و این موضوع باعث همراه شدن ما با این اثر فوق‌العاده میشه. حقیقتا مدتها بود از خوندن داستانی اینقدر لذت نبرده بودم.
مهدی
۱۴۰۲/۰۱/۱۶
به نظرم گویندگی خیلی خوب و طبیعی بود. داستان هم یک داستان نمادین بود که میشه برداشت‌های مختلفی ازش کرد: اینکه بعضی وقتها مادیات و اقتصاد برای ما از همه چیز مهم تر میشه و وقتی وارد مادیات (که در این داستان به نوعی تمساح نماد مادیات و ظواهر دنیایی بود) میشی متوجه میشی اونجوری هم که از بیرون فکر میکردی نیست و مثل تمساح داستان ما که توی شکمش خالی هست. وقتی همه هدفت مادیات بشه و حاضر باشی همه چیزت را براش فدا کنی ممکنه آخر به اونی هم که انتظار داشتی نرسی همانطور که فرد داخل شکم تمساح ایده‌های اقتصادی برای آینده داشت و فکر میکرد مشهور و ثروتمند میشه ولی برخلاف تصورش مطبوعات برداشت متفاوتی از قضیه کردند.
کیم کیم
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
کتاب تمساح داستان جالبی داشت یک تمثیلی از جامعه را در قالب داستان بررسی می‌کرد. اشاره‌هایی که در مورد شکم خالی تمساح و خالی بودن سر انسانها داشت جالب بود و همچنین از دید افراد داستان که هر کدام تشبیه یا نماینده تفکرات خاصی از جامعه و سیاسیتمداران هستند هم قابل تامل بود و عمق فاجعه را در دنیای امروزه می‌توان درک کرد که جان انسانها را با سیاست یا مقام یا ثروت و... تاخت میزنند. افراد امروزی هم بدون در نظر گرفتن شرایط بحرانی خود بدنبال سود دیگران و یا خود هستند و شاید بتوان شکم تمساح را به دنیای کوچکی که آدمها برای خود تنیده‌اند تشببه کرد. در کل کتابی تامل برانگیز بود که برای تمامی دورانها و جوامع قابل درک است.
صدیقه فتحی
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
داستان بسیار جالبی در قالب طنز که قابل تعمیم به تمام انسانها در تمام طبقات اجتماعی می‌باشد هرکس در زمان بروز حادثه‌ای برداشتی شخصی از دیدگاه خود دارد و نوع برخوردی نیز که با آن می‌شود بستگی به زاویه دید هر فرد دارد در این داستان نیز هر کس به نحوی قصد سودجویی از حادثه را داشته حداکثر تلاش خود را می‌کند تا بیشترین بهره را از این ماجرا ببرد در این داستان زیبا نویسنده تمام نگاه‌های ممکن به این ماجرا را به صورت اغراق آمیز و طنزآلود بیان می‌کند و انسان موقع مطالعه آن همزمان با لبخندی که بر لب می‌آورد تلنگری نیز بر ذهنش وارد میشود و تفکر در این باره که من جزو کدام دسته از این انسانها هستم
م.عارفیان
۱۴۰۱/۰۹/۳۰
واقعا کتاب عالی هست طنز بسیار ظریف که هربار گوش بدید بیشتر به تلخی این طنز پی خواهید برد
داستان مردی که توسط یک تمساح خورده شده اما در شکم تمساح زنده و درحال هضم است
حس جاه طلبی حسودی پول دوستی و... افراد در این شرایط باعث ایجاد اتفاق‌های متفاوت میشود و البته طنز بودن موضوع را بسیار زیبا به تصویر میکشد
افرادی که بدلیل حسادت به جایگاه فرد به جای نگرانی برای مرد گرفتار بدنبال شرایط تمساح هستند و اخبار روزنامه‌ها که بطور کلی متفاوت از واقعیت است
راوی بسیار عالی
صدا گذاری عالی
ترجمه عالی
داستان عالی
یک اثر عالی از کتابراه
خاطره اسماعیل نژاد
۱۴۰۲/۰۱/۳۱
نویسنده بسیار ظریف وزیرکانه سیاست جامعه واقتصاد را بالحنی طنز امیز مورد نقد قرار می‌دهد
فردی را تمساح بلعیده که این تمساح منبع کسب درامد یک آلمانی در روسیه است. بیگا نه‌ای درجامعه بیگانه درامد زایی می‌کند وتازه مدعی هم هست. خیلی قسمت‌ها انگار توصیف جامعه امروز ماست.
