نقد، بررسی و نظرات کتاب بوف کور - صادق هدایت
4.3
5661 رای
مرتبسازی: پیشفرض
من این کتاب رو قبلا دو بار خوندم، ولی الان به نظرم خیلی کتاب بیخودی میاد:) الان به نظرم نه اونقدر ابزورده که به تعمق وادارت کنه نه شگفتی خاصی در داستان وجود داره، متاسفانه دیگه انقدر خط روایتهای پیشرفته تو فیلم و رمانها دیدم این کتاب علیرغم اینکه بار اول من رو به گریه واداشت، این بار نسبت بهش بی حس بودم
شایدم بخاطر روحیات این روزا اینجوری فکر میکنم
شایدم بخاطر روحیات این روزا اینجوری فکر میکنم
با سلام، بهترین بهترین کتابیه که تابحال خوندم. کسانیکه میگن پوچ و باطل و ناامیدی و... در اشتباهن. اینکه کتاب دین نیست که امید بده، روشن کنه یا هرچی. شما به نحوه نوشتن به داستانش، به ادبیاتش دقت کنید. به اینکه اصلا خسته کننده نیست، یک خط اضافی نداره. بنظر من بهترین کتابه جهانه. شاهکاره. افسوس که نویسنده ش ایرانیه. اگه خارجی بود ببین چقدرررر حمایت میشد
اگر پای بفشارید و از جای جنب نخورید و از شادمانه دویدن سر باز زنید، راهی جز رفتن از پهنه هستی ندارید. درمان ناپذیران را دوایی نیست پس باید که از زندگی بکوچند. زندگی چشمه سار شادمانی ست. اما کسی گوش که به اندرون آشفته خویش میسپارد در نگاهش چشمهها، سراسر، زهر آگینند. بشکنید. بشکنید آن الواحی را که آموزهایش را مردان همیشه ناشادمان نوشتهاند.
انهای که میگوید کتابه پوچی است باید عرضم به حضورتون که سطح ادبیاتی شما خیلی پاییت است وگرنه عالیترین داستانی بود که من خوندم و این کتاب در مجاز به کار رفته استو نشان دهندهی دورهی ناصر دین شاه است که چادرها را به زور از سره زنان در میاوردند وان خانومی که با چادر وارد خانه مر شد و هنگام دست زد ن به زن نشاندهنده بیحیایو بیارزشی زن شد هنگامی که چادر برداشته, شد
این کتاب یک اثر فاخر ایرانیست و به شخصه خوندنش رو به خوانندگان مبتدی و نوجوانان و افرادی که از کتابخوانی هدفشون شاد شدن کاذب هست توصیه نمیکنم و جالبه که اگر این اثر یک کار اروپایی و یا امریکایی بود همه مفاهیم رو درک میکردند و ذوق زده میشدن. هدایت برای یک خواننده حرفهای که بهرهای از ذوق و هنر و ادب داره کارهاش یکی از یکی عمیق تره
چرنده چرند، ادبیات رو به لجن کشیده... او که ملعون ابدی هست، اونایی هم که در کار چاپ و نشر آثارش همکاری کردن، باید روز قیامت جواب پس بدن، چه جوونایی که با مطالعه این تألیفات چرت و مزخرف از راه به در شدن ویا خودکشی کردن، این آثار (حیف کلمهی اثر) در دورانی چاپ میشد که کتابی به اون صورت دم دست نبود، هم تعداد نویسندههای خوب کم بود هم بازار کتاب و کتابخوانی به دلایل بسیار، رونق نداشت. حیف قلم و مایسطرون😖😖😖😖😖
من نسخه دستنویس این کتاب رو خوندم. ارزش خوندن رو داره. هر آدمی (که دنبال حقیقت باشه توی زندگی) با این حالات همیشه دست و پنجه نرم میکنه و اون روزنه رو اولین میبینه (بصورت اتفاقی یا با مواد مخدرو.. ) ولی میترسه نزدیک بشه. بنظرم توصیف سایه و این حالات و احوال درونی خیلی قشنگ بود چیزی که کمتر نویسندهای جرئت میکنه اشاره کنه تا طبع دل خوانندهها باشه
حالا یه عده میان برای اینکه مثل اون جریان پادشاه که لخت بود ولی از ترس اینکه نکن نجیب زاده نیست از لباس نداشتهاش تعریف میکرد. و به و چه چه میکرد. یه عده بخاطر اینکه خودشون رو روشنفکر نشون بدن از این رمان الکی تعریف میکنن و بقیه رو متهم به نفهمی میکنن. بابا هدایت خودش هم روحش از این چیزا که شما بهش نسبت میدید بیخبر بود. اینقدر که شما میگید فرهیخته نبود
چطور خواندن کتابی به این سطح آمال بسیاری از افراد میشود؟
کتابی بیهدف و سراسر ناامیدی که جز تباهی هیچ چیز در آن دیده نمیشود.
