معرفی و دانلود کتاب صوتی پولین

معرفی کتاب صوتی پولین

تا کجا حاضری برای عشق غرامت بدهی بانوی جوان؟! الکساندر دوما در کتاب صوتی پولین، که یکی از آثار کلاسیک در ادبیات فرانسه به شمار می‌رود، داستان یک مثلث عشقی را روایت می‌کند که همه را به کام سیاه مرگ می‌کشاند. زن جوانی بعد از رد کردن یکی از خواستگارهای پروپاقرصش، با مردی مرموز ازدواج می‌کند و بعد از فرو نشستن عشق در رابطه‌شان، درمی‌یابد که شوهرش رازهای مخوفی را در سینه پنهان کرده است.

درباره‌ی کتاب صوتی پولین

هیچ‌چیز بدتر از این نیست که به معشوقتان نرسید. یا شاید هم بدتر از آن وجود داشته باشد؛ بدترش می‌تواند این باشد که خبر مرگ معشوق را برایتان بیاورند. آن‌گاه با خود فکر کنید کسی که جای شما را گرفت، نتوانست از او به خوبی مراقبت کند و حالا کسی که بیش از همه در این دنیا دوستش داشتید، در تابوتی سرد و بی‌حرکت خوابیده. این همان وضعیتی بود که آلفرد در این لحظه آن را تجربه می‌کرد. وقتی بالاخره جرئتش را پیدا کرد تا بالای تابوت معشوقه‌اش حاضر شود و برای آخرین بار با او وداع کند، با صورت زنی غیر از پولین روبه‌رو شد...

الکساندر دوما و داستانی پر از عشق و معما

الکساندر دوما (Alexandre Dumas) در کتاب صوتی پولین (Pauline) که رمانی گوتیک و عاشقانه به شمار می‌رود، داستان را از زبان مردی به نام آلفرد روایت می‌کند که بعد از سال‌ها، با خبر تلخی مواجه شده. به او خبر داده‌اند که پولین، زنی که سال‌ها پیش به او علاقه داشت، از دنیا رفته. پولین میان عشق آلفرد و عشق مردی به نام کنت هوراس دوبوزوال، هوراس را انتخاب کرد و به عقد او درآمد. این شد که سرنوشت میان پولین و آلفرد، فاصله‌ای انداخت که به نظر می‌رسید با مرگ پولین به پایان برسد. اما موضوع این بود که وقتی آلفرد با قلبی شکسته بالای تابوت پولین حاضر شد، زن دیگری را دید که با رد گلوله‌ای به قلبش، به جای پولین جا زده شده بود. حال اینکه پولین کجاست و چه بلایی به سرش آمده، به معمای بزرگی بدل شده بود که آلفرد باید پاسخی برایش پیدا می‌کرد...

الکساندر دوما در ادامه‌ی رمان صوتی پولین، داستان را به زمانی قبل‌تر می‌برد و این بار این داستان رازآلود را از زبان پولین روایت می‌کند. پولین زنی زیبا و جوان و ثروتمند بود که از هر نظر، زنی همه‌چیزتمام به شمار می‌رفت. طبیعی است که چنین زنی، خواستگاران بسیاری داشته باشد که آلفرد دونروال و کنت هوراس دوبوزوال نیز در زمره‌ی آن‌ها بودند. پولین که خود نیز دل در گروی کنت هوراس داشت، به خواستگاری او جواب مثبت داد و بعد از عروسی، به قلعه‌ی دورافتاده‌ی هوراس نقل مکان کرد. عشق میان این دو نفر چندان دوامی نداشت، چراکه بعد از مدتی، کنت هوراس بی‌آنکه توضیحی بدهد، برای کاری نامشخص از قلعه رفت و تازه‌عروسش را تنها گذاشت.

کتاب صوتی پولین؛ عشق، خیانت و خطر

پولین که همچنان به همسرش علاقه داشت، از او بابت این سفر رازآلود و مبهم سوالی نکرد و به تنها زندگی کردن در آن قلعه ادامه داد. او همچنان منتظر بازگشت همسرش بود که خبری، آرامش را از او گرفت و مجبورش کرد به نزد همسرش در نرماندی برود. خبر رسیده بود که در اطراف قلعه، دسته‌ای راهزن و قاتل حضور پیدا کرده‌اند که رحم و شفقتی ندارند و بلاهایی سر مردم می‌آورند که حتی فکر کردن به آن، موی بر تن راست می‌کند. پولین برای در امان ماندن از حمله‌ی این راهزنان، بی‌خبر نزد شوهرش در نرماندی رفت، غافل از اینکه کنت هوراس چندان برای استقبال و خوشامدگویی به تازه‌عروسش آماده نبود.