و روی کرد ما دیگرایان بسیار زیبا بیان شده متاسفانه
ارزش انسانی که بلعیده شده به چشم نمی‌اید اما تمساح اگر اسیب ببیند گردش گری آسیب می‌بیند. واقعا هر جمله و هر صحنه‌اش نقد نرمی است که روشنگری خوبی دارد.
ارزش دارد که با دقت شنیده شود
و ممنون از راوی بسیار توانمند داستان
آمین
۱۴۰۲/۱۱/۲۰
نام نویسنده دلیل خوبی برای خواندن و به پایان رساندن این کتاب کوتاه بود، با طنزی انتقادی نسبت به نگرش فکری حاکم بر جامعه آن زمان روسیه؛ جریان روشنفکری سراسر کوته فکری و تظاهر و ضروری شمردن امور غیر ضرور و نامربوط به زندگی و رشد مردم مانند پرورش تمساح و افتخار به درون بدنش رفتن برای کسب شهرت؛ مباهات و اصرار به ادامه زندگی و ارشاد مردم از سوی قربانی و منفعت طلبی همسر و اطرافیان و مطبوعات از وضعیت موجود. شنیدنی بود به ویژه با اجرای عالی آقای رضوانی و ترجمه روان و شیوای مترجم بر قلم طناز و ذهن خلاق جناب فئودور سپاس کتابراه عزیز از معرفی کتاب
Violet
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
اپیزود اول این داستان، با توصیف قتل توسط یک حیوان درنده صحنه‌ی دلخراشی رو به تصویر می‌کشه، دقیق تکه تکه شدن یک انسان توسط آرواره‌های تمساح دلپسند نیست و روند داستان در اون تکه، به کندی پیش میره، اما در سایر اپیزودها چنین صحنه‌هایی وجود نداره
به عنوان اولین اثری که از داستایوفسکی گوش میدم از این کتاب راضیم
به نظرم کتاب تمساح از نظر ادبی و کلماتی که توی متن به کار رفته کتاب فاخریه
همین داستان توسط یک نویسنده‌ی بی قریحه‌ی نویسندگی میتونست به شدت سطحی تر مطرح بشه، اما قلم داستایوفسکی رو نباید دست کم گرفت
سیدعلی حسینی
۱۴۰۲/۰۲/۲۱
کتاب واقعا جذابی هست
البته شیوه روایت آن توسط گوینده هم بی تاثیر نیست
داستایوفسکی یک قدم از فروید و روان شناس‌ها در این رمان داستان جذاب جلوتر بوده و صحنه‌هایی در کتاب خلق میکنه که فوق العاده بامزه و برگرفته از شخصیت‌های داستان هست یعنی برای هر شخصیت داستان یک خود و یک خود در برابر دیگران در نظر میگیره و نگاه داستایوفسکی به شخصیت زن و همسر فرد تمساح خورده از نظر دوست خانوادگی آن‌ها و راویی داستان خیلی جالب و شک برانگیز هست
به شدت توصیه میکنم نسخه صوتی این کتاب جذاب را بشنوید
Mahin Alipour
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
با شنیدن این داستان که شباهت زیادی به زندگی خودم داره کتابی آموزنده که مردی با میل خود در شکم تمساح اسیر میماند درسهای بسیاری برای آموختن به ما دارد. واقعا در خیلی مواقع در مواجهه با مشکلات و سختی‌ها داسته و نادانسته از نشان دادن عکس العمل عاجزیم ویا بی توجهی میکنیم شاید حیوان تمساح این داستان نمایانگر سقوط آرمانهای اخلاقی و پیروزی مادی گرایی بر انسانیت باشه، اما امروز میتوان معناهای بسیاری برای بلعیده شدن پیدا کرد، از بلعیده شدن توسط تمساح زندگی استقبال می‌کنم
فریدون لازر
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
کتاب تمساح نماینده ظهور سرمایه داری و رواج پول پرستی در جامعه مدرن اروپا و به تبع آن در دنیاست. شخصی که در شکم تمساح بلعیده می‌شود دوست ندارد بیرون بیاید و می‌خواهد هم آن جا بماند.