روحت شاد جلال که اگر قلمت نبود بوف کورها را با چه چیز باید فراموش میکردیم.
توصیه میکنم حتما بعد از این کتاب حداقل گلدستته و فلک جلال رو بخونید که بشوره و ببره.
کتابی بیهدف و سراسر ناامیدی که جز تباهی هیچ چیز در آن دیده نمیشود.
روحت شاد جلال که اگر قلمت نبود بوف کورها را با چه چیز باید فراموش میکردیم.
توصیه میکنم حتما بعد از این کتاب حداقل گلدستته و فلک جلال رو بخونید که بشوره و ببره.
من شیفته توصیفات جادویی و وهم آلودش تو این داستانم. خیلی ماهرانه رویا و بیداری رو درهم درآمیحته طوریکه واقعا نمیشه مرزی بین این دوتا قرار داد. تو حین خوندن همش گمان میکنی ک داری به یه جاهایی میرسی و یهو باز میفهمی که دچار وهم شده راوی سردرگم ما. اره راوی سردرگم و مدهوش و شاید مست. این یکی از ویژگیهای بارز خلق یه اثر فاخر تو این سبکه. روحش شاد
کاش برای نگاه عمیق صادق هدایت اونو دوست داشتیم... چه حیف که اکثرا برای بیاعتقادیش نسبت به اسلام این قدر دوستش داریم.. این روزها سادهترین راه برای محبوب شدن باید به اسلام بیاعتقاد شد و اون رو توی بوق و کرنا فریاد زد.. به قول خود صادق هدایت همه ما لکاتهها و رجالههایی هستیم که برای شهوترانی دست به هر کاری میزنیم، بیاعتقادی به اسلام هم یکی از این کار هاست
توصیفهای کتاب عالی هستن. تنفر خشونت مرگ همه و همه خوب بیان شدن ولی برای خواننده انگیزهای برای خوندن ادامه داستان رو نمیدن. مثل یک تصویر وحشتناک و غم زده است. سرتاسر داستان درمورد خواستن و نرسیدن و ناکامی. کتاب خوبی برای اوقاتی که ناراحت و یا غمگین هستیم نیست. از زیباییهای دیگه کتاب اینه که غم و اندوهش برای هر کس با هر زبان و نژادی قابل لمس
واقعا تاسف میخورم وقتی میبینم بعضی از دوستان کتاب خوان و اهل مطالعه! برای آثار نویسندههای بزرگی مثل مارک تواین، صادق هدایت، مارکز و... نظراتی میذارن که در خور شخصیت این بزرگان نیست.ای کاش تهیه کنندگان عزیز کتابراه برای هر کتاب گروه سنی شو مشخص میکردند تا دوستان وقتشونو برای کتاب مناسب سن و درک خودشون میذاشتن! ممنون از کتابراه عزیز
این کتاب خیلی قشنگه. نویسنده خیلی راحت تونسته توصیف کنه فضا رو جوری که فک میکنیم ما جایه صادق هدایت هستیم و در بعضی از قسمتاش بغض شدیدی به گلوی ادم فشار میاره…به نظرم این کتاب یک دیدگاه متفاوت رو بیان میکنه…دیدگاه بعضی از ادمهایی که بیزارن از رجاله ها… خوندن این کتاب اسیبی به من نمیرسونه اما دوست ندارم تحت تاثیر فضای غم بارش قرار بگیرم
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته میخورد و میتراشد عبارتهایی در این کتاب وجود دارد که غیر قابل درک ما هست صادق هدایت نویسندهای فراتر از دوران خود بود بهترین کتابها رو نوشته پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید من هیچ چیزی از این کتاب نمیتونم توضیح بدهم چون برداشت و درک هر فرد از این کتاب متفاوت است
کتابهای سورئال مخاطبان خاص خودش را دارد و اگر به این ژانر علاقهای ندارید احتمالا ازین کتاب هم لذت نمیبرید. چاشنی غم در تمام داستان همراهتونه و شاید همین، این کتاب رو خواندنی کنه. احتمالا چند لغت جدید هم پس از اتمام خواندن، به دایره لغاتتون اضافه بشه و ساختار ادبی این کتاب هم یکی از دلایلی بود که توجهم را جلب کرد تا آن را بخوانم.