الکساندر دوما در این رمان عاشقانه‌ی وهم‌انگیز، می‌نویسد که کنت هوراس با دیدن غیرمنتظره‌ی پولین یکه خورد و به سردی با او رفتار کرد. او بعد از دو روز، مجدداً با بهانه‌ای واهی همسرش را تنها گذاشت و اینجا بود که پولین بالاخره از خواب غفلت بیدار شد که نکند همسر عاشق‌پیشه‌اش، کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه داشته باشد. او به صورت مخفیانه مشغول تحقیق درباره‌ی همسرش شد و در جریان این تحقیقات، متوجه شد که کنت هوراس آن کسی نبوده که او فکرش را می‌کرده و در حقیقت او آدمی بسیار خطرناک است. حالا پولین مانده بود و اطلاع از رازی مخوف که زندگی‌اش را تهدید می‌کرد. هوراس نیز که از مطلع شدن پولین از رازش باخبر شده بود، شایعه‌ی مرگ او را پخش کرد تا سر فرصت به حساب این زن نافرمان برسد...

کتاب صوتی پولین کاری از نشر صوتی ماه آوا و انتشارات افق است. این رمان گوتیک عاشقانه را با ترجمه‌ی محمود گودرزی و روایت رضا عمرانی، حامی قنبرزاده و آتنا کریمی در اختیار دارید.

اقتباس فرهنگی از کتاب پولین

الکساندر دوما در سال 1850 به یوجین گرانژه و خاویر دومونتِپین کمک کرد تا داستان پولین را بر صحنه‌ی تئاتر به نمایش درآورند.

کتاب صوتی پولین برای شما مناسب است اگر

• به وجود عناصر گوتیک و وهم‌انگیز در رمان‌های کلاسیک علاقه دارید.
• به دنبال رمانی عاشقانه با چاشنی ترس می‌گردید.
• مایلید یکی از مشهورترین آثار ادبیات داستانی فرانسه در قرن نوزدهم را با روایت جذاب صداپیشگان بشنوید.

در بخشی از کتاب صوتی پولین می‌شنویم

«طوفان فروکش کرده بود و با آنکه آسمان همچنان مملو از ابرهای قیرگون بود، ماه موفق می‌شد گهگاه در فواصلشان یکی از پرتوهای خود را فروبتابد. در یکی از لحظات روشنایی کوتاهی که ظلمت خیلی زود خاموششان می‌کرد، از دری که گمان می‌کردم صدای جیرجیرش را شنیده‌ام نگاهم را برگرداندم تا آن را به اطرافم بدوزم. به رغم تاریکی، همان‌طور که تشخیص داده بودم میان صومعه‌ای قدیمی و ویران قرار داشتم. آن‌طور که از بقایای همچنان پابرجایش بر می‌آمد، در نیایشگاه بودم. سمت راست و چپم راهروهای دالان مسقفی گسترده می‌شدند که طاق‌هایی کوتاه و هلالی نگهشان داشته بود، حال آنکه روبه‌رو چند سنگ شکسته، که میان علف‌های بلند روی زمین صاف گذاشته شده بودند، گورستان کوچکی را نشان می‌دادند که اهالی سابق این دیر پای صلیب‌های سنگی، ناقص، محروم از تمثال اما همچنان ایستاده‌اش از رنج حیات آرمیده بودند.»

آلفرد ادامه داد: «تو می‌دانی، و تمام مردانی که شجاعتی راستین دارند اقرار می‌کنند، که نفوذ تأثیرات جسمانی بر ادراکات روحی بسیار است. من روز قبل از طوفانی سهمگین جان به در برده بودم، نیمه‌یخ‌زده به میان ویرانه‌هایی ناشناخته رسیده، به خوابی ناشی از خستگی فرو رفته بودم، کمی بعد صدایی منحصربه‌فرد در آن انزوا آشفته‌ام کرده بود و در آخر نیز پس از بیداری خود را در محل همان سرقت‌ها و قتل‌هایی می‌دیدم که از دو ماه پیش نرماندی را زیرورو کرده بود. و من آنجا تنها بودم و بی‌سلاح و همان‌طور که گفتم در یکی از آن حالات روحی که شرایط پیشین جسمانی نمی‌گذارد روحیه‌ی کرخت‌شده تمام نیرویش را بازیابد. بنابراین عجیب نیست که تمام آن خاطرات نقل‌شده مقابل آتش شومینه به یادم بیایند و، به جای اینکه دوباره دراز بکشم و سعی کنم بخوابم، بی‌حرکت و ایستاده
کنار ستون باقی بمانم.»

فهرست مطالب کتاب صوتی