رواج مد و مد پرستی و ارزش گذاری جوامع غربی به ثروت و پول بجای ارزش‌های والای معنوی از مفاهیمی است که در این رمان صوتی گوش را نوازش می‌دهد. داستایوفسکی در این رمان تضاد بین سنت و مدرنیسم و سرمایه داری را بوضوح بیان می‌کند و در قالب طنزی سیاه واقعیات زمانه را به نقد می‌کشد
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۱/۱۱/۲۲
داستانی کوتاه و طنز از استاد مسلم سخن و البته روانشناسی جناب داستایوفسکی.
استعاره‌ای زیبا از اوضاع و احوالات روسیه تزاری و زیاده طلبی و آزمندی نوع بشر که البته در هیچ دوره‌ای کهنه نمی‌شود و در همین زمان و همین کشور خودمان نمونه ایوان ماتوایچ‌ها را کم نداریم. ولی فقط جناب داستایوفسکی که می‌تواند از دل یک داستان طنز و به ظاهر ساده چنین استعاره‌ای خلق کند.
روایت جناب رضوانی عالی بود به خصوص لهجه شیرینی که به جای فرد آلمانی صاحب تمساح داشتند.
سیدمهدی حسینی
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
سلام خدمت دوستان
در اینجا یک بسته مختصر از شادی و تفسیر فرهنگی است. داستایوفسکی چیزها را نه تنها آنگونه که بودند، بلکه آنطور که هستند می‌بیند.
او اگر امروزه میبود عاشق شبکه‌های اجتماعی میشد.
برای کسانی که داستایوفسکی را فقط با رمان‌های طولانی و تراژیک مرتبط می‌دانند، این می‌تواند آن‌ها را با جنبه سبک‌تر بزرگترین نثرنویس جهان آشنا کند. او می‌توانست زمانی که بخواهد خنده‌دار و طنزآمیز باشد. حتی جدی‌ترین کارهای او نیز عناصر طنز خود را دارند. ممنون
علی غلامی
۱۴۰۲/۰۲/۰۹
بادرود. به نظربنده این کتاب داستایوفسکی ازدیگر آثارش ضعیفتر است. تخیل در این داستان معقول نیست بیشتر مضحک است. داستان شخصی است که تمساح او را میخورد و او در داخل شکم تمساح بادیگران صحبت میکند و آنها را هم دعوت به داخل شکم تمساح میکند. مسخره نیست؟ از موضوع داستان که بگذریم از نظر فنی چون عناصر داستان خیلی عالی رعایت شده و نویسنده داستان رمان نویس قهاری ست مکالمات و شخصیت پردازی و صحنه سازی و... جذبه خاصی به داستان داده ست. پیشنهادمیکنم گوش کنید. بدرود
Hadis
۱۴۰۲/۰۱/۳۱
سلام.. خداقوت.. راستش باتوجه به اسم کتاب فکر نمیکردم اینقدر پر مفهوم و جالب باشه.. نکته‌های زیادی داشت که میشه ازش درس گرفت.. سیاست بازیها، جاه طلبی‌ها، خودخواهی‌ها، هر کسی به فکر خودشه که چه طوری از هرموقعیتی، به نفع خودش استفاده کنه..
تشکر از مترجم به خاطر ترجمه زیباشون
و سپاس از راوی داستان، که بسیار جذاب و دلنشین روایت کردند انگار که اونجا حضور داری..
و تشکر از عزیزان کتابراه به خاطر تمام زحماتتون
نیر اخوی
۱۴۰۲/۰۱/۲۷
داستان در قالب طنز سیاسی و اجتماعیه که به مشکلات و دغدغه‌های زمان خودش پرداخته و به نوعی آسیب شناسی میکنه بدون شک در آن زمان برای مخاطبانش دلنشین تر بود.
با اینکه داستان در قالب طنز نوشته شده سبک نویسنده کاملا مشهوده اونجا که افکار دوست شخصیت بلعیده شده توسط تمساح رو بیان میکنه مثل بیان افکار و واگویه‌های پرنس در کتاب ابله هستش. من بشخصه دوستدار این سبک نویسنده هستم که بعد روانی و ذاتی کارکترهای داستان رو به تصویر میکشه.