قلم کتاب فوقالعاده اس، اما حس خوبیو به من منتقل نمیکنه که بدلیل موضوع کتاب هست... کتابیست که باید درش تفکر و تامل کرد اما بااین کار روح و روان درگیر میشه، با نهایت احترامم برای آقای هدایت اما این کتاب مورد پسند من نبود به عبارتی دیدن دنیا از نگاه صادق هدایت به نظر من دلچسب نیست و مشخصا در ژرف خودش پیامد مناسبی نداره...
این کتاب یک سم واقعیه که منشأ اون مشکلات روحی و شکستهای صادق هدایت تو زندگیشه و بزرگترین چیزی که خوانندگان این قبیل کتابها بدست میآورند هیچ گرایی محظه که در نهایت تبعات سنگینی همچون نابودی اخلاق انسانیت مذهب و.... میشود که البته در خصوص هدایت میبینیم که تفکراتش در نهایت به نتیجهای جز خودکشی در زندگیاش نرسید.
یکبار باید از اول تا اخر بخونید... هزاران سوال براتون پیش بیاد بعدش مجدد از اول به اخر بخونید یعنی اول داستان دوم و بعد داستان اول... حیرت انگیزه... هربار که میخونید ممکنه بتونید به جواب یکی از سوالاتتون طبق دیدگاه و برداشت خودتون از موضوع برسید... اگر صدتا سوال پیش بیاد مطمئنا صدبار با اشتیاق دوباره خواهید خوند
من کاری به صادق هدایت و افکار ضد و نقیض و بعضا پوچش ندارم فقط اینکه این کتاب با توجه به گفتهی خود ایشون که یجورایی توی گلوش گیر کرده بوده که همچین چیزی بنویسه نشون میده که این نوشتههای درهم و برهم عقدههای تجمع کردهی یه نویسنده بوده که فقط سعی کرده اونارو با نوشتن تخلیه کنه.. من از افرادی که این کتاب رو بزرگ کردن در تعجبم
باز هم عقده ادیپ در پسران. بوف کور رمان زیبایی است در باره عقده ادیپ در پسران. پسران در دوران کودکی عاشق مادر خود میشوند وبه او میل جنسی دارن و پدر را رقیب خود میبینند و از او متنفر میشوند در این رمان زن اثیری مادر است و پیرمرد پدر است. عقده ادیپ در بسیاری از نویسندگان و دیکتاتورهایی مثل هیتلر دیده میشود. حتما داستان ادیپ را بخوانید
برای بار دوم این کتابو خوندم ولی بااین وجود ذهنم به اندارهی بار اول درگیر بود...
جالب و اسرار آمیز!
فقط متوجه نقطهی اتصال میانه و انتهای داستان نمیشم حتی نمیشه گفت جدال بین داستان زندگی واقعی و آرمان صادقه. چون حتی توصیفی که صادق از زندگی خودش در بخش ابتدائی داستان داره هم آرمانی نیست!
لطفا برای درک بهترش کمکم کنید.
ممنون
جالب و اسرار آمیز!
فقط متوجه نقطهی اتصال میانه و انتهای داستان نمیشم حتی نمیشه گفت جدال بین داستان زندگی واقعی و آرمان صادقه. چون حتی توصیفی که صادق از زندگی خودش در بخش ابتدائی داستان داره هم آرمانی نیست!
لطفا برای درک بهترش کمکم کنید.
