معرفی و دانلود کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ

معرفی کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ

محمدرضا قلی پور، نویسنده و کارگردان، در کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ، به دهه‌ی 50 سفر کرده و ماجراهای اعضای یک گروه سیاسی را روایت می‌کند. این کتاب که درواقع یک فیلم‌نامه است، علاوه‌بر بازنمایی حال‌وهوای اجتماعی آن دوران، به روابط عاشقانه‌ی اعضای گروه، اتفاقات سیاسی و شور انتقام می‌پردازد. قلم شاعرانه‌ی نویسنده، از شاخص‌ترین ویژگی‌های این فیلمنامه است که مخاطب را، مشتاق به مطالعه می‌کند.

درباره‌ی کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ

چندین و چند اتفاق فردی و اجتماعی، در یک برهه‌ی تاریخی، دست‌به‌دست هم داده‌اند، تا کتاب چند خط و یک چمدان، به فیلمنامه‌ای فوق‌العاده تبدیل شود. محمدرضا قلی‌ پور، نویسنده‌ی کتاب، حوادث و فرازونشیب‌هایی را روایت می‌کند، که اعضای یک گروه سیاسی، در میان سال‌های 1356 تا 1358، پشت سر گذاشته‌اند.

نویسنده در ابتدای این کتاب، بر اساس شیوه‌ی رایج فیلم‌نامه‌نویسی، به معرفی شخصیت‌های داستان می‌پردازد و سپس ماجرا، از 29 بهمن سال 56، در شهر تهران، آغاز می‌شود. اعضای این گروه، با رشته‌ای از رویدادهای سازمانی مواجه می‌شوند. این رویدادها، مسیر داستان را تغییر می‌دهند و به سمت انتقام‌جویی، می‌کشانند. شخصیت‌های داستان، علاوه‌بر اتفاقات سیاسی، با روابط عاطفی هم سروکله می‌زنند؛ که در بستر ملاحظات سازمانی، دردسرساز است.

محمدرضا قلی‌ پور در این فیلم‌نامه، موقعیت اجتماعی و شرایط زندگی مردم در آن دوران را به‌ تصویر می‌کشد. در نتیجه برای خوانندگانی که آن سال‌ها را پشت سر گذاشته‌اند، حال‌وهوای آشنا و ملموسی دارد. هم چنین، به سایر مخاطبان، اطلاعات ارزنده‌ای از فضای حاکم بر کشور در آن دوران، ارائه می‌دهد.

خواننده از هر سن و قشری که باشد، با قلم شیوای نویسنده همراه می‌شود و به دهه‌ی پنجاه پا می‌گذارد. قرارهای سازمانی و مخفیانه، درگیری‌ها، تیراندازی، اختلاف نظرات اعضای گروه، تلاش برای حفظ اندیشه‌ها و آرمان‌ها، و همچنین زنده ماندن در برگ پرتلاطم تاریخ، موضوعات رایج در این کتاب‌اند؛ که در حقیقت، بر اساس واقعیت دوران خود، به تصویر کشیده شده‌اند. حوادث و رخدادهای داستان هم، حول محور همین موضوعات می‌چرخند. حتی مکان‌های معمولی در این بازه‌ی تاریخی، از رنگ‌وبوی متفاوتی برخوردارند. مانند کافه‌ها، که بیشتر از تفریح و خوش‌گذرانی، به جلسات سری گروه‌های مختلف سیاسی اختصاص دارند. در جایی از این فیلم‌نامه، نویسنده‌ی کتاب برای توصیف محل قرار اعضای گروه، از واژه‌ی «وعده‌گاه» استفاده می‌کند، که به همین موضوع اشاره دارد. او نوشته: «وعده‌گاه کافه‌ای است با چیدمانی معمولی از دهه‌ی پنجاه تهران که بی‌تجملی و شیک نبودن آن تا حدی پیش می‌رود که آن را گزینه‌ی انتخاب قشر متوسط یا دانشجویی کند.»

یکی از دیگر مواردی که باعث موفقیت این شد، قلم شاعرانه‌ی نویسنده است. او با توصیفات دقیق و تاثیرگذار، اجازه نمی‌دهد تا خواننده برای لحظه‌ای، کتاب را کنار بگذارد. کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ از محمدرضا قلی پور توسط نشر آواژ به چاپ رسیده و وارد بازار کتاب شده است.

کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن کتاب چند خط و یک چمدان، به تمامی علاقه‌مندان به فیلمنامه و داستان‌های اجتماعی، توصیه می‌شود. هم چنین اگر تمایل دارید از وقایع بازه‌های مختلف تاریخی دارید مطلع شوید و آن‌ها را در قالب داستان روایی به خاطر بسپارید، این کتاب، پیشنهاد خوبی برای شماست.

با محمدرضا قلی‌ پور بیشتر آشنا شویم

محمدرضا قلی‌ پور، نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان و مدرس دانشگاه است که در سال 1364 متولد شده. او در رشته‌ی هنرهای نمایشی فارغ‌التحصیل شده و تمامی فعالیت‌های حرفه‌ای او، در همین حوزه جای می‌گیرد. تا کنون آثار زیادی از این هنرمند منتشر شده و کتاب‌های «رژه‌ی پنگوئن‌ها»، «تروکاژ» و «سگ‌خوری»، شماری از بهترین آثار محمدرضا قلی‌ پور هستند. او در جشنواره‌ی شهر من، برنده‌ی جایزه‌ی فیلم برگزیده شد. کسب رتبه‌ی اول مسابقه‌ی نمایشنامه‌نویسی، در ششمین دوره‌ی جشنواره تئاتر شهر از دیگر افتخارات این هنرمند به‌شمار می‌روند.

در بخشی از کتاب ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ می‌خوانیم

هما: من شوهر داشتم. تو خسرو شوهر منی.

خسرو: من این همه وقت فکر می‌کردم تو مُردی. من خودم دیدم. هنوزم باور نمی‌کنم. وقتی تورج گفت خواهر دوقلوی هما، همه‌ی دنیا واسَه‌م شک شد. هر چی، از دروغ تورج گرفته تا اینکه شاید هما خواهری داشته که من یادم نیست یا نکنه تو وهم و خیالم؟ همه چی تو سرم بود، غیر از اینکه بیام اینجا و ببینم همای زندگیم زنده سو (مکث) به وعده‌گاه عاشقانه‌هامون برگشته. خوابشم بی‌نظیره برام، چه رسه به اینکه تو بیداری باشه.

هما: تو چرا نیومدی سراغم؟ چقدر ازت گِله کنم؟

خسرو: ازت جنازه نشونم دادن هما.

هما: می‌دونی تا الان چند بار مُردم و زنده شدم؟

خسرو: تو چی؟ می‌دونی چقد زجرِ نبودنتو کشیدم؟ من با مُردنت زنده به گور شدم هما. یعنی همه چی صحنه بود؟ همه چی بازی و دروغ و ساختگی بود؟ تو این چند ماه کجا بودی؟ چطور می‌شه زنده باشی و نیای سراغم؟

هما: من تو آسایشگاه بودم.

فهرست مطالب کتاب

آدم‌ها
1. [تهران، 29 بهمن 1356]
2. [تهران، 29 بهمن 1356]
3. [تهران، بامداد 30 بهمن 1356]
4. [خارج شهر، 30 بهمن 1356]
5. [خارج شهر، 30 بهمن 1356]
6. [ساحلی در جنوب ایران، 1 اسفند 1356]
7. [تهران، بهار 1357]
8. [تهران، اواخر دی ماه 1357]
9. [تهران، اواخر دی ماه 1357]
10. [تهران، اواخر دی ماه 1357]
11. [تهران، بهار 1358]
12. [تهران، بهار 1358]
13. [تهران، بهار1358]
14. [تهران، تابستان 1358]
15. [تهران، تابستان 1358]
16. [تهران، تابستان 1358]
17. [تهران، تابستان 1358]
18. [ساحلی در جنوب ایران، تابستان1358]
19. [تهران، پاییز1358]
20. [کلبه کوهستانی در‌ غرب ایران، پاییز1358]
21. [جاده‌ای برهوت در جنوب ایران، پاییز1358]
22. [تهران، پاییز 1358]
23. [تهران، پاییز 1358]