امیرعلی سلیمانی
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
این داستان ناقص هست وسط ماجرا میرسه به پایان
احتمالا قبل از روایت داستان چندین برگه از نوشته‌ها رو راوی یا اقتباس کننده گم کرده وشاید هم سانسور شده
واینکه تمساح ترجمه درستی برای کروکودیل نیست. این دو موجود متفاوت از یک خانواده هستند. سوسمار و تمساح از نظر جثه قابل قیاس با کروکودیل‌ها نیستند و تنها کروکودیل قادر به بلعیدن یک انسان کامل است
و‌ در کل داستان خاصی نیست چون نویسنده مشهور هست دلیل به قوی بودن کتاب نیست
سیاووش جلالی مهر
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
داستایوفسکی حقیقتا یکی از پرقدرت‌ترین ستونهای بنای ادبیات روسیه است و آثارش هر کدام آفتابی درخشان در میان کهکشان ادبیات روس است.
اما آنچه این اثر را بسیار زیباتر ساخته است، صدا و فن بیان بی مانند جناب تایماز رضوانی می‌باشد.
همچنان که یون سدیم مزه و طعم خوراکی‌ها را آشکار می‌سازد صدای جناب تایماز جلوه‌ی دیگری به آثار ادبی می‌دهد، الحق که نامشان برازنده ایشان است. (تایماز در زبان تورکی یعنی بی مانند، بی رقیب و بی همتا)
مهدیه قائمی
۱۴۰۲/۰۵/۳۱
خسته نباشید و خدا قوت به کتابراه عزیز داستانی درخشان از داستایوفسکی با اجرای خیلی قوی.. در واقع طنز سیاهی که آدم رو به خودش میاره که این دنیا هیچ مجالی برای آدم بودن دیگران در برابر مصلحت و سود و منفعت گروهی دیگر که خود را ناجی بشر و اجتماع میدونن ندارد... و مخصوصا اینکه پا رو فراتر گذاشته حتی نزدیکان خانوادگی هم از جایی به بعد به مصلحت خودشون فکر می کنند... بگذریم که داستان سیاسی و قابل اندیشیدن بود...
Mobina Jafari
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
سلام
حقیقتا به اندازه‌ی باقی آثار، خواننده رو سمت کتاب نمیکشه، متنش شاید برامون به غریبی خاصی داره، حتی شاید تا آخر داستانو گوش نمی‌دادیم، یک تمساح تمام روس هارو زیر سوال برد و مگر میشه انسان‌های واقعا نزدیک به فردی که درون تمساح بود، اونقدر بیخیال باشند و خود اون فرد هم درون تمساح به فکر داستان پردازی و پول دراوردن باشه، تازه بقیه رو هم به بلعیده شدن توسط تمساح تشویق میکرد، درکل داستان عجیبی بود
مرضیه دردشتی
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
سلام خیلی ممنون از کتاب خوبتون کتاب تمساح نوشته داستایوفسکی کتاب بسیار قابل توجهی بود و نشان دهنده نوع تفکر و رفتار اجتماعی و شخصی افراد در آن زمان در کشور روسیه بود و اینکه چقدر مردم آن زمان مخصوصاً طبقه اشراف کوته فکر هستند نمیشود باور کرد که مردم یک جامعه تا این اندازه به خارجی‌ها اهمیت بدهند و اعتماد به نفس و عزت نفس نداشته باشد باشند نشان دهنده این بود که اشراف جامعه روسیه بسیار سبک مغز و نادان بوده اند
معصومه اکرمی
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
این داستان میخواهد دنیا دوستی و مقام پرستی ما انسانها را تحت هر شرایطی و اینکه هر کس به نفع خودش فکر میکند هیچ کس به فکر دیگری نیست حتی فرد گیر افتاده در همون حال نیز به فکر پول و مقام است و عیب داستانهای داستایوفسکی اینه که در اکثر آن‌ها به روستاییان توهین کرده اگه روستاییان فرهنگ یا بهداشتشون پایینتره مشکل حکومت‌ها وشهر نشین‌ها هستن که حقشون رو میخورن و مردم روستا رو برای استفاده همیشه عقب مونده نگه میدارن
ف کرمی
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
در این کتاب با چند دیدگاه متفاوت از یک اتفاق مواجه هستیم که در ادامه متوجه میشیم چقدر هرکس بدنبال منفعت خودش بوده، همان سودجویی از موقعیت بوجود آمده و جالب اینکه کسی که در کانون مشکل هست (ایوان ماتویچ) علاقه‌ای برای رهایی از این شرایط نداره وتمایل داره با زیبا جلوه دادن وضعیتش منفعت مالی کسب کنه (آیا میشه درون تمساح زندگی کرد؟!) داستانی تأمل برانگیز با صدای دلنشین جناب رضوانی وبا تشکر از کتاب راه.