ممنون
دفعه اول که این کتاب رو خوندم نزدیک ساعت۴ شروع به خوندن کردم
همینطور که داشتم به خوندن ادامه میدادم نگاهم به ساعت افتاد
ساعت ۷:۳۰ شب بود و من انقدر در کتاب فرو رفته بودم که متوجه گذر زمان نشدم
بعد از این کتاب دیگه با هیچ کتابی به اون حالت نرفته بودم واقعا محشر بود
اگر کتابی به این خوبی میشناسید لطفا معرفی کنین
همینطور که داشتم به خوندن ادامه میدادم نگاهم به ساعت افتاد
ساعت ۷:۳۰ شب بود و من انقدر در کتاب فرو رفته بودم که متوجه گذر زمان نشدم
بعد از این کتاب دیگه با هیچ کتابی به اون حالت نرفته بودم واقعا محشر بود
اگر کتابی به این خوبی میشناسید لطفا معرفی کنین
سلام مجدد، پیشنهاد من به دوستان عزیزم اینه که لطف کنید دو بخش تشکیل فِرَق و گروههای موسیقی و اهداف استعمار و بخش تاویستاک و عملیات پژوهش رو از کتاب تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان رو که رایگان هم هست مطالعه کنید تا همه اگاه بشیم این دشمنان همه جهان، چجوری میخوان بوسیله ابزار فرهنگی مخصوصاً کتاب، قدرت تحلیل و تفکر ما رو از بین ببرن. ممنون
سلام کتابی خوب وسنگینی بودازادبیات خاصی استفاده کرده بود البته ایشون در زمان حیاط شون درد رنج زیادی داشتن، شوهرخواهرشو میکشن، تنها کسیام که براش پول میفرستاده شوهرخواهرش بوده، تواون برهه از زمان فشارهای سیاسی، فشارهای روانی زیادی داشته در اواخرعمرشم ب پاریس سفرمیکنه اونجا دیگه مرگ منتظرش میشه، ٤دوره ازعمر ایشون شورش میشه وایشون ب نوعی روزگاری
به نظرمن شبیه رمانهای هاروکی موریکامی و کافکا هست دو نویسنده مورد علاقهی من در ضمن متن کتاب خیلی تاریکه ودربارهی انزوا و گوشه نشینی ودرون بینی با بینش عمیق از خود همراه هنر نویسندگی هست که نقشهای نامفهوم ولی مرتبط این کتاب رو میسازه ومن عاشقشم و پیشرفت سریع کتاب رو دوست دارم توصیفات ظریف با جزیات کم نظر منو جلب کرد: )
شاید بهتر باشه دوستانی که این کتاب را میخونند به این نکته توجه داشته باشند که هدآیت در این کتاب خیلی زیر نفوذ افکار فرانتس کافکا بوده. کتابی درونگرا که بیشتر به هزار توی روانی و ذهنی انسان میپردازد. کسانی که به نوعی دچار نیهیلیسم و اسکیزوفرنیا مبتلا میشن. این کتاب بسیار از زمان خودش جلوتر بوده.
با اینکه این کتاب آنقدر قابل فهم نبود اما قلم این کتاب نشان دهنده نا امیدی نویسنده این کتاب از زندگی و از دست دادن آرمانهایی بود که یک عمر برایش تلاش کرد و بیانگیزه بودن نویسنده برای زندگی را نشان میداد اما نکته اصلی اینجاست که خواندن این کتاب باعث بیانگیزگی از زندگی میشود مانند خود نویسنده اما در کل بد نبود
من قبل از خوندن نظرات کسان دیگه داشتم به خودم میگفتم این چطور ممکنه، آیا همه اینها واقعیه؟ وقتی فهمیدم منظور اصلی آقای هدایت چی بوده و توی داستان به چی تشبیه شدن اولش خوشحال شدم نمیدونم چرا ولی احساس خوشایندی بهم دست داد. الان که بهتر فکر میکنم میبینم باید به ایشون بگم: ″منم همینطور منم همینطور″
این امتیاز رو برای توضیحات دوستانی میدم که خیلی لطف داشتند و موشکافانه کتاب رو مورد نقد قرار دادند،اگر بخواهم مانند همیشه زندگیام راستگو باشم حقیقت این هست که چیزی از کتاب نفهمیدم و گمانم وقتم رو هدر دادم، البته این نظر امروز بنده هست چه بسا بینش کم امروز من سبب نوشتن این نظر شده. با تشکر از کتابراه عزیز.
یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر ایران که هر علاقه مند ادب باید آن را بخواند. نسخهای که این جا هست مطمئن نیستم کامل باشد اما غلط زیاد دارد و نمیدانم چرا... به هر شکل در نبود نسخهی فیزیکی و اصل کتاب همین نیز غنیمت است و خواندنی. تعبیر و تفسیر کتاب دشوار است و نیاز به مطالعه چند باره و خواندن نقدهای آن است
کتابی بسیار گنگ با کلی استعاره و تشبیه که مرز حقیقت و تخیلی را به هم میامیزد وخیلی سخت است تا منظور نویسنده را فهمید و هدفش را از نوشتن دانست ولی توانایی بیان داستان در استفاده از کلمات که داستان را واقعی جلوه میدهد بسیار عالی است و شاید درس عبرت و یا بیان بخشی از واقعیت زندگی برخی از افراد را نشان میدهد
این کتاب یکی از شاهکارهای نویسنده میباشد که بااستفاده از یک داستان و استعاره از شخصیتهایی که در داستان هستند، نویسنده خواسته فضای روحی خودش را که در ان زمان در احوالاتش بوداز طریق این رمان به تصویر بکشد، کتابی است با محتوای بسیار سنگین، این کتاب رابه کتاب خوان هایه حرفهای واصطلاحا خواص برای مطالعه توصیه میکنم
پریشانی افکار و پریدن از جایی به جای دیگه خواننده رو اذیت میکرد.. اون کارا و رفتارا و احساسات از یه ادم فوق العاده ضعیف و کسی که مشکلات روحی شدیدی داره برمیومد.
بنظرم میتونست عالی باشه ولی نشد.. پوچی اخر داستان همه چیز رو خراب کرد.
با وجود همه اینا آدم کشش خاصی داره برای خوندنش؛ عالی نبود ولی بد هم نبود.
بنظرم میتونست عالی باشه ولی نشد.. پوچی اخر داستان همه چیز رو خراب کرد.
با وجود همه اینا آدم کشش خاصی داره برای خوندنش؛ عالی نبود ولی بد هم نبود.
دقت ب جزئیات و رفتار اطرافیان و شرح وقایع عالی بود ولی متاسفانه برای بهتر درک کردن باید چندبار خونده بشه لا اقل برای من که 18سال بیشتر ندارم و هم سنو سالام درک این مطالب واقعا سخته و با دوسه بار خوندن تونستم بهتر متوجه بشمو درک کنم
ولی شکی درش نیست ک جناب هدایت از نوابغ ادبی هستن و کارهاو اثراتشون شاهکارن👌
ولی شکی درش نیست ک جناب هدایت از نوابغ ادبی هستن و کارهاو اثراتشون شاهکارن👌
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخوردومیتراشد
این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که ابن دردهای باور نکردنی را جزواتفاقات و پیشامدهای نادر وعجیب بشمارندواگر کسی بنویسد یا بگوید مردم بر سبیل وعقاید جاری وعقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخندی شکاک وتنفر آمیز تلقی کنند
این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که ابن دردهای باور نکردنی را جزواتفاقات و پیشامدهای نادر وعجیب بشمارندواگر کسی بنویسد یا بگوید مردم بر سبیل وعقاید جاری وعقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخندی شکاک وتنفر آمیز تلقی کنند
کاش میشد این یه ستاره هم نداد و نظر نوشت😐😂والا چیه اخه این کتابا رو میخونید خوشحالم هسید فلسفه زندگی میشناسید
اخه شما بگید ادمی که بعدش خودش خودکشی میکنه کتابش خوندن داره؟؟ من که چند صفحه اول خوندم بقیشو ورق زدم فقط برسه به اخر. البته از حق نگذریم ایرانو خیلی خوب توصیف کرده بود خیلیم متفاوت ولی خوب...
اخه شما بگید ادمی که بعدش خودش خودکشی میکنه کتابش خوندن داره؟؟ من که چند صفحه اول خوندم بقیشو ورق زدم فقط برسه به اخر. البته از حق نگذریم ایرانو خیلی خوب توصیف کرده بود خیلیم متفاوت ولی خوب...
منکه ترجیح میدم کتابهایی رو بخونم که ارزش خوندن داشته باشن نه کتابهایی که سراسر ناامیدیه و حاصل یه ذهن مریضه نه خلاق. یعنی نمیشود بیش از این از صادق هدایت انتظار داشت آدمی که سه بار خودکشی کرده کتابی بهتر از این نمیتواند بنویسد من که شخصا نپسندیدم و یکی از بیمحتواترین و پوچترین کتابهایی بود که تا حالا خوندم.
من دوسش نداشتم این کتاب دو قسمت داشت قسمت اولش که راوی نقاشه و شیفته زن سیاه پوش میشه و در اخری جرعه از شراب زهر الود میده بهش و میکشتش قسمت دوم بعد از اینکه خیلی شراب میخوره و تریاک میکشه میره تو حالت عجیبی و خودشو جای دیگه میبینه کهی ادم مریضه با دختر عمش لکاته ازدواج میکنه و اونم در اخر میکشه
جمله اول مقدمه بوف کور را که خواندم برق از سرم پرید. مگر ممکن است چنین اشتباه آشکاری؟ جمله را حفظ بودم. هرگز هدایت دو بار کلمه انزوا را ننوشته بود. در منابع دیگر هم چک کردم. بله اشتباه از این نسخه بود که از کتابراه خریدم. واقعاً متاسفم. به قول بهار: ملتی کین چنین اداره شود.... خواهی اندر جهان چکاره شود؟
این داستان برای هرکسی قابل فهم و درک نیست، کتاب مرموزیه، یه خواننده سطحی وقتی میخونه میگه هیچ برداشتی ازش نداشتم و بسیار جملاتش پوچ بودن ولی تو کلمه به کلمه این کتاب داستانهای زیادیه، مثل همون گل نیلوفر یا همون پیرمردی ک بهش اشاره شدهفقط کاش به این درک برسیم تا چیزیو نفهمیدیم راجبش نظر ندیم و به نویسندش توهین نکنیم
من هنوز این کتاب اقای هدایت رو نخوندم. اما وقتی استادم نوشته هامو خوند شباهت داد به نوشتههای ایشون. از خوندن چند تا کتابشون فهمیدم واقعا نوشته هاشون گنگ هستش وشباهت هم داره به نوشتههای بنده و این گنگی توی نوشته به ادم لذت میبخشه. البته شاید بعضیها اینطور نوشته هارو نهی کنن و نویسنده رو دیوونه بخونن.
خیلی قشنگ ذهنیات یک آدم روانپریش رو توصیف میکنه، یک سری شخصیتهای یکسان تو داستان هستند که بسته به روحیه مریض و متغیر راوی نقششون عوض میشه، مثلا وقتی تریاک میکشه، وقتی میترسه، وقتی ناراحته.... زن اثیری تبدیل میشه به لکاته یا پیرمرد قوزی تبدیل میشه به عموی راوی یا پیر مرد خنزرپنزری...
در کل جالب و جذاب بود
در کل جالب و جذاب بود
ازدیدگاه کلی کتاب خوبیه کل داستان مرموزه همراه با پوچ گرایی و... ولی از این نظر عالی بود ک خواننده رو کنجکاو و تشنه خواندن میکرد و ذهن خواننده رو به تاریکترین قسمت ذهن و دیدگاه نویسنده میبرد. کتاب عالیه ولی ممکنه ب مزاج همه خوش نیاید. کتابها میتونن بیانگر همه چیز باشند پس بد قضاوت نکنیم.
سلام ببینید سبک کتاب سوررئالیسم یا همون فرا واقعیت وپر از نماد;باخوندن بوف کور ادم به خلسهای هولناک میره توصیه میکنم کسانی که میخوان مطالعه بکنند حتما نقدوتفسیرش هم مطالعه کنند تاطبق نظریه دوستان کاربر به افسردگی یا خودکشی نرسند موفق باشید مرسی خواهشا بقیه اثار استاد رو هم بذارید ممنون
باسلام و خسته نباشین وتشکر فروان از مجموعه کتابراه داستان ها و نویسندگان ایرانی بخصوص جناب صادق هدایت با قلم رسا و شیوای خود آدم رو به عمق داستان می کشانن و مشتاق به ادامه داستان نگه میدارن. همیشه از شنیدن داستان های ایرانی لذت فراوان میبرم مرسی از اینکه این کتابراه در مجموعه قرار دادین
ولی آقای هدایت هرچی رنجه رو ریخته رو کاغذ و همه با خوندنش سطح انرژیشون میاد پایین
انتقاد من این بود و حس بدی گرفتم و نصفه گذاشتمش
اصلا ادامه ندادم
نمیدونم چرا یه سریا به مردم همه جوره انرژی منفی ساطع میکنن و این امر به دنیای کتابها هم رخنه کرده
ممنون از کتابراه