سمیرا خلیفه
۱۴۰۳/۰۱/۰۲
چقدر قشنگ با طنزی تلخ یه اتفاق ساده رو روایت کرده! اینکه یک مرد توسط یک تمساح بلعیده شده قطعا ناگوار و وحشتناکه ولی ببین داستایوفسکی چقدر خلاقه که جوری داستان رو جلو میبره که هم نمیتونی نخندی و هم کلا از واکنش شخصیت‌های قصه تعجب نکنی!!!! یک داستان کوتاه جذاب که خوندنش میارزه، هرچند شنیدم که گفتن خوندن این کتاب برای دوستداران سبک داستایوفسکی لذتبخشه، ولی من فکر میکنم برای همه می‌تونه جذاب باشه☺️😌
زهرا روشن
۱۴۰۲/۰۹/۲۵
در ابتدا باید بگم صدا لحن و رعایت نکات دستوری گوینده بسیار عالی بود.
ولی خود داستان به قدری کودکانه و احمقانه بود که چندین بار خواستم نصفه رهاش کنم ولی باز چون کوتاه بود گفتم ادامه میدم تا اصل مطلب رو بفهمم.
درواقع نویسنده بصورت خیلی کنایه آمیز سعی داره انتقاد کنه از سیاست‌های دولت و نگاه مردمی که این سیاست‌ها روشون تاثیر گذاشته به گونه‌ای که اصل حیاط و زندگی خودشون رو هم حتی نادیده گرفتن.
م ع
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
کتابی کوتاه، نوشته‌ای ادبی با رویکردی انتقادی به اخلاقیات انسانی، باید این نکته را مدنظرداشت که این کتاب بیش از ۱۰۰ سال پیش نوشته شده و نمیتوان با تکنیک‌های نویسندگی حاضر و جذابیت متون جدید مورد مقایسه قرار داد که البته ترجمه‌ی خشک متن هم در کم کردن این جذابیت بی تاثیر نیست و البته جنس خود کتاب‌های داستایوفسکی هم همگی کمی گنگ میباشد، در کل نوشته‌ی خوبیه ولی برای علاقه مندان به سبک این نویسنده
Ylda Hm
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
جالب بود... همونطور که از داستایفسکی انتظار میرفت.... کتابی که طمع حماقت منفعت طلبی تنوع طلبی عقده رو باهم درون خودشجای داد... حساب کتاب و دودوتا چهارتای همه بعد از واقعه به جای اینکه مستقیما نجاتش بدن... نگرانی بعدش برای تمساح بجای اون اقا... رها کردن همسرش... حماقت عجیب و عقده‌ی پنهان و اشکارش راجب شناخته شدن اقای مورد بحث... واقعا جالب و شنیدنی بود... خوشم اومد^^
فرهاد تومانی
۱۴۰۳/۰۶/۱۵
تمساح داستانی کوتاه از فئودور داستایوفسکی است که در ژانر طنز سیاه به رشته تحریر درآمده نویسنده با تشبیه تمساح به نمادی از سرمایه داری و نظام حاکم بر عصر جدید و بلعیده شدن و فرو رفتن انسان امروزی در شکم این تمساح نشان می دهد که مادیات بر شرافت و کرامت انسانی ارجحیت یافته و فرمان برداری و تسلیم و تبعیت در عین خشنودی به فضیلتی والا در این جایگاه نشان یافته است.
مهدی همایی
۱۴۰۳/۰۱/۰۳
تمساح” حکایت مردی است که به طرز عجیبی توسط یک تمساح بلعیده می‌شود و در شکم آن زنده می‌ماند. داستان با طنزی تلخ به تصویر کشیدن وضعیت این مرد و واکنش‌های اطرافیانش به این حادثه می‌پردازد و به نقد روابط اجتماعی و سیاسی می‌پردازد. این اثر به خاطر نگاه انتقادی و طنزآمیزش به جامعه و همچنین به خاطر شیوه نوآورانه‌ای که داستایفسکی در روایت داستان به کار برده، مورد توجه قرار گرفته است.
نازنین شریفی
۱۴۰۲/۰۳/۲۲
چه مفهوم زیبایی داشت این داستان، به خوبی تاثیر سیستم‌های اقتصادی و همچنین بنگاههای اقتصادی خارجی حاکم بر دنیا که اصالت وجودی انسان را خلاصه در مادیات کرده‌اند بر جامعه و روح تک تک افراد بیان شده آن جا که خود تمساح مهمتر از جان یک فرد بوده و برای آن فرد هم قوانین مالی و سیستم وارداتی ویرانگر غرب بسیار مهمتر از خودش بود ممنون از کتابراه بخاطر همه کتابهای زیبایش
rasool abed abed
۱۴۰۲/۰۳/۰۵
راستی طمع چقدر آدمی را کور می‌کند و از حقیقت دور. داستایوفسکی از طمع بیش از حد انسان صحبت می‌کند و در ریشه بنیادینش سیاست هاییست که جامعه مقصر است. اگر اندرون تمساح را یک جایگاه اجتماعی مرفه در نظر بگیریم که یک فرد طبقه پایین جامعه به آن جایگاه دست یافته، شاید در ظاهر خیال کند که موفق شده اما در اصل در رسیدن به اهداف منفور افراد به اصطلاح بورژوازی دست یاری می‌رساند.
Ali Monfared
۱۴۰۲/۰۱/۱۸
طنزی تلخ و تشابه بسیار داستان به وقایع امروزی ما. دروغ گویی و بی خبری رسانه ها. خودخواهی تمامی افراد و احزاب و اولویت قرار دادن مسایل اقتصادی به انسانی. خیال پردازی واهی افراد کمال گرا و روشن فکر، کامل در این داستان طنز مشهود و قابل درک است.
داستانی خوب، گویندگی خوب ولی در بعضی مواقع خیلی اهسته و حوصله سر بر و در کل تشکر بابت پیشنهاد کتابراه برای شنیدن این اثر
Glück
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
این کتاب به نوعی فلسفی و حتی انسان شناسانه هست
شمارو با چالش‌های از زندگی روبه رو می‌کنه که هر کدوم قطعا به نوعی با اونها مواجه خواهیم شد
اینکه بدونید هر تصمیمی د زندگی چه نتیجه‌ای میده و از تجربیات دیگران حتی در یک داستان درس بگیریم یک مسیر برای پیشرفت و تعالی خودمون هست. شاید بعضی از مخاطبین ابتدا جذب داستان نشن
توصیه دارم کتاب رو کامل مطالعه کنید
مریم ا
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
در ابتدا داستان جذاب و قابل تامل به نظر نمیرسید ولی بعد از شبیه سازی داستان با دنیای کنونی و افراد دوروبرمان داستان خواندنی میشود. افرادی که همه چیز را ابتدا در ترازوی مصلحت و سود و زیان میگذارندحتی کمک به دیگران، بعد اقدام به کاری میکنند و چقدر وحشتناک است که بفهمی در پس هر کاری چه سیاست‌ها و چه محافظه کاری هاوچه بزدلی‌ها و... وجود دارد.
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
خیلی‌ داستان خوبی بود. بنده خیلی مجذوب نویسنده‌گان روس شدم و بیشتر کتاب‌های تولستوی، چخوف و داستایوفسکی را دوست دارم و از کتاب‌های این بزرگان لذت میبرم.
به نظرم خود داستایوفسکی احساسات درونی انسان‌ها را در مواجهه با مسایل گوناگون و در موقعیت‌های مختلف با دقت و موشکافی فراوانی به تصویر می‌کشد و این امر، به خوبی نشان دهنده درون متلاطم خود اوست.
Mary Shah
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
داستانی که تمساح کل سیستم کشور روسیه را زیر سوال برد البته نکته مهم این که به یاد داشته باشید که بسیاری از آثار روسی در بازه زمانی نزدیک به این کتاب درون مایه اعتراضی نسبت به سیاست‌های کشور روسیه دارند و در آخر هم گوینده این اثر هم با به کار گیری لحن مناسب این اثر باعث ایجاد یک هماهنگی عالی ایجاد کرد که روی درک مخاطب از محتوا تأثیر مثبتی داشت. جالب بود
1 2 3 4 5 6 >>